یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

۲۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۵ ثبت شده است

نوروز و سال نو بر همه مبارک 

بهاری دلنشین و سالی پر برکت 

روزی همه ی شما عزیزان جان 


از پیامبر اکرم (ص) روایت شده 

«اذا رأیتم الربیع فأکثروا ذکر النشور» 

هر گاه بهار وارد شد زیاد به فکر قیامت باشید 

که زنده شدن دوباره طبیعت شبیه رستاخیز است. 

التفسیرالکبیر ج17 ص 194 


با تو تحویل میشود هر سال 

فاطمه علت است خلقت را - فاطمه حرمت است حرمت را  

فاطمه فاطمه ست بی کم وکاست- فاطمه زهره است ظلمت را 

آه مادر ببخش، شرمنده - چقدر ساده از تو می گذریم 

راه را گم نمی کنم هرگز - به شبم آفتاب اگر بدهی 

به من إذن بهشت را دادی - به سلامم جواب اگر بدهی 

اَلسَّلام ای مَلیکه مَلَکوت - اَلسَّلام ای نَجیبه لولاک 

اَلسَّلام ای جَمیله جَبروت - اَلسَّلام ای حَبیبه افلاک 

بی تو حتی بهار پاییزست- باتو تحویل میشود هرسال 

بتکان خانه ی دل ما را - ای شکوه مُحول الأحوال 


صابر خراسانی 

فاطمه، زهره است ظلمت را 

در آپارات ببینید [ اینجا

دانلود کنید ( 42 مگ) [ اینجا ]  


یاسید الکریم

چند داستان کوتاه از ملازمان و اطرافیان 

حضرت روح الله فرزند صالح حضرت صدیقه (س) 


یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام، جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ اما ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنان برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی اش نشسته و مشغول صحبت است. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو، ایمان و امید، از کنار وی برخاستند.


زمانی که امام در پاریس بود، اغلب در آن جا می دیدم که او برای 5 یا 6 نوجوان دختر و پسر، جلسه ای ترتیب داده، با آنها صحبت می کند و برای آماده کردن و روشن کردن آنها، وقتی طولانی صرف می کند. گاهی من تعجب می کردم از این که مثلاً یک مرجع بزرگ، نشسته و برای عده ای نوجوان، اوضاع سیاسی را تحلیل و یا اسلام را تشریح می کند. 


دکتر گفت: برو به امام بگو به خاطر این که کمتر دارو بخورید، باید این یک سیخ کباب را میل کنید. امام فرمود: نمی خورم. به دکتر که گفتم، گفت: به امام بگو برای این که فلان قرص را نخورید، کباب را بخورید. مطلب را به امام گفتم. او یک نگاهی به من کرد و فرمود: این میز را بخور. گفتم: بله آقا؟ فرمود: این میز را بخور. حاج احمد آقا و نوه امام (خانم اعرابی) هم بودند که زدند زیر خنده. خود امام هم خندید و بعد گفتم: آقا من که نمی توانم میز را بخورم. امام فرمود: همان طور که تو نمی توانی این میز را بخوری، من هم نمی توانم هر روز کباب بخورم. 


من که از زیارت ایشان سیر نمی شدم، یک بار دیگر خودم را در صف دست بوسی جا زدم و دست وی را بوسیدم و از امام یک سکه یک ریالی متبرکی دریافت کردم. دفعه سوم، امام، مرا که نفر آخر بودم، دید و تبسمی کرد. گفتم: آقا برای ننه ام که مریض است، به قصد تبرک و شفای او، سکه متبرک می خواهم. امام ضمن تبسم شیرینی، چند سکه را که در داخل ظرف مانده بود، در دستم ریخت و با مهربانی و تبسم به مزاح فرمود: بیا این هم مال ننه ات. 


امام به آقا مسیح، نوه شان که از جبهه برگشته و به خدمت امام رسیده بود، گفت: تو شهید نشدی که بنیاد شهید ما را یک سفر به سوریه بفرستد! 


