یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

نامه‌ امام (ع) به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان: 

فرمانداری برای تو، وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی در گردن توست، و تو، تحت امر مافوق خود هستی. و حق نداری درباره رعیت استبداد به خرج دهی، و نه به کار عظیمی اقدام کنی، مگر اطمینان داشته باشی که از عهده‌اش بر می‌ آیی، اموال خدا، در اختیار توست، و تو، یکی از خزانه‌ داران [بر] آن هستی که آن را به من تسلیم کنی، و من امیدوارم [ بدرستی اقدام کنی تا ] برای تو فرمانروای بدی نباشم، والسلام. 


و من کتاب له ع إلی أشعث بن قیس عامل أذربیجان: 

... و أن عملک لیس بطعمة / و لکنه فى عنقک أمانة / و أنت مسترعى لمن فوقک، / لیس لک أن تفتات فى رعیة / و لا تخاطر الا بوثیقة / و فى یدیک مال من مال الله عزّوجلّ / و انت من خزّانه [علیه] حتى تسلّمه ألىّ / ولعلّى ان لا اکون شرّ وُلاتک لک [ان استقمت ولاقوة الا بالله] / والسّلام. 


نهج البلاغه نامه 5 ص 570 [ترجمه مکارم] 

إحقاق الحق و إزهاق الباطل ج 32  ص 221 

تمام نهج البلاغه نامه 27 ص 624 [ متن نامه

شرح نهج البلاغة[ابن ابی الحدید]ج 14ص 33 


نامه حضرت امیر(ع) به اشعث بن قیس 


1_حکومت و ریاست و مسئولیت 

وسیله بخور بخور [و اظهار منم منم و اعمال قدرت دلبخواه] نیست. 

2_بلکه امانتی [سنگین] بر گردن توست 

[که باید به خداوند و امام المسلمین و مردم مسلمان پاسخگو باشی] 

3_و تو تحت امر ما فوق خود هستی [پس اندازه ی خود را بشناس] 

[و نمی توانی سرخود هر کاری که خود صلاح بدانی انجام بدهی] 

4_ تو حق نداری نسبت به رعیت [و مردم] استبداد رای بخرج دهی 

5_و نباید به [موضوعی حیاتی و] کار مهمی اقدام کنی 

الا این که مطمئن باشی که می توانی آن را به درستی انجام بدهی. 

6_و آنچه از اموال و امکانات نزد توست امانت الهی است 

و تو امانت دار این خزانه ای، تا زمانی که آن را به من تحویل دهی. 

7_و من امیدوارم تو به درستی اقدام کنی 

تا مجبور نشوم که برخورد تندی با تو داشته باشم. والسلام. 


شرح بیشتر از نامه پنجم نهج البلاغه [ اینجا


برکناری اشعث از ریاست دو قبیله کنده و ربیعه 

و اعتراض و اختلاف در سپاه امیرالمومنین قبل شروع صفین [ اینجا


نقش اشعث در حکمیت تلخ تاریخ و کثرت طرفداران او [ اینجا


سیر کلی زندگی اشعث قبل از بعثت و سپس ارتداد 

و نقش او در همکاری با ابن ملجم در شهادت مولا 

و نقش دختر جعده او در شهادت امام مجتبی (ع) 

و نقش پسر او محمد در کربلا و ظلم عجیب به سیدالشهدا (ع) [ اینجا


 #امام #شهادت #امیرالمومنین #والی #اشعث 

یاسید الکریم


برخی نکات سوره انعام صفحه 130 


(1) قل اى شىء اکبر شهادة قل الله شهید بینى و بینکم و اوحى الى هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ، ائنکم لتشهدون انّ مع الله آلهة اخرى؟ قل لا اشهد، قل انما هو اله واحد و اننى برى مما تشرکون(آیه 19) [ به کافران که از تو برای نبوّتت گواهی می طلبند ] بگو: گواهی چه کسی [از گواهی همگان برتر و] بزرگتر است؟ [ می گویند گواهی خداوند] بگو: خداوند میان من و شما گواه است [که من پیامبر او هستم] و این قرآن [به عنوان معجزه] به من وحی شده تا به وسیله آن شما و هر کس را که [ تا انقراض نسل بشر این پیام الهی] به او برسد بیم دهم، [ با این همه دلائل بر توحید، من متعجبم که] آیا واقعا شما گواهی می دهید که کنار خداوند معبودهای دیگری هست؟ بگو: من [را که به عقل و صداقت و خیرخواهی می شناسید به چنین چیزی] گواهی نمی دهم بگو: جز این نیست که او خدایی یگانه است و به یقین من از آنچه شما [جاهلانه یا از سر هواپرستی] شریک [ او ] قرار می دهید بریء و برکنارم.  


(2) الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم، الذین خسروا انفسهم فهم لایؤمنون (آیه 20) [ و این که می گویند پیامبر چیز عجیب و بی سابقه ای آورده کذب است چرا که انبیاء زیادی پیش از او بوده اند و ضمنا همان انبیاء به آمدن پیامبراکرم گواهی داده اند و قرائن ملموسی بین پیروان خود باقی گذاشته اند به حدی که ] کسانی که به آنان کتاب [آسمانی] داده ایم [ یهودیان و مسیحیان ] پیامبر را [با نشانه های موجود در آن کتاب ها] می شناسند همان گونه که پسران خود را می شناسند [ولی] کسانی که [برای تعصبات قومی یا دیگر منافع حقیر دنیا، با کتمان حق] خود را زیانکار ساخته اند ایمان نخواهند آورد. [و با کتمان حق و تکذیب آن، دیگران را هم به خسران و گمراهی می کشند.] 


(3) و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او کذب بآیاته؟ انه لا یفلح الظالمون(آیه 21) و چه کسی ستمکارتر است از آن که بر خدا افترا ببندد [و برای او شریکی معرفی کند] یا آیات او [اعم از بعثت انبیاء و کتب آسمانی] را [دروغ بشمارد و] تکذیب کند؟ آری ستمکاران [در دنیا و آخرت، از دستیابی به آمال خود محرومند و] رستگار نمی شوند.


