یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

۲۷ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

ح (14) عن ابن اُذینة، عن زرارة، قال: سمعت أبا جعفر (ع) یقول: 

"الاثنا عشر الامام من آل محمّد، کلّهم محدّث من ولد رسول الله (ص) 

و من ولد علی بن ابی طالب، فرسول الله(ص) وعلی(ع) هما الوالدان (سند موثق ) 

الکافی ج 1  ص 533 ح 14 + خصال ص ۴۸۰ ح ۴۹ + عیون أخبار ج ۱ ص ۵۶ 

+ غیبة شیخ طوسی ص ۱۵۱  ح ۱۱۲ + ارشاد مفید ص 328 ح 14 

+ اعلام الورى طبرسی ص 369 


ح (15) عن سعید بن غزوان عن ابی بصیر عن أبی جعفر(ع)  

تکون تسعة أئمّة بعد الحسین بن علیّ(ع) تاسعهم قائمهم. (سند صحیح) 

الکافی ج 1 ص 533 ح 15 

الخصال ج 2 ص 419 

اثبات الهداة ج 1 ص 623 


ح (16) عن أبان عن زرارة قال: سمعت أبا جعفر(ع) یقول: 

«نحن‏ اثنا عشر إماما منهم حسن(ع) و حسین(ع) 

ثم الأئمة(ع) من ولد الحسین(ع) (سند صحیح)

الکافی ج 1  ص 533 ح 16 


از طریق اهل تسنن علامه سید على همدانی: روایت را با همان سند و متن که بخارى و منابع دیگر آورده‌اند، به جاى جمله‌ «کلهم من قریش»، جمله «کلهم من بنى هاشم» را نقل کرده است: عن عبد الملک بن عمیر عن جابر بن سمرة قال: کنت مع أبی عند النبی(ص) فسمعته یقول: بعدی إثنا عشر خلیفة، ثم أخفى صوته، فقلت لأبی: ما الذی أخفى صوته؟ قال: قال: کلهم من بنی هاشم. وعن سماک بن حرب مثل ذلک. جابر بن سمره گفت: من با پدرم نزد رسول خدا (ص) بودم و شنیدم که آن حضرت مى ‌فرمود: « پس از من دوازده خلیفه خواهد بود » سپس صداى خود را پایین آورد، به پدرم گفتم: آن چه بود که صدایش را برایش پایین آورد ؟ جواب داد: فرمود: « همگى از بنى هاشم‌اند» (مولف مى‌گوید) از طریق سماک بن حرب، مثل این حدیث روایت شده است. (سند صحیح) 

ینابیع المودة لذوی القربى القندوزی الحنفی ج3 ص290 

ینابیع المودة لذوی القربى القندوزی ج2 ص315 ح 908


اینم از صحیح مسلم (اینجا) 



یاسید الکریم

امام خمینی (ره) : ما از شرّ رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم 

لکن از شرّ تربیت یافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. 


پکیج اجرایی رژیم پهلوی جهت پیشبرد کشف حجاب 

1_پیشگامی ‌خانواده سلطنتی و پس از آن زنان اشراف و همسران وزرا و روسا و کارمندان عالی‌رتبه دولتی  2_برگزاری کنفراس‌ها و مجالس متعدد جشن و سرور برای صاحب‌ منصبان و کارمندان دولتی به مناسبت‌های مختلف به همراه همسرانشان و سخنرانی ‌هایی در جهت مذمت حجاب و چادر و تعریف زیبایی و بهداشتی و فرهنگی بی ‌حجابی 

3_کمک‌های مالی دولت برای پیشرفت کشف حجاب و پوشیدن لباس‌های غربی مثل پالتو و کلاه فرنگی برای زنان به کارکنان دولت و و برخی نظامیان و دیگر اقشار جامعه. در تلگراف  1314/10/22 و بخشنامه های دیگر و انفصال کارکنان دولت از خدمت، در صورت کشف حجاب نکردن همسران و عدم حضور آنها در چنین مراسمی‌ و کمک به زنان بی‌بضاعت توسط منابع بومی‌ و محلی و با ارائه قیمت ارزان در جامعه و نظارت بر فروشندگان متخلف. 

4_حمایت انتظامی از زنان بی‌حجاب در خیابان‌ها و محل تحصیل و کار و در مقابل برخورد و تعرض ماموران انتظامی با زنان چادری و محجبه در فضای عمومی و ممانعت از رفتن زنان باحجاب به حمام‌های عمومی و نظارت بر کار حمامی‌ها و گماردن پاسبان‌هایی در مراکز عبور و مرور شهر و بازارها جهت اخطار به زنان چادری، گرفتن التزام از گاراژدارها و اتوبوس دارها و اتومبیل ها که زنان چادری را سوار نکنند، گماردن مأمور در زیارت‌گاه‌هاکه زنان محجبه را اجازه ورود ندهند و راه ندادن آنها به سینماها، رستوران‌ها و ادارات دولتی. بعضی از کسبه همگام با نیروهای انتظامی‌ می نوشتند «به چادری‌ها جنس نمی‌فروشیم» 

5_تشکیل انجمن‌هایی به طرفداری از رفع حجاب به اسم آزادی زنان و احقاق حقوق آنها. این انجمن‌ها جهت پیشبرد مقصود جریان نوگرا، تبلیغات و آموزش‌های گسترده‌ای برای آزادی زنان در دستور کار خود داشتند. برپایی سخنرانی، نمایش و کلاس‌های درس در راستای هدف رفع حجاب جزو برنامه‌های این انجمن‌ها بود. از جمله این انجمن‌ها می‌توان به «کانون بانوان» و«انجمن بیداری نسوان» اشاره کرد. 

6_در این دوره نشریات و روزنامه‌هایی نیز توسط زنان حامی ‌کشف حجاب با حمایت دولت تأسیس شد که به ستایش از سیاست‌های نوسازگرایانه رژیم و نکوهش چادر و چاق‌ چور می‌پرداختند. در این نشریات علت اصلی عقب‌ماندگی زنان و حتی کل جامعه، حجاب دست و پاگیر زنان تلقی و در جهت رفع آن تلاش می‌شد. از جمله این نشریات «نسوان شرق»، «نورافشان»، «دختران ایران» و «عالم نسوان» بود. همچنین روزنامه‌ها و مجله‌های این زمان در شماره‌های متعدد، عکس لباس‌ها، کلاه‌ها و مدل موهای غربی را برای الگوپذیری زنان ایران به تصویر می‌کشیدند. اما دولت همیشه سعی بر این داشت تا غربی‌بودن طرح کشف حجاب را کتمان کند و بر بومی‌بودن این طرح اصرار ورزد؛ چنان‌که از سخنرانان و صاحبان برپایی مجالس خواسته شده بود «سعی نمایید گوشزد شود لباسی که امروز نسوان عالم می‌ پوشند، همان لباسی است که از قدیم‌الایام در مملکت ایران معمول بوده است» 

7_شعرا و ادبای حامی ‌کشف حجاب: مفاهیم این اشعار: بهبود وضعیت عمومی‌ زندگی و فرهنگی زنان با آزادی زنان از حجاب و حضور آنان در اجتماع، تحصیل علم، هنر و معرفت، انکار رابطه دین و حجاب، عدم تأثیر حجاب بر عفت زنان و باستان‌گرایی و مخالفت با اسلام. عده‌ای از شعرا و ادیبان به ستایش از اقدام رضاشاه در کشف حجاب پرداختند و اشعار زیادی به طرفداری از این طرح ستودند. از جمله ملک‌الشعرای بهار، عارف قزوینی، پروین اعتصامی ‌و ابوالقاسم لاهوتی. 