یک روز من در خدمت امام ایستاده بودم و دخترهایم نشسته بودند. ایشان با ناراحتی به بچه ها گفتند: بلند شوید و بروید. اصلاً وقتی مادر جلوی شما ایستاده چرا شما نشسته اید بلندشوید از جایتان


یک روز قبل از اینکه امام به بیمارستان بروند توصیه ای در مورد غیبت کردند.نمی گفتند غیبت نکنید چون آن را نباید بکنیم بلکه می گفتند: (سعی کنید حتی در مجالسی که غیبت می شود شرکت نکنید.) ایشان در پرهیز از غیبت و مسخره کردن خیلی تأکید داشتند. 


مصطفی را که کشتند، خانواده‌ی آقا می‌خواستند از بیت آقا تماس بگیرند تهران. آقا نگذاشت. «تلفن اینجا از بیت‌المال است و کار شما شخصی است.» 


امام ما را تصدی پستهای حساس منع می کردند ؛ مثلاً دوست نداشتند دخترشان نماینده مجلس بشود.چون می گفتند: دلم نمی خواهد این احساس و توهّم پیدا شود که به خاطر منسوب بودن به من ، دخترم فلان پست را گرفته است. یا می گفتند: ما انقلاب نکردیم که پست بین خودمان تقسیم کنیم و اصلاً برای اینکه این شایعه در ذهن مردم بوجود نیاید دنبال این کارها نروید. هزار جور کار دیگر هست که می توانید آنها را انجام دهید. 


علاقه امام به مردم, یک علاقه عادی نیست, یک عشق است. . . واقعا امام برای مردم می سوزند و مانند یک پدر مهربان همیشه برای فرزندان پاک خود سعادت آرزو می کنند امام بارها در کنار تلویزیون که صحنه های دلخراش فقر و محرومیت نشان داده می شود گریه کرده اند.


رمضان سال قبل از رحلت امام را خوب به یاد دارم. بعضی وقتها هر بار که به دلیلی نزد ایشان می رفتم و سعادت پیدا می کردم با ایشان نماز بخوانم، وارد اتاقشان که می شدم می دیدم قیافه ایشان کاملا برافروخته است و چنان اشک می ریختند که دیگر دستمال کفاف اشکشان را نمی داد و کنار دستشان حوله می گذاشتند. امام شبها چنین حالتی داشتند و این واقعا معاشقه ایشان با خدا بود.


امام بعد از نماز شب تا هنگام نماز صبح قرآن می خواندند. پس از نماز صبح نیز قرآن می خواندند.ایشان در هر فرصتی که بین کارها فراغت داشتند، قرآن قرائت می کردند و روزانه هشت مرتبه قرآن می خواندند. امام ماهی یک مرتبه قرآن را تمام می کردند.


آقای بروجردی بی‌مشورت آقا روح‌الله موضع نمی‌گرفت. وقتی هم می‌خواست پیش شاه نماینده بفرستد، او را می فرستاد. آقا روح‌الله از پیش شاه برگشته بود و داشت گزارش می‌داد : - نمی‌خواهم از خودم تعریف کنم ولی ابهت من شاه را گرفته بود و بر حرف‌هایش مسلط نبود. 


با این که خیلی‌ها رساله شان را مجانی پخش می‌کردند، هرکس رساله‌ی آقا روح‌الله را چاپ می‌کرد باید تا تومان آخرش را از جیب خودش می‌داد. آقا روح‌الله نه رساله‌ می داد، نه عکس چاپ می‌کرد، نه… 


اول تبعید که رفت ترکیه، بردنش توی یک منطقه که زهر چشم بگیرند و بترسانندش. - اینجا قبر چهل نفر از علمای ترکیه است که با حکومت مخالفت کردند و کشته شدند. گفت:- عجب! ای کاش ما هم چنین چیزی داشتیم تا این جور از علمای ترکیه عقب نباشیم. 


خبرنگاران خارجی می‌پرسیدند: - سیب‌زمینی و تخم مرغ برای شما غذای مقدسی است؟ - شما تخم مرغ را سمبل چیزی می‌دانید؟! از بس که غذای بیت امام تکراری بود؛ تخم مرغ پخته با سیب‌زمینی یا اشکنه.


کلاً دو تا پیراهن داشت و دو تا شلوار. جوراب‌هایش را هم خودش تکه می‌انداخت؛ اما همیشه معطر بود و تمیز. لباسش را یک روز در میان عوض می‌کرد و می‌شست؛ البته اگر کوپن پودر رختشویی کفاف می‌داد. 