(4) و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین اشرکوا این شرکاؤکم الّذین کنتم تزعمون (آیه 22) و [ یاد کن ] روزی را که همه  آنها را محشور می کنیم ، سپس به مشرکین می گوییم: کجایند شریکان شما که بر ایشان گمان [خدایى] داشتید؟ [و به اسم ایشان و برای ایشان با من و آیات من معارضه می کردید؟ معبودان شما اینجا حاضرند اما جز مخلوقاتی مقهور قدرت خدا نیستند، اگر می توانید از آنها پاداش عبادات خود را بطلبید و نجات خود ازین مخصمه را از ایشان بخواهید.] 


(5) ثم لم تکن فتنتهم الاّ ان قالوا و اللّه ربّنا ما کنّا مشرکین - انظر کیف کذبوا على انفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون (آیه 23و24) آن گاه پس از آن همه خود فریبی، [در پیشگاه خداوند عذری نیابند جز آنکه برای نجات از عذاب به دروغ ] بگویند: ای پروردگار ما، سوگند به تو که ما هرگز مشرک نبودیم. بنگر که چگونه [گذشته] خود را تکذیب کردند و آنچه به دروغ شریک خدا قرار می دادند در جایگاه خدایی نمی یابند. 


برخی سوالات سوره انعام صفحه 130 


(1) آیا خدا شیء است؟ پس با مخلوقات در شیئیت شباهت دارد؟ چگونه ادعای شهادت خداوند مورد اعتبار قرار گرفته؟ و من بلغ را می توان به هر که برسد ترجمه کرد نه این که به همگان می رسد؟ 

 

(2) چرا آیه بعدی الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه شد؟ دلیل جدید از سمت خداست یا پاسخی به انکار مشرکین از سمت اهل کتاب؟ خسروا انفسهم یعنی چه؟ لا یومنون یعنی چه؟ بحث گواهی  اهل کتاب و دلیل ضمنی بود یا موضوع ایمان آوردن ایشان؟ 

 

(3) لفظ و من اظلم ممن چند بار قرآن آمده؟ آیا موارد عینا تطبیق دارد؟ وجه جمع موارد چیست؟ آیا ظالمان در امر دنیا هم موفق و پیروز نمی شوند؟ 

 

(4) نحشرهم به منکرین توحید برمیگرد یا منکرین نبوت خاصه؟ در این چند آیه توحید و معاد و نبوت از سمت مشرکین انکار می شود در سه نیم خط آنها را بیان کنید. چرا فرمود این شرکاؤکم و نفرمود شرکاء الله؟ ارتباط ضل عنهم و تزعمون چیست؟ 

 

(5) فتنتهم یعنی چه؟ ما کنا مشرکین دروغ است؟ یا تغییر نظر؟ آیا امکان دروغ در قیامت هست؟ پس لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا (نباء/38) چه می شود؟ 

 

پ ن : همان قدر که ورود بدون مطالعه و تحقیق در قرآن کریم یک نوع خیانت است، ترس از ورود به قرآن و بوسیدن و کنار گذاشتن قرآن در طاقچه ها یا تکرار ختم های از سر عادت و بدون دقت در مفاهیم و مهجور کردن قرآن هم دقیقا بال دوم همان خیانت است. ما نیاز داریم همگی در محضر مفاهیم و معانی قرآن باشیم و قرآن را وارد زندگی ها ، وارد نوشته جات، وارد تفکرات خود و جامعه کنیم و این نیازمند دوری از پیش فرضهای اخباری گری مدرن و دوری از ترسهای غلط و محتاج مطالعه و خلاصه برداری و تفکر و مباحثه و رفع اشکال نزد اهل علم است. به امید دوری از افراط و تفریط و حرکت در راه درست و مستقیم. والسلام علیکم. 



یاسید الکریم
شیخ الائمه امام صادق علیه السلام 
ای گروه شیعیان! همواره زینت ما باشید 
و مایه ننگ ما نباشید، با مردم به نیکی سخن گویید، 
مراقب زبان خود باشید و آنرا از گفتارهای بیهوده و زشت باز دارید. 
 
امام صادق (ع) «معاشر الشیعة کونوا لنا زینا 
و لاتکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا 
و احفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول» 

الأمالی الطوسی ج 1 ص 440
الأمالی الصدوق ج 1 ص 484
وسائل ‏الشیعة ج 12 ص 194
بحار الانوار ج 11 ص 310 
سفینة البحار ج 7 ص 382 
مسند الامام الصادق ج 5  ص 13
 
سگ خواندن خود و دیگر شیعیان 
و دنبال استخوان گشتن یا هاپ هاپ کردن 
و دهها رفتار و گفتار سخیف که طبع بشر از آن متنفر می شود 
و با هویت انسانی افراد در تعارض است در شان مومنین نیست. 
فرضا یک عالمی در گوشه ای در یک فضای خاصی 
یک تعبیر مختصر و کنایه واری می گوید 
دلیل تکرار و توسعه دادن آن به استخوان 
و دیگر امور ملموس حیوانات و دیگر کارهای سخیف نیست. 
و نه در امروز که فقط دنبال احمق و ابله نشان دادن ما هستند. 
اگر ادب و وفا می جوییم " ادب و وفای عباسی" داشته باشیم. 
 
شهید مطهری: سعدی داستانی ذکر میکند، که موذن بد صدایی بود در فلان شهر، 
داشت با صدای بدی اذان میگفت. یک وقت دید یک یهودی برایش هدیه ای آورد. 
گفت: این هدیه ناقابل را قبول میکنی؟ گفت: چرا؟ گفت: یک خدمت بزرگی به من 
کردی. چه خدمتی؟ من که خدمتی به شما نکرده ام. گفت: من دختری دارم که 
مدتی بود تمایل به اسلام داشت؛ از وقتی که تو اذان میگویی و الله اکبر را از تو 
می شنود، دیگر از اسلام بیزار شده. حال،این هدیه را آوردم برای اینکه تو خدمتی 
به من کردی و نگذاشتی این دخترمسلمان بشود. این خودش مسئله ای است. 
 