یاسید الکریم

بنام خدا 

مسئله این است : با یک جماعت بسیار وقیح روبرو هستیم جماعتی که حتی در عزای سیدالشهدا در تورنتو کانادا با رقص و آواز و صدای فلان زن رقاصه مثلا گوگوش و غیره را با صدای بلند منتشر می کند تا مجلس امام حسین(ع) را بهم بزند و از رونق بیندازد. نتیجه نمی گیرد سعی بر درگیری فیزیکی می کند [ اینجا ] [ اینجا ]  به حدی که بعضی از خودشان هم به دیکتاتوری خودشان اقرار می کنند. لذا  علیزاده، از کارشناسان بی بی سی می گوید ‏«حمله به مراسم عاشورا در تورنتو مطمئنم کرد با (آیت‌ الله) مصباح و (آیت‌ الله) جنتی میتوان زیر یک سقف زندگی کرد ولی با نفرت بیمارگون اپوزیسیون و سکولارهای ستیزه جویش نه!» [ اینجا ] این بدنه ی خارجی این جماعت است. بدنه داخلی هم وقیح است.

تازه ترین دروغ گویی و تهمت زنی این جماعت که با پمپاژ وسیعی در رسانه ها منتشر شد موضوع چهار چک 20 میلیون تومانی چند مداح بود. و چندین روزنامه و سایت اصلاح طلب و معتدل و تعدادی از خودی های معمولا منفعل، شروع به طرح مبالغ میلیونی مداحان کردند. تصاویر منتشر شده مربوط به حساب شخصی به نام آقای «ر.ل» یک شهروند تهرانی بود که چکی از بانک اقتصاد نوین را به حساب خود واریز و درخواست چهار برگ چک بانکی در وجه افراد کرده بود. تصاویر چک ها به نحو ماهرانه ای ساخته شده بودند. اما به زودی مشخص شد اسم کوچک سه نفر از چهار نفر مداح طاهری و حدادیان و کریمی و هلالی در شناسنامه با اسم چک های منتشره تفاوت دارد [ اینجا ] [ اینجا ] و دروغ مانند طبل صدایش بلند ولی از درون تهی است. اما از کانال های تلگرام و سایت های منتشر کننده تصاویر عذرخواهی موثری مشاهده نشد.

سالهای گذشته موضوع تیراندازی یک مداح با طنز و تمسخر و تهمتهای مختلف و تحلیلهای سرخود، یکباره فضای جامعه را فرا گرفت. به حدی که  دادستان کل وقت جناب اژه ای گفت قضیه کاملا بررسی می شود و جایگاه افراد مانع رسیدگی نیست. اما در نهایت خود ایشان اعلام کرد اکثر قضیه اطلاعات غلط بوده است و فرد متخلف شخص مداح نبوده است [ اینجا ]

یا در موضوع فوتبال اخیر در شب عاشورا صدها حاشیه ایجاد شد که این امر خلاف عرف جامعه شیعه را موجه جلوه دهند. و با حرفهای بی اساس و پمپاژ وسیع رسانه ای جریان منتقد این حرمت شکنی را، جماعتی افراطی و افرادی متحجر و منقطع از جامعه مثلا موجه جهانی نشان دهند. رسانه ها مکررا به تولید و انتشار مطالبی ضد بدنه مذهبی جامعه پرداختند. به حدی که مجید انصاری فتنه گر عزیز [ اینجا  ]  و معاون پارلمانی رئیس جمهور هم نتوانست از شیرینی طعنه به جماعت مذهبی بگذرد. [ اینجا ]

همه اینها در حالی است که اصلا جدا از نگاه مذهبی، مسئله علتی جز بی کفایتی مسئولین ورزشی مربوطه نداشت. مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال گفت: تقویم فیفا 4 ساله یا 8 ساله تنظیم می شود. تقویم فعلی را سال 2012 نوشته اند و الان هم اگر روی سایت فیفا بروید تا 2022 را نوشته اند.. برای فیفا خیلی تعریف شده نیست که امسال 20 مهر تاسوعا است و سال دیگر 10 روز جلوتر است... وی در چند سطر بعد می گوید : عربستان اعلام کرده که من در 10 روز حج بازی برگزار نمی کنم و این را فیفا پذیرفته است. [ اینجا ]

توجه کنید که عربستان تا امسال با تقویم قمری کار می کرده یعنی حج ش نسبت به میلادی متغییر بوده. پس مسئله بحث بی کفایتی است ولاغیر، چرا که عربستان یک موضوع مذهبی متغیر را به این مجموعه های مثلا منضبط جهانی فهمانده است اما مسئولی که ادعا می کند برنامه های فیفا تا 8 سال بعد مشخص است خودش اقرار میکند چه سفرهای عجله واری انجام داده تا موضوع را حل کند و خود مسئولین ورزشی هم به تصمیم واحد نمی رسند اما کنار همه این بی کفایتی ها، بار سنگین روانی و اجتماعی قضیه روی دوش جامعه مذهبی کشور انداخته می شود که انقدر خشک مقدس نباشید و به روز باشید و صد هزار نفر بیشتر نیست و فلان! در همه اینها بی کفایتی و عدم صداقت موج میزند، آقای تاج نیاز نیست بروی در مجلس روضه عکس بیندازی، بهتر است فکر چند میلیونی باشی که به اقتضای جوانی و علاقه به فوتبال دو ساعت در شب عاشورا پای رسانه ها می مانند.

و یک پای ثابت این غائله ها شخص همیشه در آفساید عزیز؛ علی جان مطهری است. یکبار به آقای یزدی نامه می زند [ اینجا ] و می گوید : اگر کسی بعد از سال‌ها پدر یا مادر یا فرزندش را در شب عاشورا ملاقات کند آیا نباید خوشحال شود! یکبار می گوید امام رضا(ع) حریمی ندارد! [ اینجا ] و این اولین بار نیست که این فرد بدون کمترین اطلاعی از مسائل فقهی با نگرشی کاملا آماتور، مکررا به نامه نگاری و حرمت شکنی از جایگاه های دینی جامعه می پردازد. گاهی با دلائل کودکانه [ اینجا ] به حمایت از سران فتنه و رد حصر می پردازد. 