یکبار همه دیدند که امام در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران به طور استثنایی به جای آنکه در جایگاه همیشگی شان روی صندلی بنشینند ، وقتی وارد شدند روی زمین نشستند. و این در همان روزی بود که برندگان مسابقات قرائت قرآن به حضور امام آمده بودند و قرار بود در آن جلسه چند آیه قرآن تلاوت شود. 


گاهی که امام برای حرم یا کار دیگری از خانه خارج و یا باز می گشتند، می فرمودند:( آقای فلانی شما برای فلان شخص یک عبا بخرید.) یعنی ایشان در حرم و خیابان مواظب بودند که اگر طلبه ای وضع خوبی ندارد (در غیاب او) فوری دستور می دادند برای او عبا بخرید . یک روز شخصی پیش امام آمده عبای خود را نشان داد و گفت: عبای من پاره است. امام دنبال عبای خود گشت و بعد آن را به او نشان داد و گفت: ببین عبای من هم پاره است. [تا عزت نفس  و عدم درخواست از دیگران را به طلاب بیاموزند.] 


آیت الله خامنه ای : امام وقتی که روی تخت بیمارستان بودند وقتی تا مغز استخوانشان از درد می سوخت ، با هر کس که ملاقات می کردند حتماً لبخند می زدند. 


 بچه‌ام تازه به دنیا آمده بود. بردمش پیش امام. 

بچه را گرفت. 

- دختر است یا پسر؟ 

- دختر است. 

گرفتش توی آغوشش، پیشانی‌اش را بوسید و گفت: 

- دختر خیلی خوب است… دختر خیلی خوب است… 

اسمش را پرسید. 

- هنوز اسم نگذاشته‌ایم، گذاشته‌ایم شما انتخاب کنید. 

- فاطمه خیلی خوب است… فاطمه خیلی خوب است… 


یاسید الکریم

هر دختری که ام امامت نمی شود

یا مادر پیمبر رحمت نمی شود

در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است

این وحدت است شامل کثرت نمی شود

آنجا که پای کفو علی هست در میان

هر دختری که لایق وصلت نمی شود

از اینکه آب مهریه ات بود روشن است

هر خانه ای که خانه رحمت نمی شود

فردا بیا که باز قیامت بپا کنی

ای بانویی که بی تو قیامت نمی شود

با اشتیاق سمت صراط آورید رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمی شود

این سینه باز حال و هوای مدینه خواست 

یا رب دعای کیست اجابت نمی شود 


حضرت‌ فاطمه‌ زهرا علیها السلام‌ فرمود: 


خداى‌ تعالى‌ ایمان‌ را براى‌ پاکیزگى‌ از شرک‌ 

و نماز را براى‌ دورى‌ از تکبر و خودخواهى‌ مقرر فرمود. 


خداى‌ تعالى‌ زکات‌ را مایه‌ پاکى‌ جان‌ و فزونى‌ روزى

 و روزه‌ را براى‌ پابرجایى‌ اخلاص‌ قرار داد . 

  

خداى‌ تعالى‌ حج‌ را موجب‌ استحکام‌ دیانت‌ 

و عدالت‌ را مایه‌ وحدت‌ و هماهنگى‌ دلها قرار داد. 

  

خداوند جهاد را موجب‌ عزت‌ و هیبت‌ اسلام‌

و صبر را وسیله‌ شایستگى‌ پاداش‌ حق تعالی قرار داد. 

  

خداوند امر به‌ معروف‌ را جهت‌ اصلاح‌ جامعه‌ واجب‌ فرمود. 

 

خداى‌ تعالى‌ نیکى‌ به‌ پدر و مادر را واجب‌ فرمود 

تا از خشم‌ او در امان‌ بمانند و دستگیرى‌ از خویشان‌ را 

موجب‌ افزایش‌ عمر و سبب‌ فزونى‌ جمعیت‌ و قدرت‌ قرار داد. 


خداى‌ تعالى‌ قصاص‌ را وسیله‌ حفظ جانها 

و وفاى‌ به‌ نذر را براى‌ رسیدن‌ به‌ مغفرت‌ و آمرزش‌ قرار داد . 


خداى‌ تعالى‌ مراعات‌ کامل‌ وزن‌ و پیمانه‌ را 

براى‌ جلوگیرى‌ از کم‌ فروشى‌ ، و نهى‌ از شراب خوارى‌ را 

براى‌ پرهیز از پلیدى‌ تشریع‌ نموده‌ است‌ . 