گلستان/ باب چهارم 
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند 
صاحب دلی برو بگذشت گفت ترا مشاهره چندست؟ گفت هیچ. 
گفت پس این زحمت خود چندین چرا همی‌ دهی؟ 
گفت از بهر خدای می‌خوانم. گفت از بهر خدای مخوان 
گر تو قرآن بدین نمط خوانی - ببری رونق مسلمانی 

یاسید الکریم

نوری ز حریم مرتضی آمده است 

با حلم و وقار مصطفی آمده است 

فرمان اجابت دعا در این ماه عزیز 

از یمن قدوم مجتبی آمده است 


اشعار میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا


حدود 200 مدیحه و مولودی صوتی امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا


مولودی های تصویری امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا ] 


چهل حدیث زیبا از امام حسن مجتبی علیه السلام [ اینجا


چهل حدیث تصویری امام حسن مجتبی علیه السلام [ اینجا


چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی(ع) (هشتصد کیلو بایت) [ اینجا


فرهنگ الفبایی سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام ) ( شش مگ) [ اینجا


پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام (سه مگ) [ اینجا


 تعالیم امام حسن مجتبی علیه السلام به زبان دعا و حدیث (پنج مگ) [ اینجا


کراماتی شگفت انگیز از امام حسن مجتبی (ع) (هفتصد کیلو بایت) [ اینجا


کرامتهایی از امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) (ششصد کیلو بایت) [ اینجا


مجالس و کراماتی از امام حسن مجتبی (ع) (ششصد کیلو بایت) [ اینجا


بخشی از مناقب امام مجتبی(ع) از دیدگاه اهل سنت (چهارصد کیلو بایت) [ اینجا


#امام_مجتبی #اشعار #حدیث #کتاب #کرامات 


یاسید الکریم

دولت فخیمه 

برای انحراف اذهان عمومی از کوتاهی وزارت اطلاعات در حادثه تهران 

نتایج تفصیلی انتخابات ریاست جمهوری رو بعد 20 روز منتشر کرد 

https://moi.ir/Portal/home/?news/165056/165071/497969/ 



یاسید الکریم

برخی نکات سوره مائده صفحه 110  


(1) و من الذین قالوا إنا نصارى أخذنا میثاقهم فنسوا حظا مما ذکروا به فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء إلى یوم القیامة و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون (آیه 14) و همچنین از آن جماعتی که ادعا کردند ما نصارائیم، پیمان [مرتبط با احوال شان] گرفتیم ، [ولی] مسیحیان نیز قسمت قابل ملاحظه اى از آنچه به آنان تذکر داده شده بود را بدست فراموشى سپردند، لذا [به سبب این قدرنشناسی و عهد شکنی و جدایی از معارف پر برکت شرع ] در میان آنها تا روز قیامت عداوت و نفرت شدید افکندیم و خداوند بزودی آنها را از آنچه به دست خود ساختند [و از نتایج دنیوی و اخروی آن] آگاه خواهد ساخت. [لذا ای مومنین شما هم در معرض خطاهای یهود و نصاری هستید و مبادا شما هم مثل ایشان شوید و دنیا و آخرت خود را تباه کنید.] 


(2) یا أهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین (آیه 15) اى اهل کتاب [با وجود آن همه تخلفات شما، باز فرصتی دوباره از سوی خدا به شما داده شد و ] اینک پیامبر [رحمت] ما به سوى شما آمده است که بسیارى از اموری از کتاب [آسمانى خود] را که [برای منافعی حقیر از دنیا ] پوشیده مى‏ داشتید براى شما [و دیگر مردم] آشکار مى ‏کند و از بسیارى [خطاهاى شما] درمى‏ گذرد، قطعا براى شما [و دیگر مردم] از جانب خداوند [منان] نور [نبوت] و کتابى روشنگر آمده است [همان پیمانی که از شما گرفته بودیم که انبیاء و جانشینان به حق بعدی را قبول کنید و از ایشان اطاعت کنید، پس تکلیف شاق و جدیدی بر شما عرضه نشده و موضوع فرصت مجدد برای رعایت همان عهد سابق است] [با این رحمت دوباره و فراگیر و این گذشت بزرگ، بر عوام و خواص شما و این همه برکات دنیوی و اخروی، پس قدر بدانید و دعوت او را لبیک بگویید و به سعادت خود لگد نزنید.] [ای مومنین مبادا شما نیز مسائلی از توحید و نبوت و ما جاء به الرسول و معاد و دیگر معارف را بخاطر جهالت ها و تعصبات و منافعی حقیر، مخفی کنید و اگر خطا کردید و مجددا حق به شما عرضه شد مبادا بر باطل سابق خود اصرار کنید و سعادت خود را نابود سازید.] 


(3) یهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و یهدیهم الى صراط مستقیم (آیه 16) [پس ایمان بیاورید و اطاعت کنید از نور نبوتی که] خدا بوسیله او، آنها که [در نیت و در عمل به] دنبال خوشنودى خدا هستند را به راههای [متعدد] سلامت راهنمایی مى کند، و آنان را [بوسیله پیامبر و] به اذن خود از ظلمتها [و بدبختی ها] به سوى نور [و برکت و سعادت] خارج می سازد و به سوى صراط مستقیم [و مسیر اصلی نجات و سعادت] هدایت مى کند. 