مجموعه این جماعت خارجی و داخلی بطور یکپارچه با هماهنگی از پیش و یا هماهنگی دینامیک و خود جوش به مبانی مذهبی جامعه حمله می کنند. اما فقیه و امام جمعه ما یک تنه باید بار روانی مشهد حریم امام رضا(ع) را پاسخ دهد و کسی از بزرگان به یاری او نمی آید. اما به محض کنسرت در قم برخی علمای که روی چشم ما هستند صدایشان بلند می شود [ اینجا ] خب عزیز جان، نور چشم؛ مدتی قبل هم در مشهد این ضایعه رخ داد چرا علمای قم فریاد نزدند؟ چرا حمایت نکردند؟ این گونه میشود که دشمنان خارجی و مخالفان نگرش مذهبی داخلی، بطور هماهنگ و منسجم، فضای ضد مذهبی در رسانه ها و فضای مجازی و سطح جامعه پمپاژ می کنند و قدم به قدم جلو می آیند و در این حالت جز با هزینه های سنگین مسئله حل شدنی نخواهد بود. 

همه این مثالها را زدم که مشخص شود فضای خبری جامعه یک فضای سالم و علمی و بی طرفانه ای نیست و این طیف از سروش تا گوگوش [ اینجا ] تا بدنه داخلی، در قدم اول با ما مشکل سیاسی سیاسی ندارند اینها با اصل اسلام و اصل علما و روحانیت و اصل جامعه مداحی مشکل دارند. 

در موضوع اخیر حاج منصور هم با 15 ثانیه از فایل مشکل ندارند با هویت حاج منصور مشکل دارند. اینها با گوساله گفتن آقای علم الهدی مشکل ندارند. با تفکر انقلابی او مشکل دارند. اینها با ائمه جمعه که امام فرمود در راس همه امور هستند مشکل دارند. اینها با یک لفظ دیوث مشکل ندارند. [ اینجا ] با هر گونه برخورد جدی با بدحجابی مشکل دارند. اینها با خس و خاشاک گفتن و شنیدن مشکل ندارند که البته همان هم با انتشار مجدد فایل تصویری مشخص شد که وی 40 میلیون را محترم شمرده [ اینجا ] اینها با تفکر احمدی نژادی مشکل دارند. 

اینها در طیف خودشان علی مطهری دارند که پدر ناسزای ایران است. و بارها با توهین و فحاشی با منتقدین سیاسی خود برخورد کرده است که مخالف خود را پفیوز میخواند [ اینجا ] ما از کم اطلاعی و زودباوری و نشناختن دسیسه های اینها خیال می کنیم با تخلف فلان مداح و اشتباه فلان امام جمعه و صدمه به اخلاق، مشکل دارند، خیر اینها با خود امام هم مشکل دارند و هر جا بتوانند بهانه ای می جویند. یک روز عکس امام را پاره می کنند یک روز دست بوسی از او را انتشار وسیع رسانه ای میدهند [ اینجا ] و قس علی هذا. 

کنار آن جماعت حرفه ای خارجی و مخالفین کج اندیش داخلی ، جماعتی داخلی و مذهبی و بدون سوء نیت هم هستند که خودشان هم باور شان شده دنبال اخلاق هستند اما صداقت ندارند. حجه الاسلام سید عباس حسینی قائم‌ مقامی می گوید: اگر بنده و امثال بنده نسبت به این توهین (حاج منصور) واکنش نشان ندهیم و اعتراض نکنیم، لباسمان را باید آتش زد. [ اینجا ] اما همین فردی که میخواهد لباس ش را آتش بزند و دهها سایت با لفظ پر طمطراق آیت الله از او یاد می کنند هیچ اعتراضی حتی در یک خط از او نسبت به موارد سابق نیست. که فلان مسئله گوئی که امروز آیت الله و مرجع فتنه گران و معارضین شده به رئیس جمهور قبلی مملکت نسبت حرام زادگی میدهد [ اینجا ] و همه این مدعیان اخلاق لال می شوند و انگار نه انگار! 

پس دعوا سر اخلاق نیست دعوا سر بهانه جویی از انقلابی ها و مذهبی ها و اصل نگرش اجتماعی اسلام است. هر چند کسی از فکر اشتباه و حرف اشتباه کسی دفاع نمی کند و هر مداح و هر سخنرانی باید اشتباه و کلام ضعیف خود را اصلاح کند. اما اینها با اطلاع از انفعال جامعه و بدنه مذهبی، نسبت به موارد ادب و اخلاق کلامی، مکررا نقشه های خود را تکرار می کنند و ما هم مکررا در زمین آنها بازی می کنیم. شب و روز تلفظ اشتباه اف ای تی اف آیت الله جنتی را در بوق و کرنا می کنند. شب و روز برای سن او جوک می سازند و تمسخر می کنند. اما از اظهارات سابق [ اینجا ]  و اخیر [ اینجا ] نایب رئیس مجلس جناب پزشکیان و هم طیف خودشان در بی اطلاعی از fatf خجالت زده نمی شوند. 

و حالا بگذریم که بررسی فحش و سب و ناسزا در ایات و روایات و سیره معصومین خودش مقاله هزار سطری خواهد بود. که آیا غیر از مومنین [ و غیر از انسانهایی که مخل و مضر به شئونات ادیان الهی و حقوق جامعه بشری، نیستند] احترامی برای دیگر افراد تصور می شود یا نمی شود؟ آیا کفار و منافقین و فساق و ظلمه و اهل بدعت و منحرفین حرمتی دارند یا نه؟ و حرف بسیار است و حرف بسیار است و شنونده و عبرت گیرندگان کم، در اخر همه به قران بازگردیم و عظمت بینش قرآنی را مجددا تمجید کنیم. 

قوله تعالی : یا مریم لقد جئت شیئا فریا یا اخت هارون ما کان ابوک امرا سوء و ما کانت امک بغیا (سوره مریم 27و28) اصل نبوت و خاندان نبوت که منشا تمام خیرات و معلم تمام اخلاقیات و معرف واقعی اخلاق صحیح بودند را قبول نداشتند و به آنها تهمتها می زدند اما با پر رویی او را در فروعات اخلاقی بازخواست می کردند. مثل بی حجابانی که انتظار رفتاری عیسوی و مریمی با خود دارند. مثل معتادانی که انتظار کار فرهنگی بر خود دارند. مثل دزدی که امروز طلبکار صاحبخانه شده که چرا او را زده است! بله زده اما تو چقدر وقیحی؟ خودشان و طیف شان هیچ التزامی به اسلام و اخلاق ندارند اما همین ها را از مومنین می طلبند و می گویند ما ملتزم نیستیم اما شما نسبت به ما ملتزم باشید! باز هم تکرار می کنم هر مداح و هر سخنران و هر شخص مذهبی باید اشتباه و کلام ضعیف خود را اصلاح کند. اما دعوای اصلی اکثریت این طیف،  دعوا با اشتباهات مذهبی ها و در قدم اول دعوای سیاسی نیست، مسئله بر نیزه کردن اخلاق برای انفعال و بی طرفی مردم و حمله به افراد موثر مذهبی جامعه است، مسئله بهانه جوئی از قشر مذهبی است، دعوا سر اصل اسلام و نگرش اسلامی و حضور موثر آن در جامعه است و الا خود اینها مطلقا پاسخگوی کجی های شخصی و تخلفات اجتماعی خود نیستند. والسلام. 