خداى‌ تعالى‌ پرهیز از افترا و دشنام‌ را براى‌ دور شدن‌ 

از لعنت‌ واجب‌ فرمود و دزدى‌ را منع‌ کرد تا راه‌ عفت‌ پویند . 


(احتجاج‌ طبرسى‌ ج‌ 1 ص‌ 258) 


آنچه‌ براى‌ زنان‌ نیکوست‌ این‌ است‌ که‌ (بدون‌ ضرورت‌) 

مردان‌ نامحرم‌ را نبینند ، و نامحرمان‌ نیز آنها را ننگرند. 

(بحار الانوار ج‌ 37 ص‌ 69) 


آن‌ زمانی‌ که‌ زن‌ در خانه‌ خود مى ‌ماند 

( و به‌ امور زندگى‌ و تربیت‌ فرزند مى‌ پردازد ) به‌ خدا نزدیک‌تر است‌ . 

(بحار الانوار ج‌ 43  ص‌ 92) 


روزى‌ پدرم‌ رسول‌ خدا (ص) به‌ على‌ (ع) نگاه‌ کرد 

و با اشاره‌ به‌ او فرمود : این‌ مرد و پیروان‌ او در بهشتند . 

(ینابیع‌ المودة‌ ، ص‌ 257) 


حسن‌ جان‌ ! مانند پدرت‌ على‌ (ع‌) باش‌ 

و ریسمان‌ را از گردن‌ حق‌ بردار (مددکار حق باش) 

تنها خداى‌ احسان‌ کننده‌ را پرستش‌ کن‌ 

و با دشمنان و افراد کینه ‌توز دوستى‌ مکن.‌ 

(بحار الانوار ، ج‌ 43 ، ص‌ 286)


مجموعه ای فرهنگی و جذاب در میلاد حضرت مادر (س) [ اینجا

 

چند مولودی ولادت حضرت زهرا (س) آپارات [ اینجا ] 


چند آهنگ ولادت حضرت زهرا (س) و مادر در تبیان [ اینجا ] 


چند مولودی زیبا از حاج میثم در میلاد ام ابیها [ اینجا


مداحی بسیار زیبای احمد واعظی [ اینجا  ]  


میلاد حضرت زهرا (س) روز مادر بهار آفرینش 

ام ابیها بر مومنین و مادران عزیز و بانوان مسلمان مبارک 


یاسید الکریم

در قضیه حضرت یوسف (ع) آمده ( اخرج علیهن : بر آنان بیرون آی) فقط یک دیدار بود، و پس از دیدن جمال حضرت یوسف دستها را قطع کردند و بی اختیار شدند! پس اهل شهود که کشف آنها به مراتب قوی تر است، چگونه با مشاهده جمال و کمال مطلق، به هر چه غیر او است پشت پا نزنند؟! [آیت الله بهجت] 

یاسید الکریم

یاسید الکریم

مالکوم ایکس : آینده متعلق 

به کسانی است که امروز برای آن آماده شوند. 

 

Malcolm X : The future belongs

to those who prepare for it today 

 

توضیح عکس : مواظب باشیم 

چه اخباری را از چه منابعی دریافت می کنیم. 

جذابیت و تکرار یک خبر یا اعتماد نابجا 

یا پیش ذهنیت از افراد و گروه ها 

می تواند همه چیز را بما وارونه نشان بدهد. 

عقل و شرع و تجربه ما را به منبع مناسب و تحقیق 

و تحلیل صحیح و التزام به حقیقت دعوت می کنند. 

یاسید الکریم

السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله .. 

در بزرگی و مقام تو همین بس که عباس(ع) فرزند توست.. 


سخن بزرگان در بیان فضایل ام البنین(س) 


عالم جلیل القدر، زین الدین عاملی، شهید ثانی درباره حضرت ام البنین(س) می گوید: «ام البنین از بانوان با معرفت و پر فضیلت بود. نسبت به خاندان نبوت، محبت و دلبستکی خالص و شدید داشت و خود را وقف خدمت به آن ها کرده بود. خاندان نبوت نیز برای او جایگاه والایی قائل بودند و به او احترام ویژه می گذاشتند.» 