(4و5) لقد کفر الذین قالوا إن الله هو المسیح ابن مریم قل فمن یملک من الله شیئا ان أراد أن یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الارض جمیعا و لله ملک السموت و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء و الله على کل شىء قدیر (آیه 17) مسلما آنها که گفتند خدا همان مسیح فرزند مریم است [ به خطای عقیدتی بسیار بزرگی گرفتار شده و به وحدانیت خدا] کافر شدند. بگو اگر مسیح، خدا [یا جزء خدا یا فرزند خداست] پس کدام قدرت است که جلوى قدرت و قهر خداى را بگیرد اگر بخواهد مسیح و مادرش و هر آنکه در زمین است را [به نیستی فرستاده و] هلاک کند. [آیا در مرگ مریم شک دارید؟ آیا در نیاز موجودات به خدا در سراسر حیات و ممات شک دارید؟ پس اینها چه خدایانی هستند که در همه چیز نیازمند خدای واحد هستند؟ پس فرق شما با دیگر بت پرستان چیست و به چیز چیز ایمان آورده اید؟] و مالکیت آسمانها و زمین و هر آنچه بین آن دو است فقط از آنِ خدا است [و تمام مقدرات آنها نیز تحت قدرت خداست.] خدا است که هر چه بخواهد [ چه از مسیر نطفه والدین و چه بدون والدین ، از آدم و مسیح و دیگران] خلق مى کند. آرى خداوند بر هر چیزى توانا است. [پس ای مومنین مبادا شما نیز به مانند فرق ضاله برای انبیا در چیزی ولو در هدایت، استقلال قائل شوید. مبادا دست خدا را در امری بسته بدانید. مبادا با القائات مختلف گرفتار وحدت و اتحاد شوید. مبادا خدا را جسم بدانید. مبادا صفات بشری را بر خدا جاری کنید. مبادا انبیا و اوصیا و نیکان را در عرض خدا علم کنید. مبادا به خطا در توحید گرفتار شوید که توحید اساس امور است و سرچشمه همه خیرات است و اگر سرچشمه آلوده شود بقیه امور فائده نمی بخشد. و ای مسلمین شما همچو یهودیان و مسیحیان در معرض امتحانات متعدد در افکار و گفتار و کردار هستید.] 


برخی سوالات سوره مائده صفحه 110 


(1) و من الذین قالوا إنا نصارى أخذنا میثاقهم فنسوا حظا مما ذکروا به (آیه 14) چرا نفرمود من النصاری؟ میثاق یا میثاقهم چه فرقی دارد؟ آیا میثاق ویژه ای داشتند؟ حظا مما ذکروا به یعنی چه؟ یعنی بخش مهمی ؟ یا چیزی بود که برای خودشان هم نافع بود؟ 


(2) فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء إلى یوم القیامة و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون (آیه 14) اغرینا یعنی چه؟ و شباهت آن با تلبس چیست؟ بینهم یعنی بین مسیحیان؟ یا بین مسیحیت و یهودیت؟ آیا رواست خداوند بخاطر خطای قومی بین آنها عداوت و بغضاء بیفکند؟ اگر تا قیامت است، تقصیر افرادی که در قرن های بعد می آیند چیست؟ چرا این کار گاهی به شیطان نسبت داده شده؟ فرق یفعلون و یصنعون چیست؟ فرق نباء و خبر چیست؟ 


(3) یهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و یهدیهم الى صراط مستقیم (آیه 16) به الله منظور قرآن است یا رسول خدا (ص) ؟؟ جمع بین یهدی به اول و یهدیهم دوم چیست؟ سبل السلام متعدد است و صراط مستقیم واحد.. جمع بین این دو چیست؟ باذنه به خدا بر میگردد یا رسول خدا؟ چرا صراط نکره آمده؟ آیا نکره همیشه معنای تعدد می دهد؟ 


(4) ان أراد أن یهلک المسیح (آیه 17) آیا اگر خدا بخواهد می شود قیامتی برپا نشود و همه اشرار و ابرار به نیستی ملحق شوند؟ اگر جهنم و بهشت تا ابدیت ادامه یابند آیا ما در ازلی یا ابدی بودن با خدا شباهت نیافته ایم؟ 


(5) أن یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الارض جمیعا (آیه 17) آیا در عطف وحدت شرایط و یکسانی زمانی نباید باشد؟ مثلا یهلک در عیسی و مادر به گذشته بر می گردد و یهلک در بقیه مردم به امروز و آینده. چطور جمع می شود؟ 


خب برای امروز کافی است. والسلام علیکم و رحمه الله. 



یاسید الکریم

مردم همیشه متحدند، دولت حقوقدان و وزارت اطلاعات پاسخگو باشند.. 

 

جواب موثر من سرهنگ نیستم اگر در 92 داده می شد [آقای رئیس جمپور] 

و جواب تکرار من سرهنگ نیستم اگر در 96 داده می شد [آقای رئیس جمپور] 

و جواب نظام 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بوده است.. [آقای رئیس جمپور] 

و در دولت دوم روحانی این کار[برچیده شدن قوای مسلح] انجام میشود. [رفسنجانی] 

و تشکیلات اطلاعاتی را برای نگیرونبند درست میکنند. 16خرداد [وزیر(ضد)اطلاعات] 

و امروز سردارهای حرم، عَلَم و قلم در همه حوزه‌ها ورود می‌کنند [وزیر(ضد) بهداشت] 

«تلاش میکنیم‌ نبرد داخل ایران باشد نه عربستان» اردیبهشت96 [ولیعهد سعودی] 

«ایران بخاطر حمایت از تروریسم باید تنبیه شود.» 17خرداد [وزیرخارجه سعودی] 

و جواب کاهش بودجه نظامی کشور اگر بموقع داده میشد.. و دهها مورد ازین دست 

 

امروز مهم ترین نعمت کشور خدشه بر نمیداشت و 12 نفر از ملت کشته نمیشدند. 

 

[ پی نوشت ] یک سوال: آن روز که در مناظرات و میتینگ‌های انتخاباتی، 

اقتدار نهادهای امنیتی کشور، سپاه ونیروی قدس، مدافعان حرم و موشک و.. 

هدف واقع شد و با بی‌انصافی زیر سوال رفت، برخی کف زدند و هورا کشیدند.. 

فکر امروز را می‌کردند؟! [ جناب میثم مطیعی مداح مشهور] 

 

#در_کنار_همیم 


یاسید الکریم

برخی نکات سوره نساء صفحه 90 


(1) و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (آیه 75) و شما را چه شده که در راه خدا و در راه نجات مردم مستضعف و زنان و کودکان [بی پناهی] که به دست ستمگران گرفتارند پیکار نمی کنید؟ همان ها که [هم خدا را باور دارند و هم ستمدیده هستند و طالب حکومت عادله هستند و بلکه هوادار ولایت مومنین بر خود هستند و ] می گویند: پروردگارا! ما را از این سرزمینی که مردمش ستمگرند نجات بخش، و برای ما از نزد خود سرپرستی برگزین و برای ما از جانب خود یاوری قرار ده. [ اکنون که در راستای آرمان الهی و وظایف انسانی و اقبال اجتماعی چنین شرایطی پیش روی شماست چرا کوتاهی و سستی می کنید؟ ]


(2) الّذین آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فى سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفا (آیه 76) آنها که ایمان آورده اند [به اقتضای ایمان] در راه خدا [ و دستورات الهی ] پیکار و مبارزه می کنند. همانطور که کافرین و مخالفین اسلام در راه طاغوت پیکار می کنند. [اینها از لوازم و اقتضای ایمان شما به خداوند و روز جزاست پس اکنون که در گروه مومنین هستید] با [دار و دسته و] یاران شیطان [و امور شیطانی] پیکار و مبارزه کنید. [و بر شما بشارت باد ] که بی تردید مکر و فریب شیطان همواره [ در برابر تدبیر الهی ] سست و ضعیف است. 