یاسید الکریم

یادی از حضور مجید انصاری در جمع فتنه گران 88  

و هماهنگ سازی آنها با میرحسین و دیگر سران فتنه 

http://www.aparat.com/v/36Jsu/ 

در فیلم مذکور که توسط یکی از فعالان فتنه 88 گرفته شده آقای انصاری عضو موثر مجمع روحانیون مبارز می گوید : هم اکنون آقای موسوی در داخل جمعیت است و جمعیت اینقدر زیاد است که نمی تواند بیاید.

در همین حال یکی از راهپیمایان از حضور سید محمد خاتمی سوال می کند که انصاری ضمن تائید حضور وی تاکید می کند: آقای خاتمی و موسوی هر دو در داخل جمعیت هستند.

آقای انصاری چگونه حضور خود در راهپیمایی غیرقانونی 25 خرداد و بیانیه مجمع روحانیون مبارز را تکذیب می کنند در صورتی که فیلم ان روز و سخنان وی وجود دارد. 

انصاری که در سال 88 از حامیان اصلی میرحسین موسوی بود و بعد از انتخابات نیز هیچ مرزبندی خاصی با اقدامات خائنانه و آشوب طلبانه وی انجام نداد، در مرداد ماه  همان سال  و پس از انتشار  نامه مهدی کروبی خطاب به هاشمی مبنی بر تجاوز جنسی به زندانیان سیاسی که انتشار آن موجی از فضاسازی رسانه‌های بیگانه علیه جمهوری اسلامی را در پی داشت، ضمن دفاع از این اقدام کروبی، در گفتگو با ایرنا اعلام داشت:  «مطمئنا آقای کروبی بدون مدرک صحبت نمی‌کند. با کمال تاسف این‌ها صحت دارد و آدم باید به قول امیرالمومنین (ع) آرزوی مرگ کند که در جمهوری اسلامی کار به اینجا برسد که چنین فجایعی رخ دهد... نه یک مورد بلکه متعدد بوده است.» انصاری هنگامی که از او درباره دلیل نامه‌نگاری کروبی به هاشمی رفسنجانی به جای هاشمی شاهرودی سئوال شد، نیز گفت: «در این زمینه لابد امیدی به رسیدگی نداشته است. وی به هاشمی از باب خبرگان نوشت.» [لینک]


یاسید الکریم

امام حسین(ع) بعد از جنایت دشمن در قبال حضرت علی اصغر 

گریان شده و به پروردگار عرضه داشت: خدایا! خود بین ما و این گروه 

که با وعده یاری ما را دعوت کرده و اکنون ما را می کشند، قضاوت کن! 

بعد از این سخنان، ندایی از غیب رسید که ای حسین! 

به فکر کودکت نباش که اکنون دایه ای در بهشت به او شیر خواهد داد. 


فالتفت الحسین علیه السلام، فاذا بطفل له یبکی عطشا 

فأخذه علی یده و قال: یا قوم! ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل. 

فرماه رجل منهم بسهم فذبحه. 

فجعل الحسین علیه السلام یبکی و یقول: 

اللهم! احکم بیننا و بین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا. 

فنودی من الهواء: دعه یا حسین! فان له مرضعا فی الجنة. 


منتهی الآمال ص 458 

و نفس المهموم ص 319 

تذکرة الخواص سبط بن الجوزی 227 

ینابیع المودة  القندوزی ج‏3 ص 79 

یاسید الکریم

شخصی به امام حسین(ع) نوشت مرا در دو جمله موعظه کن 
فرمود : هر کس بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد 
تحقق خواسته اش را ناممکن تر و دست نیافتنی تر میکند 
و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. 


و عنهم عن أحمد[بن محمّد بن خالد]عن شریف بن سابق، عن الفضل بن أبی قرة 
عن أبی عبد الله علیه السلام قال: کتب رجل إلی الحسین(ع) عظنی بحرفین، 
فکتب إلیه: من حاول أمرا بمعصیة الله کان أفوت لما یرجو، وأسرع لمجئ ما یحذر. 


الکافی ج 2 ص 373 
تحف العقول ص ۲۴۸ 
الوافی ج ۵ ص ۹۹۴ ح ۳۴۵۷ 
الوسائل ج ۱۶ ص ۱۵۳ ح ۲۱۲۲۲ 
البحار ، ج ۷۳ ، ص ۳۹۲ ، ح ۳ 





بحث سندی : این حدیث پر مغز از امام حسین(ع) 
در 5 منبع اصلی حدیثی و نزدیک 44 کتاب مرجع و رده بعدی نقل و شرح شده. 
اما متاسفانه شریف بن سابق و فضل بن أبی قرة در سندش احراز وثاقت نشدن 
که در بررسی ها فضل توثیق شد. شریف نه 
هر چند مردود نشد و مجهول موند و اینم یه لطفه خودش. 

۹۳۵۵- الفضل بن أبی قرة 
الخوئی: لا اعتماد علی تضعیف ابن الغضائری 
فالرجل ثقة لوقوعه فی إسناد تفسیر القمی. 
معجم رجال الحدیث ج‌۱۴ ص 312 
5709 - شریف بن سابق التفلیسی 
الخوئی: المتحصل أن شریف بن سابق لم یثبت ضعفه 
إلا أنه لم تثبت وثاقته أو حسنه أیضا فلا اعتماد علی روایاته. 
معجم‏ رجال ‏الحدیث ج 9 ص 20 
نکته 1: پس وقوع فضل در اسناد تفسیر قمی ضعف ش رو بر طرف می کنه 
نکته 2 : عدم تضعیف صریح شریف و شهرت و کثرت نقل دومی رو حل میکنه


برخی از نکات 
1_عرضه داشت من اقل و ادل می طلبم. کوتاه و پر مغز مرا موعظه کن. 
2_طلب مجدانه وصادقانه موعظه از مومنین وعلما وائمه یک باب لطف از خداست. 
3_قلب بر نوشته ها بیشتر استوار شده و آرام می گیرد و نوشته ها ماندگارتر است. 
4_گناه مورد نفرت خداست و لذا عنایت خاص به گناه و گنهکار نمیکند و بلکه بالعکس 
5_اراده خداست که گناه در عالم منکوب و نابود شدنی باشد و هر چه بر آن استوار شود. 
6_توسل به گناه برای رسیدن به حوائج هم داشته ها و نعمتها و فرصتها را زائل می کند 
و همه نداشته ها و ارزوها را در فاصله دور تری از شما قرار میدهد چون خدا غیور است. 
7_و استفاده نعمتها در باطل و غیرت خدا در دیدن بنده در معصیت؛ دست به دست هم میدهد که هم فرصتها بسوزد و هم نقمتها بیاید لذا سریعترگرفتار ترسهای واقعی وخیالی خود میشود. همان ترسهای خیالی که الشیطان یعدکم الفقر و.. و همان مشیتی که اسعده علی ذلک القضاء فغرّنی بما أهوی و اسعده علی ذلک القضاء فتجاوزت بما جری علیّ من ذلک بعض حدودک واینجاست که آقای بهجت میگوید: قدم اول که کج برویم معلوم نیست سر از کجا در میآوریم.