هم چنین علامه سید محسن امین می گوید: «ام البنین(س) شاعری خوش بیان و از خانواده ای اصیل و شجاع بود.» 

علی محمد علی دُخَیِّل، نویسنده معاصر عرب در وصف این بانوی بزرگوار می نویسد: «عظمت این خانم (ام البنین) در آن جا آشکار می شود که وقتی خبر شهادت فرزندانش را به او می دهند، به آن توجه نمی کند، بلکه از سلامت حضرت امام حسین(ع) می پرسد؛ گویی امام حسین(ع) فرزندِ اوست نه آنان» 

سید باقر شریف قرشی در کتاب خود العباس رائد الکرامه و الفدا فی الاسلام گفته است : 

در تاریخ دیده نشده که زنی نسبت به فرزندان هووی خود محبتی مخلصانه  ورزد و آنها را بر فرزندان خود مقدم بدارد، جز این بانوی پاک یعنی ام البنین (س) 

شیخ جعفر نقدی در کتاب خود [ زینب کبری(س) ] می گوید: ام البنین(س) از جمله بانوان با فضیلت ، خوش بیان ، و سخنور، پرهیزکار و اهل عبادت و تقوا بود. اهل بیت را به خوبی می شناخت. 

مقرم می گوید ام البنین(س) از بانوان با فضیلت به شمارمی رفت . وی حق اهل بیت را خوب می شناخت و در محبت و دوستی با آنان خالص بود و متقابلا خود در میان آنان جایگاه بلند و مقام ارجمندی داشت. 

برخی افراد مانند سیدمهدی سویج در کتاب ام البنین سیده نساء العرب در بیان فضل و دانش او، ایشان را با جناب زینب کبری(س) البته در سطح پایین تر مقایسه می‌کند و او را به صفت عالمه می ستاید. این ویژگی آشکارا درباره هیچ کس جز زینب کبری(س) گفته نشده است. 


ترجمه بخشی از زیارت نامه ام البنین علیهاالسلام


سلام بر تو ای همسر جانشین رسول اللّه علیه السلام ؛ سلام بر تو که محبوب زهرایی؛ سلام بر تو ای مادر ماه های درخشان؛ خدا و رسولش را گواه می گیرم که تو با اهدای فرزندانت و قربانی کردن آن ها در راه آرمان های حسین علیه السلام جهاد نمودی؛ گواهی می دهم که تو یار و یاور امام علی بن ابی طالب علیه السلام در سختی ها، مشکلات و مصیبت ها بوده ای ؛ گواهی می دهم که به خوبی از عهده سرپرستی و نگه داری فرزندان زهرای اطهر علیهاالسلام و ادای امانت ایشان برآمدی؛تو در نزد خداوند از مقام و منزلت بالایی برخورداری؛ سلام بر تو و بر فرزندان شهیدت! 


السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله 

السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء

السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته.

اُشهِد الله و رسولَه  اَنَّکِ جاهدتِ  فی سبیل الله اذ ضحیّتِ باولادک دون الحسین ابنِ بنتِ رسولِ الله

و عبدتِ اللهَ مُخلَصَةً له الدین بِوِلائک للائمة المعصومین

و صبرتِ علی تلک الرزیة و احتسبتِ ذلک عند الله رب العالمین.

وآزرتِ الامام علی بن ابیطالب علیه السلام فی المِحَنِ و الشَدائِد و المصائِبِ و کنتِ فی قُمّة الطاعة و الوفاء و انَّکِ اَحسَنتِ الکفالةَ و ادّیتِ الامانةَ الکبری فی حفظِ ودیعتی الزهراء البتول علیها السلام، السّبطین الحسن و الحسین

وبالغتِ و آثرتِ و رعیتِ حُجَجَ الله المیامین و سعیتِ فی خدمةِ ابناءِ رسول رب العالمین عارفةً بحقّهم ، موقنةً بِصِدقِهم ، مُشفِقَةً علیهم ، موثرةً هواهُم و حبُّهم علی اولادِکِ السُّعداء ، فسلام الله علیکِ کُلَّما دَجَن اللَّیل و اضاءَ النّهار . فَصِرتِ قُدوَةً للمومنات الصالحات لانَّکِ کریمةُ الخلائق ، تقیّةٌ زکیةٌ فرضی الله عنکِ ارضاکِ و جَعَلَ الجنةَ منزلکِ و ماوآکِ 


زیارت کامل [ اینجا


آیت الله حاج سید محمد حسینی شیرازی می گوید : شخصی در عالم مکاشفه، حضرت ابالفضل العباس (ع) را دید و عرض کرد: آقا جان! حاجتی دارم و نمی دانم برای روا شدن آن به چه کسی متوسل شوم؟ قمر بنی هاشم فرموده بود: به مادرم ام البنین... 