(3) الم تر الى الذین قیل لهم کفوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة اللّه او اشد خشیة (آیه 77)  آیا ندیدی کسانی را که [ پیش از اعلام حکم جهاد ] به آنان گفته شد [ چون زمینه جنگ فراهم نیست ] دست از جنگ بازدارید و [ در این شرایط ] نماز را بر پا دارید ، و زکات بپردازید. ولی هنگامی که جنگ بر آنان لازم و مقرّر شد ، ناگاه گروهی از آنان مانند ترس از [ عقوبت ] خدا یا ترسی سخت تر از آن از مردمِ [ مُشرک ] ترسیدند. [به بیان دیگر: ای مومنین سرپرست شما خدا و نبی خداست و برنامه شما عمل به دستورات الهی است. این گونه نباشد که سرخود عمل کنید و آنجا که جهاد اعتقادی و اقتصادی لازم است رو به مبارزه نظامی بیاورید و آنجا که حاکم مسلمین دستور جهاد نظامی می دهد کنار رفته و از دشمن وحشت کنید.] 


(4) قل متاع الدنیا قلیل و الاخره خیر لمن اتقى و لا تظلمون فتیلا (آیه 77) [ای پیامبر به آنها که بعد صدور دستور پیکار از آن می هراسند ] بگو : بهره [زندگی] دنیا اندک ، و [حیات] آخرت برای اهل تقوا بهتر است و به اندازه هسته ای خرما مورد ستم [و حرمان] قرار نمی گیرید [و تمام لذایذ زندگی و دیگر بهره ها و منافع شما با پاداش متناسب و بهتر جبران می شود. ای مومنین شما که به خدا باور دارید به وعده های او هم باور داشته باشید.] 


(5) اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدة (آیه 78) [گمان نکنید که اگر در جهاد حضور نیافتید از مرگ در موعد نوشته شده، در امان می مانید ]  هر کجا باشید هر چند در قلعه های مرتفع و استوار ، مرگ شما را درمی یابد. [و این پیاله عمر، دیر یا زود پر شدنی است. پس اکنون که بستر اصلی تمام منافع و مضار در معرض زوال است و پایانی مشخص دارد چرا برای چند صباح آسایش از تکالیف شرعی و انسانی خود گریزان هستید؟ آیا مرگ از شما بازداشته شده؟ آیا در حساب روز جزا تردید دارید؟ در حالی که جهاد عزت دنیا و سعادت عقبای شماست.] 


برخی سوالات سوره نساء صفحه 90


(1) لا تقتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین (آیه 75) یک عنوان است یا دو علت برای تحریک بر جهاد؟ به بیان دیگر آیا می توان صرفا برای امداد انسانی برای مستضعفین در یک گوشه عالم، جهاد کرد ولو منفعت دینی در میان نباشد؟ آیا مستضعفین مورد حمایت باید مسلمان باشند؟ ربنا و ولیا و نصیرا ، حکایت از جمعی از مومنین ناتوان است یا صرفا دعاهای عام هر بنی بشری است؟


(2) الّذین آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه .. فقاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفا (آیه 76) چرا خداوند چنین موضوع واضحی را توضیح می دهد؟ ان کیدکن عظیم (یوسف/28) با انّ کید الشیطان کان ضعیفا چه تناسبی دارد؟ آیا واقعا این گونه است؟ 


(3) فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة اللّه او اشد خشیة (آیه 77) چرا ابتدا اصرار بر جهاد داشتند و بعد فرارسیدن جهاد این گونه عقب نشستند؟ آیا افرادی که از دشمن بیشتر از خدا می ترسند واقعا مومن هستند؟ یا مبالغه در بیان است؟ 


(4) اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدة (آیه 78) آیا واقعا جهاد و پیکار احتمال مرگ زودرس را بالا نمی برد؟ آیا واقعا حضور در مکانی امن احتمال مرگ را کاهش نمی دهد؟ روایت امیرالمومنین(ع) افر من قضاء الله الی قدر الله. آیا سندا و مضمونا صحیح است؟ حضور امیرالمومنین با زره بدون پشت در جنگ ها چه معنا دارد؟ کلام امیرالمومنین(ع) به قنبر که مرا از جند آسمان حفاظت می کنی یا از زمینیان؟ و جمع بندی این آیات و روایات به نحو باور پذیر و معتبر چیست؟ 


(5) و ان تصبهم سیئة یقولوا هذه من عندک قل کل من عند اللّه .. - ما اصابک من حسنة فمن اللّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک (آیه 78و79) جمع بندی معتبر و روان و همه فهم، این دو آیه چیست؟ 


خب فعلا برای این پست کافی است. والسلام علیکم. 



یاسید الکریم

برخی نکات سوره آل عمران صفحه 70 


(1) ثمّ انزل علیکم من بعد الغم امنة نعاسا یغشى طائفة منکم (آیه 154) پس از آن غم و غصه ها، خداوند خواب کوتاهی بر گروهی از شما فرستاد و آرامشی بر شما نازل کرد. 