یاسید الکریم

21 مهر 73 سالگی ستوان دوم محمد خاتمی عزیز 

بر همه اصلاح طلبان و راستگویان 

و کارگزاران و ضد انقلاب و فتنه گران گرامی مبارک 


خاتمی : درحال حاضر مطالب قرآن با برخی دریافتهای بشری سازگار نیست

چرا که احکام آن متناسب با زندگی قبیله ای است. زندگی مورد نظر اسلام

زندگی قبــیله ای است پـس قــرآن کــریم برای مـا قابـل استـناد نیـست.

(کیهان 87/6/12) (ماهنامه کیان بهمن ۷۷) 


آقای خاتمی : «آمریکا و آمریکایی ها برایم فوق العاده جالبند»

(مصاحبه با لوموند 98/9/24 م)


خاتمی : «ملت امریکا توانسته جامعه ای بر پایه 3 رکن

آزادی، دینداری وعدالت بسازد.»

(مصاحبه با سی ان ان، 98/1/9 م) 


خاتمی: «شما برای این که بتوانید پیشرفت کنید و بمانید،

راهی جز راه غرب ندارید» (روزنامه آریا 79/6/28)

و «راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی» (آریا 79/6/28)


خاتمی: گذشته را باید رها کرد و امروزی شد، 

راه امروزی شدن هم تمسک به 

"بنیاد زندگی غربی" و "خرد غربی" است. 

(سخنرانی در دانشگاه علامه، 70/3/11) 




یاسید الکریم

دیشب و امشب برای ما و شما یکی است 

اما برا بچه های پیامبر خدا(ص) خیلی فرق داشت 

دیشب بابا بود و عمو بود و اکبر و اصغر و.. 

و امشب نه بابایی و نه عمویی و نه آبی و نه پناهی.. 

یاسید الکریم

ابی هارون مکفوف می گوید 
خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم حضرت به من فرمود: 
برای ما شعری بخوان، من هم شعری خواندم. 
فرمود: نه، همان گونه که کنار قبر امام حسین علیه السلام مرثیه می خوانید 
من هم این شعر را خواندم : امرر علی جدث الحسین - فقل لا عظمه الزکیه (1) 
و چون آن حضرت گریست من از ادامه خواندن خودداری کردم، 
حضرت فرمود: ادامه بده و من ادامه دادم سپس فرمود: بیشتر بخوان 
و من خواندم: یا مریم قومی و اندبی مولاک- و علی الحسین فاسعدی ببکاک(2) 
حضرت گریست و صدای شیون زنان بلند شد و چون آرام شدند 
حضرت فرمود: ای ابا هارون کسی که درباره حسین علیه السلام شعری انشاء کند و ده نفر را بگریاند بهشت از آن اوست، و سپس یکی یکی کم کرد تا به یک نفر رسید و فرمود: کسی که شعری درباره امام حسین علیه السلام بخواند و یک نفر را بگریاند بهشت از آن اوست، سپس فرمود: کسی که از حسین بن علی علیه السلام یاد کند و خود برای او بگرید برای اوست بهشت. 
(1) ای پیک من، بگذر بر قبر مطهر حسین(ع) و به استخوانهای پاک و پاکیزه اش بگو 
(2) ای مریم برخیز و بر مولای خود زاری کن و بر حسین علیه السلام با گریه ات کمک کن. 

«دخلت علی أبی عبدالله(ع)، فقال لی: انشدنی. فانشدته. فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عنده قبره. فانشدته: امرر علی جدث الحسین، فقل لا عظمه الزکیة. قال: فلما بکی امسکت، ثم قال:‌ زدنی. قال: ثم انشاته: یا مریم قومی و اندبی مولاک و علی الحسین فاسعدی ببکاک. قال: فبکی و تهایج النساء. قال: فلما ان سکتن، قال لی: یا أبا هارون من انشد فی الحسین فابکی عشرة فله الجنة. ثم جعل ینتقص واحداً و احداً حتی بلغ الواحد، فقال: من انشد فی الحسین فابکی واحداً فله الجنة و من انشد فی الحسین شعراً، فبکی فله الجنة» 

کامل الزیارات‌ ص 105 / بحار ج 44 ص 287 / 

یاسید الکریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

مقاله دوم از جلسه اول محرم 95 دانشگاه امام صادق(ع) 

خب در مقاله اول عرض کردیم ما از دوستداران جناب پناهیان هستیم و البته نقد ما هم سرجایش باقی است. و با وجودی که بعد چند روز کامنتهای انتقادی ما رو سایت شون درج نکردن ما طبق روال متن کامل و صوت کامل جلسات ایشون رو میدیم که محلی برای ادعای تقطیع باقی نماند. 

صوت اصلی جلسات http://bayanmanavi.ir/post/3322 

متن جلسه اول http://bayanmanavi.ir/post/3323 

6_سخنران گرامی می گوید: نمازخوان‌ها در کل در دانشگاه‌ها رو به افزایش هستند.. ولی آمار طلاق در جامعه رو به افزایش است، چرا؟ 

ج: توجه می کنید که دایره مقایسه ایشان متفاوت است. یعنی دقت نمی کند که در مقایسه همه ملاکها باید ثابت نگه داشته شود و در صفت متغیر بحث شود. مثل این که بگوییم دایره تحصیلات عالی در دانشگاهها 90% است و در بین مردم 10% است پس چرا مردم نمی توانند لاتین صحبت کنند؟! جامعه آماری باید ثابت باشد. پس نمی شود بگویم نمازخوانهای قشر دانشجویی (مثلا) 5 میلیونی زیاد شده و طلاق جامعه 80 میلیونی هم زیاد شده پس نمازها مخدر است و نمازها صهیونیستی است و تاثیر لازم خود را ندارد. این حرف تاثر از غربزده هاست اما متاسفانه از زبان خودی ها! که شب و روز می گویند نمازهای شما بیهوده است و ما با وجود این که دین نداریم و نماز نمی خوانیم اما مشغول کارهای خوب هستیم! خیر خود قرآن کریم می فرماید همین نماز ضد گناه و ضد فساد و ضد فحشاء است. و در روایت دارد که عاقبت همین نماز شما را نجات میدهد. و اگر این نماز قبول شود بقیه اعمال هم به مرحله قبول می رسد و اگر رد شود بقیه کارها هم رد می شود. اینقدر این نماز اهمیت دارد اما خب ضعف علمی و اصرار بر ارائه حرفهای جذاب و جدید موجب می شود ما اصلی و فرعی ها را در تبلیغ دین نادیده بگیریم. در موضوع ولایت هم همین است. که روایت دارد اگر ولایت قبول شود بقیه اعمال هم قبول می شود و اگر رد شود همه اعمال رد می شود. این تصریح جامعه کبیره است بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه. یعنی حتی نماز و تقوا و تمام خیرات وابسته به ولایت اهل بیت است. وابسته به همین گریه ها و اقامه مجالس اهل بیت و عرض ارادت ها و حضور در دایره ولایت است. این قدر جایگاه ولایت و شئونات متصل به آن بالاست که در صحیح زراره فرمود اسلام بر 5 چیز استوار شده و ما نودی بشیء کما نودی بالولایة. 