از مرحوم آیت الله حاج سید محمود حسینی شاهرودی نقل است که فرموده بود: من در مشکلات ، صد مرتبه صلوات برای مادر حضرت ابوالفضل العباس(ع) ام البنین (س) می فرستم و حاجت می گیرم. 

به تجربه رسیده است که نذر برای ام البنین (س) و اطعام مستمندان به نام حضرت اباالفضل العباس(ع) برای بر آورده شدن حاجات موثر است. 

گفته شده که چهار شب جمعه ، ده مرتبه سوره یس ، بدین طریق خوانده شود ان شاء الله کارساز خواهد بود: شب جمعه اول سه مرتبه ، شب جمعه دوم سه مرتبه ، شب جمعه سوم سه مرتبه ، شب جمعه چهارم یک مرتبه ، سوره یس به نیابت از حضرت ابوالفضل العباس(ع) و هدیه برای مادرش ام البنین(س) بخواند، ان شاء الله که حاجات بر آورده به خیر خواهد گردید. 

همچنین در میان مردم ، به ویژه کسانی که نسبت به مقام ام البنین(ع) شناخت [ و اعتقاد ] دارند، مشهور است که هرگاه چیزی را گم کنند یا در جستجوی آن باشند، هدیه به روح آن بانوی بزرگوار سوره فاتحه ای می خوانند و صلواتی می فرستند. درنتیجه به اذن خدا به شی گمشده و یا حاجتی که دارند، دست می یابند، و این امر بارها تجربه شده است. 


چند مداحی زیبا [ گوش کنید


مطالعات بیشتر [ اینجا ]  


مطالعه و دانلود کتاب [ اینجا ] و [ اینجا



 


یاسید الکریم

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر 

و اجعلنا من خیر أنصاره و أعوانه و أشیاعه 

و هب لنا رأفته و رحمته و دعائه و خیره 

ما ننال به سعة من رحمتک و فوزاً عندک 

یاسید الکریم

کسی چه می دانست این دو جوان رزمنده 

در اثر تلاش و پشتکار و ولایت پذیری و اخلاص 

روزی محکم ترین بازوان پر قدرت و پر نفوذ حکومت اسلامی شوند؟ 


قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. 


حدود ساعت ٣ بعد از ظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرمانده ها در ارتفاعات گولان بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی. از ماموریتی بر می گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشینهایی که نیروها را می آوردند، در راه مانده اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود. وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم. دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه های خمپاره ها، زمین رو کندند و خاکهایش را ریخته اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین ها در راه بمانند. بچه ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است؛ ما هم بیل برداشتیم و خاکها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.

در همین حین یکی از بچه های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟ آقای قربانی گفت: ول کن... بگذار کارمون رو بکنیم و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، بقیه رفیقهایش را خبر کرد و برگشت و خلاصه محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد! من دیدم اونها دارند همدیگر رو می زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم! حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند! کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس هایی زدند. خلاصه بعد از کتک کاری رفتند. از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می گوید تو آن موقع سیاست مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم  نرفته بودیم دعوا کنیم که!


گاهی تعاریف خود این عزیزان از دیگر خوبان دقیقا وصف حال خوب خودشان است 

حاج قاسم سلیمانی می‌گوید : کسی هر وقت یک عزیزی را از دست می دهد، یکسال، دوسال یا چهل روز به یادش هست، ازش اسم می برد، کمتر اتفاق می افتد یک مدت طولانی آدم درگیر کسی بشود که از دست می دهد، ۱۹ سال احمد (شهید احمد کاظمی)  حسین حسین می‌کرد به یاد شهید خرازی. هیچ جلسه ‌ای، هیچ خلوتی، جلسه رسمی، جلسه دوستانه، جلسه خانوادگی، مسافرتی وجود نداشت که او یاد باکری و خرازی و همت و این شهدا را نکند.