(2) و طائفة قد اهمّتهم انفسهم یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجاهلیّه یقولون هل لنا من الامر من شىء قل انّ الامر کلّه للّه (آیه 154) و گروهى که تنها [منافع و] جان خودشان برایشان اهمیت داشت و به [دین خدا و وعده نصرت] خدا گمان ناروا و همچو افکار جاهلیت داشتند [از روى تردید و انکار] مى گفتند آیا [ اصلا اسلام حق است؟ (مگر نباید همیشه و همه جا پیروز شود؟) آیا وعده نصرت خدا درست است؟ (پس چرا یاری نشدیم و شکست خوردیم؟) آیا ما توان مقابله داریم؟ (بهتر است ترک مخاصمه کنیم ولو اصل حقانیت حق و پیامبر خدا(ص) در معرض صدمه جدی باشد) ] آیا ما را قدرتى بدست می آید؟ بگو اى پیامبر زمام تمام امور تنها از آن خدا [و بسته به حکمت و مشیت او و وابسته به نوع عملکرد شما] است. 


(3) یخفون فى انفسهم ما لا یبدون لک یقولون لو کان لنا من الامر شىء ما قتلنا هاهنا (آیه 154) در دل هایشان چیزهایی را پنهان می کنند که برای تو آشکار نمی سازند [ در دل یا میان خودشان ] می گویند: اگر برای ما از این امر [ حقانیت یا پیروزی ] چیزی بود ما در اینجا [بیهوده] کشته نمی شدیم! [بی آنکه بفهمند حقانیت دین بسته به شکست یا پیروزی ظاهری نیست و نزول نصرت الهی بسته به تقدیر و حکمت خدا و همت و عملکرد شماست و مبارزه در جایی که اصل حق در معرض نابودی باشد لازم است ولو شکست قطعی باشد] 


(4) قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم و لیمحص ما فى قلوبکم (آیه 154) [ای پیامبر] بگو اگر در خانه هاى خود هم بودید باز آنها که مرگ بر آنها نوشته شده، قطعاً [ به اختیار خود ] به سوی جایگاه مرگ خویش می رفتند. [ و پیاله عمر ایشان در موعد معین در قضای الهی، پایان می یافت.] [ لکن این احوالات به ظاهر مختلف زندگی، از آسایش ها و گرفتاری ها و آسانی ها و سختی ها ] به سبب این است که خدا آنچه را در سینه های شماست [ در مقام عمل ] بیازماید ، و آنچه را [ از عیوب و آلودگی ها ] در دل های شماست ، خالص [و پاک] گرداند. 


(5) انّ الّذین تولّوا منکم یوم التقى الجمعان انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم (آیه 155) در حقیقت آنها که از شما در روز رویارویی دو گروه [مسلمین و مشرکین] به دشمن پشت کردند جز این نبود که شیطان آنها را به سبب برخی از [ نیات ناخالص و غنیمت طلبی ها و] خطاهای سابق، به لغزش انداخت ، و البته خداوند از آنها درگذشت ، که خداوند آمرزنده و بردبار است. 


برخی سوالات سوره آل عمران صفحه 70 


(1) امنة نعاسا یغشى طائفة منکم (آیه 154) آیا واقعا خواب بود؟ یا نوعی تصرف الهی واقع شد؟ در همان روز بود یا شب درگیری؟ یعنی خواب در عرصه جنگ چه معنا دارد؟ و طائفة قد اهمّتهم انفسهم یظنّون باللّه غیر الحقّ ظنّ الجهلیّه (آیه 154) آیا این طایفه با دسته اول متفاوت بودند؟ آیا هر کسی منافع خودش و جان خودش برا او مهم ترین چیز نیست؟ چرا نفرمود یظنون بالرسول؟ ظن جاهلیت چه بود؟ آیا به طمع منافع مسلمان شده بودند یا رگه هایی از تفکرات جاهلی باقی مانده بود؟ 


(2) یخفون فى انفسهم ما لا یبدون لک (آیه 154) چرا این ها را از پیامبر مخفی می کردند؟ چه دلائلی را می توان شمرد؟ 


(3) قل لو کنتم فى بیوتکم لبرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم (آیه 154) آیا واقعا اگر در جنگ کشته نشویم در همان زمان و همان مکان شهادت، کشته می شدیم؟ مثلا دویست هزار نفر از جوانان ما در بیابان های جنوب و در کوهستان ها و در 15 و 20 سالگی فوت می کردند؟ چرا نفرمود کتب علیهم الموت؟


(4) و لیبتلى اللّه ما فى صدورکم و لیمحص ما فى قلوبکم (آیه 154) فرق صدور و قلوب چیست؟ معنای لیبتلى اللّه و لیمحص چیست؟ آیا ابتلا و تمحیص امتحان کلی است یا سیر دادن به سمت خیر و پاکی؟ 


(5) انّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا و لقد عفا اللّه عنهم انّ اللّه غفور حلیم (آیه 155) لفظ انما اینجا چگونه ترجمه می شود؟ ما کسبوا گناهان بود یا تفکرات غلط یا نیات ناخالص؟ ما کسبوا امور سابق بود یا تمرد از دستورات نزدیک به جنگ احد؟ شباهت ها و تفاوت های عفو و غفران چیست؟ چرا با وجود آوردن غفور باز فرمود حلیم؟ 


مطالعه و خلاصه برداری و نگاهی احتیاطی به حدود 20 ترجمه و چند تفسیر برای هر صفحه گاهی سه ساعت طول می کشد اما خب نهایت توجه مخاطبین در حد ده ثانیه لایک و نهایتا ده دقیقه مطالعه است و این از ابتلائات مطالعات مجازی و فضاهای موبایلی است. الغرض مفاهیم و سوالات زیاد است.. والسلام علیکم و رحمه الله. 