7_ فلسفۀ خلقت موجودی به نام انسان که نه فرشته باشد نه حیوان «رنج» است؛ یعنی چیزی است که نتیجه‌اش رنج است. 

ج: سخنران در این قسمت برای تثبیت مکتب اختراعی خود صراحتا خلاف قرآن کریم موضع می گیرد که فرمود و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون (ذاریات/56) فلسفه خلقت عبادت و عبودیت و در بعضی روایات معرفت است. و این صریح آیه شریفه است اما سخنران فلسفه خلقت را به رنج تغییر میدهد. کمی جلوتر کمی کوتاه می آید و مکتب خود را به رنج و لذت تنزل میدهد. یعنی نمی تواند همه چیز را با رنج جلو ببرد مجبور می شود ازین جمله فلسفه وجودی رنج است کوتاه بیاید و آن را با لذت همراه کند. در همین جا هم کلام او متعارض است فلسفه وجودی با نتیجه، که بعلت نیاز به مقدمات از شرح آن میگذریم. 

8_گوینده در ادامه می گوید : خداوند می‌فرماید : «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(انشقاق/6) .. ببینید که در این آیه چقدر صریح و بی‌پرده موضوع رنج را مطرح می‌کند!

ج: علامه طباطبایی  می گوید : بعضى گفته اند کدح تلاش نفس ‍ است در انجام کارى تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد. در ترجمه فارسی المیزان او هم کادح صرف تلاش و بدون موضوع رنج آورده : هان اى انسان ! تو در راه پروردگارت تلاش مى کنى و بالاخره او را دیدار خواهى کرد. 

در ترجمه آیت الله تهرانی : هان ای انسان! بی‌گمان تو سوی پروردگار خود در تلاشی. پس او را ملاقات‌کننده‌ای. و اسمی از رنج نمی آورد. 

برخی لغت نامه های عمومی هم به این شکل آورده اند. 

فرهنگ لغت عربی فارسی المعانی؛ کادح : تلاشگر ، کوشا 

لغت نامه دهخدا هم ترجمه منتهی الارب را آورده و تایید کرده 

کادح . [ دِ ] (ع ص ) کارکننده و کوشش کننده (منتهی الارب ) 

البته نیمی از مترجمین هم همراه تلاش لفظ سختی و رنج را آورده اند. که در این فرض هم یک موضوع اختلافی است و نزد همگان معتبر نخواهد بود. و فی الواقع آوردن رنج در ترجمه بعضی از مترجمین این آیه یک تسامح عرفی در انتقال از عربی به فارسی است. ما بارها عرض کرده ایم که در ترجمه ها دقت شود که این گونه یک خطیب یا مخاطب عام با تمسک به لفظی که در بعضی تراجم آورده می شود کوهی از مکاتب را علم نکند. 

9_این‌ قدر می‌شود با جوانان به ‌خوبی از رنج و فلسفۀ آن سخن گفت که به استقبال رنج بروند! ... ما باید با کسانی که زندگی ما را دچار رنج می‌کنند مبارزه کنیم، حتی در این راه بمیریم! ... برخی از رنج‌ها را باید به استقبال‌ شان رفت، ولی اذیت نباید شد! 

ج: فقط باید لبخند تلخ بزنیم. یعنی احساسی حرف زدن بجایی می رسد که گوینده می گوید جوری حرف میزنم که جوانان را به استقبال رنج ببرم. بعد چند سطر فقط چند سطر بعد می گوید با آنها که ما را دچار رنج می‌کنند مبارزه کنیم، حتی در این راه بمیریم! بعد جالب است که چند خط بعد می گوید به استقبال رنج بروید و اذیت هم نشوید! چایی بخورید اما داغی آن را حس نکنید! این همه دست و پا زدن برای چیست؟ برای تداوم یک سخنرانی با مضمونی شلم شوربا؟ 120 بار فقط در این جلسه لفظ رنج تکرار می شود تا مضمون سخنران به مخاطب القا شود. و کم کم خود گوینده از آن مکتب رنج مطلقی که ساخته کوتاه می آید و شروع به دسته بندی می کند. رنج فلسفه خلقت و رنج منتج از اعمال، رنج خوب و رنج بد، رنج و لذت، استقبال از رنج و جنگ با رنج و.. این تبصره هایی که به دسته بندی جدید مبدل می شوند یعنی من نمی توانم کلیت تز خود را حفظ کنم. 

اما ادب تربیتی قرآن کریم حفظ آرمان ها با واقعیات و همراه بشارت است. قرآن کریم می فرماید 

1_ ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر (شوری/30) اگر شما را مصیبتی رسد، به خاطر کارهایی است که می کنید و خدا بسیاری از گناهان را عفو می کند. یعنی میگوید اگر با مشکلاتی مواجه هستی بگرد و ببین علت آن چیست؟ خودت را گول نزن خودت را فریب نده که عالم عالم سراسر رنج است و مهم نیست علت این مشکلات چیست! گاهی خلاف اقتضای خلقت و طبیعت خواسته ای (مثلا از آتش سرما خواسته ای) گاهی خلاف عقل رفته ای( مثلا مال خود را به نادان سپرده ای) گاهی خلاف شرع کرده ای( مثلا حسادت ورزیده ای) [ و گاهی مربوط به عالم اختیار و امتحان است. و گاهی مربوط به ترفیع درجات معنوی .. که در آیات و روایات دیگر مطرح می شود ] همه اینها مسبب مصائب وارده بر توست. خداوند این واقعیات را با شما در میان می گذارد و با از موضع خدایی لطف و مهر خود را به تو نشان میدهد که یعفو عن کثیر، یعنی هم تو را انسان شایسته بار می آورد و هم موحد و هم امیدوار به فضل خدا. 

2_إن یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلک الأیام نداولها بین الناس ولیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء (آل عمران/ 140) اگر به شما آسیبی می رسد، به دشمنان شما نیز آسیبی مانند آن می رسد. خداوند این ایام را در میان مردم بطور مداوم گردش مى دهد تا افراد با ایمان، از مدعیان ایمان ، شناخته شوند. تا از شما مؤمنان آنها را که ثابت در دین هستند شاهد بگیرد. 

ببینید چقدر بیان قرآن کریم آرامش بخش است. می فرماید 1_مشکلات فقط مخصوص دین داران نیست کفار و منافقین هم سختی و مشکلات دارند پس رنج و مشکل را ناشی از دین و دیانت نبین. 2_دوباره یک بیان عجیب و بلند را مطرح میکند که "تلک الأیام نداولها" این عالم، عالم تغییر و تحول است اگر در راحتی هستید که فبها و شکر گزار باشید و ضمنا مغرور هم نشوید و اما مشکلات هم دائمی نیستند ریاست و قدرت باطل همیشگی نیست. خصوصا که برتری و غلبه را به حق می دهد و جای دیگر می فرماید ان الباطل کان زهوقا (اسراء 81) سنت خداست که باطل و ریاست و قدرت او سست و شکست پذیر و رفتنی باشد پس هم آرمان را حفظ کنید و هم واقعیت این است که باطل شکست پذیر و رفتنی است. در دو فقره بعد بیان حق تعالی بسیار اوج می گیرد و از نفیس ترین آثار معرفتی و معنوی و سلوکی عالم هستی پرده برداری می کند. که شرح این دو فقره خود کتابی می شود. 