هیچ نمازی ندیدم، که احمد بخواند و در قنوت یا در پایان نماز گریه نکند وپیوسته این ذکر: «یا رب الشهدا، یا رب الحسین، یا رب المهدی » ورد زبان احمد بود و بعد گریه می کرد. 

عجیب بود هر کس به دلایلی در غم احمد ناراحت است، یک کسی می گوید: «حیف شد این شخصیت با این جایگاه، با این تأثیرش، از بین ما رفت»، یک کسی وابستگی دوستی، فامیلی و غیره داشت، به هر صورت غم احمد همه را غمگین کرد و از دست دادن احمد همه را ناراحت کرد، اما آن چیزی که بچه های جبهه با احمد دلخوش بودند و با رفتن او غمگین شدند این بود که، احمد تداعی رفتارهای جنگ بود، تداعی خلوص، صفا، پاکی، صداقت بود. 

وقت سخن با احمد ناخودآگاه آدم را به یاد خرازی می انداخت، به یاد همت می انداخت، حیای احمد آدم را به یاد آن انسان پر از حیای جنگ می انداخت، لذا امروز که احمد را از دست دادیم انگار یک یادگار از همه یادگاران جنگ را از دست داده ایم، آن کسی که از همه ارزشهای جنگ نشانه ای در خود داشت از دست داده ایم، به همین دلیل هم پیوسته خودش را محاسبه می کرد، پیوسته خودش را سرزنش می کرد، پیوسته بی قرار بود،  در مسئولیت با لبخند و گل استقبال شد و هر کجا از مسئولیت خارج شد (در سنگری به سنگری) با اشک بدرقه شد. 

 

فایل هایی تصویری از حاج قاسم در آپارات [ کلیک کنید


چند خاطره و چند بیان مهم و دلنشین در کلام حاج قاسم [ کلیک کنید


شادی روح مطهر شهدا و حاج احمد کاظمی و حاج حسین خرازی و حاج حسن طهرانی و سلامتی سردار رشید اسلام حاج قاسم صلواتی عنایت کنید که در این آشفته بازار سیاسی و حملات متنوع ذخائر نظام نفسانیت و اشرافیت و مسابقه در دنیا زدگی و بازار داغ نجومی ها و انفعال و وادادگی مسئولین خارجه در قبال 500 شهید منا و دهها موضوع مهم خارجی و امضای برجام چای های هسته ای و بانکی و.. ، این شهید زنده در کنار کار عظیم موشکی شهید طهرانی و در کنار دیگر سربازان پر تلاش و گمنام و مخلص ولایت ، موقعیت حساس و بزرگ ایران اسلامی رو در عراق و سوریه و چند کشور دیگر با کارآمدی و اخلاص و شایستگی تمام حفظ کرد بحدی که امروز دوست و دشمن با عظمت از او و خدمات او یاد می کند. آری حرفها بسیار است و امروز حوصله ها فست فودی. والسلام علیکم. 


یاسید الکریم

مولانا حسین (ع) 

 

بی تو دنیا معنا نداره 

بی تو عالم آقا نداره 

آقا هر کس بی تو بمونه 

عشق و دین و دنیا نداره 


[ گوش کنید



یاسید الکریم

مورد حجامت وقوع یافتگانیم 

خدای مان بیامرزد

اگر شهید شدیم و رفتیم تو دیار فانی

بریزید تو خیابونا ساندویچ بخرید 

و نذارین دار و دسته کلید سازای مَنقلُف

با پدرسوخته بازی این چیز ر ِ مجددا تصاحب کنن. 



یاسید الکریم

مجلسی که دو نائب رئیس ش 

با یکی از سران فتنه دیدار می کند 

و ادعا می کنند مدافع انقلاب اند. 

آقا شما اسلام ت را باد نبرد دفاع از انقلاب پیشکش! 

 

خاتمی : «شما برای این که بتوانید پیشرفت کنید و بمانید 

راهی جز راه غرب ندارید» (روزنامه آریا 79/6/28) 

و «راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی» (آریا 79/6/28) 


محمد خاتمی: قرآن دارای یک فرهنگ قبیله ای است! 

و دکتر سروش و مجتهد شبستری درست می گویند! 

که قرآن امروز قابل انتقاد است! 


http://seratnews.ir/fa/news/353064/ 




یاسید الکریم