یاسید الکریم

این الشموس الطالِعة ، این الاقمار المنیرة ، این الانجم الزاهِرة ، این اعلام الدینِ و قواعِد العِلمِ ، این بقِیة اللهِ التی لا تخلو مِن العِترةِ الهادِیةِ ، این المعد لِـقطعِ دابِرِ الظلمةِ ، این المنتظر لاِقامةِ الامتِ و لعِوجِ ، این المرتجى لاِزالةِ الجورِ و العدوانِ ، 

این المدخر لِتجدیدِ الفرآئِضِ و السننِ ، این المتخیر لاِعادةِ المِلةِ و الشریعةِ ، این المؤمل لاِحیاءِ الکِتابِ و حدودِهِ ، این محیی معالِمِ الدینِ و اهلِهِ ، این قاصِم شوکةِ المعتدین ، این هادِم ابنِیةِ الشرکِ و النفاقِ ، این مبید اهلِ الفسوقِ و العِصیانِ و الطغیانِ ، این حاصِد فروعِ الغی و الشقاقِ ، این طامِس آثارِ الزیغِ و الاهواء ، این قاطِع حبائِلِ الکِذبِ و الافتِراءِ ، این مبید العتاةِ و المردةِ ، این مستأصِل اهلِ العِنادِ و التضلیلِ و اللحادِ ، این معِز الاولِیاءِ و مذِل الاعداءِ ، این جامِع الکلِمةِ على التقوى ، 

این باب اللهِ الذى مِنه یؤتى ، این وجه اللهِ الذى اِلیهِ یتوجه الاولِیاء ، این السبب المتصِل بین الارضِ و السماءِ ، این صاحِب یومِ الفتحِ و ناشِر رایةِ الهدى ، این مؤلف شملِ الصلاحِ و الرضا ، این الطالِب بِذحولِ الانبِیاءِ و ابناءِ الانبِیاءِ ، این الطالِب بِدمِ المقتولِ بِکربلاء ، این المنصور على منِ اعتدى علیهِ و افترى ، این المضطر الذی یجاب اِذا دعا این صدر الخلائِقِ ذوالبِر و التقوى؟ 

 

کجایند آن خورشیدهای تابان؟ کجایند آن ماههای فروزان؟ کجاید آن ستارگان درخشان؟ کجایند آن نشانه های دین و ارکان  دانش؟ کجاست باقیمانده خدا که زمین از آن عترت هادى خالی نمی ماند؟ کجاست آنکه براى برکندن ریشه ظالمان و ستمگران عالم مهیا گردیده؟ کجاست آنکه اختلاف و کج رفتاریهاى اهل عالم را به راستى و اصلاح می کند؟ کجاست آنکه اساس ظلم و عدوان را از عالم بر می اندازد؟ کجاست آن ذخیره الهی براى تجدید فرائض و سنن فراموش شده از اسلام؟ کجاست آن برگزیده الهی براى برگردانیدن ملّت و شریعت اسلام به راه درست؟ کجاست آنکه برای احیاء کتاب و حدود آن مورد امید است؟ کجاست آنکه معارف دین و اهل آن را احیا کند؟ 

کجاست آنکه شوکت ستمکاران را در هم مى شکند؟ کجاست آنکه بنا و سازمانهاى شرک و نفاق را ویران مى کند؟ کجاست آنکه فسق و عصیان و طغیان را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه برای کندن نهال گمراهى و خلاف و نزاع مهیاست؟ کجاست آنکه اندیشه های باطل و هواهاى نفسانى را نابود مى سازد؟ کجاست آنکه دسیسه های دروغ و افتراء را قطع می مند؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود مى گرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را درمانده کند؟ کجاست آنکه اولیا خدا را عزیز و دشمنان خدا را ذلیل می سازد؟ کجاست آنکه مردم را بر وحدت کلمه بر تقوى مجتمع مى کند؟ کجاست باب الهى که از آن بر خیرات و کمالات وارد مى شوند؟ 

کجاست آن وجه الهى که اولیاء برای سعادت کاملا به او متوجه اند؟ کجاست آن وجود مقدسی که سبب اتصال بین زمین و آسمان است؟ کجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدایت در عالم؟ کجاست آنکه پریشانیهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟ کجاست آنکسی که از ظلم های بر انبیاء و اولاد انبیاء دادخواهى مى کند؟ کجاست آنکه انتقام خون شهید کربلا را خواهد گرفت؟ کجاست آنکه از سوی خدا  بر ستمکاران و تهمت زنندگان یاری شده است؟ کجاست آن مضطرّی که هر گاه دعا کند بی دریغ دعایش مستجاب گردد؟  کجاست آن بالاترین خلایق و صاحب نیکوکارى و تقوى؟ 


دعای ندبه کامل + متن + ترجمه + صوت 

http://ahlolbait.com/doa/2681/ 


مختصری از دلائل داخلی تاخیر ظهور 

1_ضعف مومنین از جهت اموری که می توان حضرت حجت(عج) را با آن یاری نمود. 

2_اختلاف مومنین از جهت شیوه زندگی و باور به این که تنها اسلام راه نجات آنهاست. 

3_اختلاف مومنین از جهت ریاست ها و دشمنیها و کدورت های داخلی و دیگر اختلافات 

4_عدم باور و عدم التزام مومنین بر ضرورت ولایت ائمه در اصلاح امور دنیا و آخرت 

5_اشتغال مومنین به امور و احوال شخصی وغفلت از اصلاحات موثر در جامعه اسلامی 

6_اشتغال مردم به امور لهو و دوری از علوم و فنون و صنایع موثر در اعتلای جامعه 

و اشتغال جوانان به امور سطحی و سرگرمی ها و ابزار آلاتی که فقط گذران عمر است. 

7_فراگیر شدن امور هرزه و شهوانی در جوامع و محوریت لودگی در طیف وسیعی از مردم 

و دوری از علوم اصیل واشخاص با سواد ومتبحر ومشکل شدن تشخیص سره وناسره از هم 

8_دوری اصناف جامعه از معلم و روحانی و کاسب و.. به آنچه صلاح خود و جامعه است 

و فرافکنی مشکلات به دیگران و به خطر افتادن امنیت اقتصادی مردم در جوامع اسلامی. 

9_پذیرش سبک زندگی جذاب و رمانتیک اما پوشالی جوامع غیراسلامی و اسراف و تبذیر 

و ورود به مصرف صناعات و محصولات مصرفی دیگر جوامع بدون تعصب به کشور خود 

10_عدم حمایت از افراد صالح و دانا در احوال اجتماعی خود و سپس بدگمانی به اصل اسلام  

11_اعتماد به اخبار دشمنان [مقطعی و دائمی] جوامع اسلامی و انفعال مقابل شایعات آنها 

12_بی تفاوتی جامعه اسلامی به صدماتی که به دیگر مومنین و سایرانسانها وارد می شود.  