3_لا تهنوا فی ابتغاء القوم إن تکونوا تألمون فإنهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لا یرجون(نساء 104) 

در این شریفه باز خداوند متعال آرمان ها با واقعیات جوامع را برای دلگرمی و امید بخشی به مصلحین و مومنین مطرح می کند. می فرماید :  در تعقیب دشمن سستی نورزید، اگر سختی ای در جهاد به شما می رسد، به آنان نیز سختی می رسد، با این فرق که شما از خدا امید نصرت و پاداش را دارید. ببینید چقدر بیان آرمانی و واقع بینانه و در ضمن بشارت گونه است. خوب این را مقایسه کنید با خطیبی که 120 بار رنج رنج برای مخاطبین می کند و چندین بار به تعارض می افتد که شرح ش گذشت. 

4_فان مع العسر یسرا - ان مع العسر یسرا (انشراح 5 و 6) خداوند به صورت یک قاعده کلى به همه انسان هاى مؤمن و تلاشگر بشارت مى ‏دهد که همیشه در کنار سختی ها آسانی ها است. علامه طباطبایی می گوید " که منظور از کلمه " مع = با " واقع شدن یسر به دنبال عسر است" به تعبیر فارسی پایان شب سیه سپید است. و نفرمود همراه راحتی سختی است و عیش مومنین را منقص نفرمود. بلکه فرمود سختی ها به همراه خود و در پی خود آسانی و سهولت دارد و در راه سعادت و آرمانها نا امید نشوید و تلخکام نباشید و مایوس نشوید. این جور نیست که اگر کار شما سخت است شب استراحت نداشته باشید. اگر الان روزه گرفته ای افطاری در پی آن نباشد ، اگر نماز شب میخوانی و از خواب ناز بلند شده ای در دل همان نماز حلاوت عبادت را می چشی، اگر برای روزی حلال خانواده تلاش می کنی یک آرامش خاطری از کار خود می بری، خوب ببینید چقد آیات قرآن آرمانی و واقع نگر و بشارت بخش به مومنین است. چرا ما باید مکتب رنج و فلاکت و بیچارگی راه بیندازیم و هزار هزار بار آن را در صد سخنرانی خود محور کنیم؟ ضمنا در روایات داریم که اهل بیت(ع) فرمودند از خدا سختی نطلبید و از خداوند متعال عافیت را بخواهید و این را دعا کنید. 

پ ن : خب تا اینجا فعلا کافی است و ایشان در بخش بعد مکتب لذت درمانی خود را شروع میکند. که در مقالات بعد به شرط فرصت و حیات به آن خواهیم پرداخت. والسلام علیکم. 


یاسید الکریم

ریان بن شبیب روایت می کند در روز اول محرم 

به محضر امام رضا (ع) رفتم و حضرت رضا(ع) فرمود: 

ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشکهای تو بر گونه ات بریزد خداوند هر گناهی که داشته باشی کوچک یا بزرگ کم یا زیاد همه را بیامرزد. ای پسر شبیب اگر خوش داری که خدای عزوجل را در حالی دیدار کنی که گناهی نداشته باشی حسین (ع) را زیارت کن.  ای پسر شبیب اگر دوست داری در آن غرفه های ساخته در بهشت با پیامبر خدا (ص) سکونت گزینی پس لعنت فرست بر کشندگان حسین. ای پسر شبیب اگر خوش داری ثواب و پاداش کسانی را داشته باشی که با حسین (ع) به شهادت رسیدند، هر گاه به یاد آن حضرت افتادی بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما. 

ای پسر شبیب اگر خوش داری که در درجات والای بهشت با ما باشی پس محزون و اندوهگین باش در حزن و اندوه ما، و خوشحال و فرحناک باش در فرح و خوشحالی ما، و ولایت ما را از دست مده که براستی اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند در روز قیامت او را با همان سنگ محشور فرماید! 

عن علی بن ابراهیم بن هاشم عن أبیه عن الریان بن شبیب قال دخلت علی الرضا (ع)  فی أول یوم من المحرم... فقال(ع) یا ابن شبیب إن بکیت علی الحسین(ع) حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرا کان أو کبیرا قلیلا کان أو کثیرا یا ابن شبیب إن سرک أن تلقی الله عز و جل و لا ذنب علیک فزر الحسین ع یا ابن شبیب إن سرک أن تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی ص فالعن قتلة الحسین یا ابن شبیب إن سرک أن یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین بن علی (ع) فقل متی ذکرته یالیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما یا ابن شبیب إن سرک أن تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا وعلیک بولایتنا فلو أن رجلا أحب حجرا لحشره الله عز و جل معه یوم القیامة. 

عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 300 / امالی صدوق ص 130 / بحار ج 44 ص 285 

إقبال الأعمال ج‏2 ص 544 وسائل الشیعة ج‏14 ص 417  #سند_صحیح 


برخی نکات : 

1_سند و مضمون بسیار عالی است. 

2_گریه بر حسین(ع) چون در دل خود توحید و نبوت و امامت را دارد یا منجر به آن می شود از نفیس ترین اعمال است. 

3_سعادت از محبت و مودت و اطاعت و تبعیت آغاز و به ولایت می رسد، مراحل قبل منجر به مراحل بعد می شوند. 

4_گریه عمر سعد و مجلسیان یزید و اهالی کوفه بر کاروان حضرت زینب(س) 1_قطعی نیست 2_تاثر مختصر انسانی است از باب دیدن گرفتاری های شدید دیگران (نه از باب گریه بر مظلومیت و احترام و قبول تضییع حقوق شخص مصدوم) 3_از باب ریاکاری و عذرخواهی های منافقانه 4_از جهت فرافکنی و شکستن فضای عاطفی و فریب جامعه بر تخلفات ظالمین است. 5_پشیمانی بعد از کوتاهی بزرگ است بدون تصمیم بر جبران. 

5_لذا گریه مسلمین و شیعیان بر مصائب اباعبدالله اصلا جزو گریه عمرسعدی ها و کوفی ها و یزیدیان نمی شود. و در جامعه شیعه اگر کسی فرضا گریه ای با نیت غلط کند تخلفی شخصی و یک هزارم و کمتر است و النادر کالمعدوم و از کم  سوادی و ضعف علمی و اجتهادی برخی خطبا و مادحین و تاثر از القاء معاندین است که اینها را گریه های مخدر و گریه های صهیونیستی بخوانند. این گریه ها در کلام علمای بزرگی مانند امام خمینی و آیت الله بهجت و تصریحات صدها عالم بزرگ شیعه موجب حفظ اساس اسلام بوده و خواهد بود. 