#ظهور #امام_زمان #ندبه #وظایف 



یاسید الکریم

ابوبصیر میگوید امام صادق(ع) فرمود هر گاه عده‌ ای جمع شوند 

و خدا را یاد نکنند و پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) او را یاد نکنند 

آن مجلس [و آن نشست و برخاست] مایه حسرت شان خواهد شد. 

راوی می گوید چرا که امام باقر(ع) فرمود  

یاد ما از یاد خداست و یاد دشمنان ما از یاد شیطان است. 


عن ابی بصیر عن ابی عبدالله (ع) 

قال ما اجتمع فی مجلس قوم لم یذکروا الله عزوجل و لم یذکرونا 

الا کان ذلک المجلس حسره علیهم یوم القیامه 

ثم قال قال ابوجعفر(ع) ان ذکرنا من ذکر الله وذکر عدونا من ذکر الشیطان. 


#الکافی ج : 2  ص :  496  سند موثق 

#الوسائل 7 ص 153 ح  [8981] هکذا موثق 

#الوسائل 7 ص 198 ح  [9104]  هکذا موثق 


برخی نکات: 

1_یاد اهل بیت از یاد خداست چرا که این ها معلم توحید هستند 

و در تمام حرکات و سکنات دعوت به سوی خداوند می کنند. 

2_این تلازم یاد خدا و یاد اهل بیت از نفیس ترین الطاف خداست 

و در کمتر مورد دیگری چنین ملازمه ای یافت می شود. 

3_یاد پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به معنای یاد کردن از 

معارف و محاسن و مناقب و دعا بر این خاندان نبوت است. 

4_غرض اصلی ازین محبت وارادتها آموزش وعمل به دین است. 

5_یاد دشمنان یعنی ترویج وحمایت از دشمنان اهل بیت.والسلام. 


پ ن : ختم 14000 صلوات هدیه چهارده معصوم (ع) 

هر بزرگوار 300 الی هزار صلوات و فرصت تا غروب جمعه 

به امید تعجیل در فرج آقا و اجابت همه حوائج مشروعه دوستان 


یاسید الکریم

برخی نکات سوره آل عمران صفحه 50 


1_الله لا اله الا هو الحی القیوم (آیه 2) این آیه و این ذکر شریف لا اله الا الله سید الاذکار شمرده شده و ضمنا ذکر یا حی یا قیوم از غنی ترین اذکار است. و مخلَصین یعنی صاحبان عالی ترین مرحله از کمالات بی انتهای بشر در قرآن، در بهشت متنعم و متوجه به صفت قیوم از خداوند منان هستند. 

2_نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه (آیه 3) این کتاب آسمانی سراسر حق است و باطل به آن راه ندارد و کتابهای آسمانی پیش از خود را تایید و تصدیق می کند. [ و همین باور و اطمینان به آن را آسان تر می سازد. ] 

3_ان الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید و الله عزیز ذو انتقام (آیه 4) آنها که به آیات الهی کفر می ورزند عذابی سخت خواهند داشت و خداوند شکست ناپذیر و انتقام گیرنده است. 

4_منه آیات محکمات هن ام الکتاب و اخر متشابهات .. (آیه/7) قرآن دارای آیات محکم و متشابه است [و همین متشابهات هم حکمتها دارد از جمله اقرار همگان به نیازمندی شان به انبیا و اوصیا در شرح آیات الهی و همچنین امتحان مومنان در باور به غیب و امور سربسته ای که اصل صدور آن از خداست. لذا حفظ نیاز مداوم بشر به خداوند و انبیاء و اولیاء یک فرصت برای غنا و پیشرفت در بندگی است که شرح برکات آن مفصل است.] 

5_ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمة (آیه/8) پروردگارا بعد از آنکه ما را به راه سعادت و به دین خود هدایت کردی [ در اثر قصور و تقصیرمان ] ما را از این راه منحرف نگردان. [ این دعا از نفیس ترین ادعیه است که بزرگان و آنها که سرد و گرم روزگار چشیده اند قدر مداومت برآن را درک می کنند. چه بسیار افرادی که دیروز از نیکان بودند و امروز راه دیگری می روند.] 


برخی سوالات سوره آل عمران صفحه 50 


1_در آیه سوم فرمود (نزل) و در آیه هفتم فرمود (انزل) آیا گاهی در تعابیر قرآنی تسامحات عرفی وارد می شود یا نه هر لفظی دقیقا محل خاص و حکمت خاصی دارد؟ 

2_و انزل التورات و الانجیل (آیه/3) اشتراکات قرآن و تورات و انجیل چیست؟ آیا حضرت عیسی(ع) کتاب داشت یا شارح کتاب حضرت موسی(ع) بود؟ آیا با وجود عدم دسترسی ما به انجیل و تورات صحیح، استدلال آیه موجه خواهد بود؟ 

3_چرا صرف کافر بودن و نه قاتل و مفسد بودن در آیه چهارم، مورد غضب خداوند واقع شده؟ و آیا انتقام خدا از یک بشر ضعیف و حقیر رواست و کسر شان خدا نیست؟ 

4_ان الله لایخفی علیه شیء فی الارض و لا فی السماء (آیه/5) چرا نفرمود سماوات؟ آیا خداوند علم به موجودات و افعال ایشان قبل رسیدن زمان آن دارد؟ آیا خداوند علم به جزئیات وقایع را دارد؟ و نظر فلاسفه در قبال این چنین آیاتی چیست؟ صفت خبیر و لطیف در این میان چیست؟  

5_فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنه و ابتغاء تاویله [این قسمت از آیه به بیان ساده یعنی چه؟] و ما یعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم یقولون آمنا به (آیه/7) و اگر تاویل فقط نزد خدا باشد چرا برای بشر ارسال شده؟ و بین الا الله و الراسخون از نظر معنایی وصل اولاست یا قطع؟ 

6_ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا (آیه/8) چرا در امور منفی مانند گمراه ساختن و منحرف ساختن و امثالهم فعل به خدا نسبت داده شده؟ و اما چرا در برخی آیات و بعضی روایات از انتساب برخی افعال منفی به خدا خودداری و بر چنین کاری سرزنش شده؟ 


و مفاهیم و سوالات زیاد است.. و فعلا به همین بسنده می کنیم. والسلام علیکم.  



یاسید الکریم