6_گریه و محبت قرار نیست همه مشکلات جامعه اسلامی را حل کند. بلکه گریه و محبت یک جرقه مهم و یک مقدمه مهم و یک شروع حرکت جدی در صراط مستقیم است. خداوند همه ما را اهل محبت و مودت و اطاعت و ولایت اهل بیت قرار دهد. 

لذا در روایتی از اهل تسنن رسول خدا (ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی» کنز العمال ج 12 ص 105 / در المنثور ج 6 ص 7 

و در روایتی از شیعه ناجیه امام صادق(ع) فرمود: «لکلّ شیء أساس و أساس الاسلام حبّنا أهل البیت» الکافی ج 2 ص 46  المحاسن ج 1 ص 247


یاسید الکریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

بنده از دوستداران جناب #پناهیان بوده و هستم 

اما اخیرا مشاهده می کنم بعضی جوانها به شکل وحی منزل به مطالب ایشون نگاه میکنن و اصلا اشکالات فرعی کار رو نمی بینن. به همین خاطر چند جلسه صحبتهای #محرم امسال 95 ایشون رو در #دانشگاه_امام_صادق (ع) با ارجاع به متن اصلی سخنان شون به نقد می نشینیم در حدی که نه وخد ما تلف شه و نه حوصله شما سر بره و این ها مشتی از خرواره و البته ما از 80% مطالب مفید ایشون تشکر کردیم و خواهیم کرد. 

صوت اصلی جلسات http://bayanmanavi.ir/post/3322 

متن جلسه اول http://bayanmanavi.ir/post/3323 


ایشون در قسمتهایی از جلسه اول محرم می گوید 

1_یقیناً بسیاری از افراد غیر مذهبی و غیرمتدین دچار سوء تفاهم هستند که غیرمتدین هستند. 

ج: آیا واقعا این گونه است؟ 

فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به (بقره/89) پس زمانی که آنچه را می شناختند نزدشان امد به آن کافر شدند. یعنی علم و معرفت حاصل شد و سپس کافر شدند. 

افتطمعون ان یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون (بقره 75) آیا طمع دارید که اینها به شما ایمان آورند، درحالیکه گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند وسپس با علم به آن و با اینکه آن را می شناختند تحریفش می کردند. یعنی با وجود تعقل و با وجود علم به حقیقت دست به تحریف  و تخلف میزدند. 

و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا (نحل 14) با وجود یقین درونى به حقانیت آن معارف الهی، از روى ستم و عصیان منکر آنها شدند. خوب مگر بالاتر از یقین چیزی داریم؟ با وجود یقین به ظلم و ستم دست زدند. 

این همه آیات اکثر الناس لا یومنون لایشکرون فابی اکثر الناس الا کفورا، به سوء تفاهم باز می گردد؟ مال اروپایی هاست؟ فقط مال عربستان هزار سال پیش است؟ اکثر الناس فقط عده فرعی و محدودی از مردم است؟ 

2_چرا با اینکه دین در جامعۀ ما این‌ قدر جاری است، با اینکه معنویت این ‌قدر بالاست 

و اعتقادات این‌ قدر خوب است و ایمان در حد کافی واقعاً رواج دارد، ما چرا آن رشدِ لازم را نمی‌کنیم؟ 

ج: اگر ما بگوییم که داعشی خوانده می شویم یا تکفیر میشویم اما آیت الله مصباح بیان میکنند : خود امام هم می‌فرمودند که فقط بویی از اسلام در کشور آمده است. http://mesbahyazdi.ir/node/3190 (سطر دهم ) کجا اعتقادات این قدر خوب است؟ کجا ایمان در حد کافی جاری است؟ آیا رهبری دهها بار نگرانی خود را از وضعیت فرهنگی بیان نکرده اند؟ کجا مردم دنبال اموزش دین و معلومات دینی هستند؟ کجا حجاب طیف وسیعی از ما، فرهنگ ما، بانکهای ما؛ ادارات ما، اسلامی است؟ بسیاری از افراد جز به دنبال مدرک و تحصیل برای شغل و درآمد و مسائل اقتصادی هستند؟ چند درصد مردم اهل زکات و خمس و قرض و پرداخت نفقه به اطرافیان فقیر و.. هستند؟ معلمین امروز ما عموپورنگ و خندوانه و دورهمی و نود و جومونگ و.. است. کجاست تعالیم منسجم و معتبر و ماندگار دینی جامعه ما؟ همین سخنرانی های شما؟ 

3_هرکسی در هر فیلمی، در هر آموزشی، در هر سخنی به نسل جوان این‌گونه القاء کرد که «تو می‌توانی در زندگی‌ات طوری زندگی کنی که رنج نکشی» این یک دروغ‌گویی بسیار زشت و نابخردانه است، یک فریب بزرگ است! قطعی بودن رنج، اول باید برای ما جا بیفتد و بعداً سراغ دین برویم. قرآن می‌ فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ»(بلد/4) ما انسان را در رنج آفریدیم! 

ج: اول سراغ رنج برویم بعد سراغ دین؟ عجب! ما بگوییم ای بشریت بیایید به دین آن خدایی بپیوندید که زندگی شما را سراسر رنج و بدبختی آفریده است. بنظرم با این روش کرور کرور جذب دین میشوند! ای مردم به دینی بپیوندید که میگوید شما از رنج و سختی رهایی ندارید! 

سخنران و خیلی از دیگر گویندگان کبد را در این آیه به معنای رنج گرفته اند و نکته ظریفی به شما عرض کنم که محور صد سخنرانی این بزرگوار فقط برداشت او از همین آیه است. 

لذا علامه طباطبایی می گوید : نزد ‌إبن‌ عباس‌ «کبد» ‌به‌ معنی‌ استوا و استقامت‌ ‌است‌. 

و نیز گفته شده مفاد آیه (خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ) مبنى بر منت است که بشر را مستوى القامه و با قامت رسا آفریده است که قدرت بر همه گونه حرکات و افعال و اختراعات و صنایع را دارد. 

لذا آیت الله شریعتی (پدر دکتر شریعتی) در تفسیر نوین همین بیان ظریف را متذکر می شود. 

و اتفاقا این معنای استوا و استقامت و قدرت با سیاق آیات بعد بهتر می سازد. یعنی چه؟ 

لقد خلقنا الانسن فى کبد (4) ایحسب ان لن یقدر علیه احد (5) یقول اهلکت مالا لبدا (6) ایحسب ان لم یره احد (7) الم نجعل له عینین (8) و لسانا و شفتین (9) و هدیناه النجدین (10) فلا اقتحم العقبه (11) 

یعنی خداوند دارد نعمتهای خود را به بنده اش (که در روایات شخص خاصی است و قابل سرایت به همگان ) می شمارد و میگوید تو تصور می کنی کسی بر تو قدرت برتر ندارد؟ 

پس چه معنا دارد کبد را در این میان به رنج و بدبختی و سختی و مشقت معنا کنیم؟ انسان گرفتار که زدن و تهدید کردن ندارد! به قول معروف افتاده و گرفتار که زدن ندارد! معلوم می شود اینجا کبد یعنی استوا و استقامت و قدرت، که آی بشر ببین من به تو قدرت دادم چشم دادم گوش دادم لب دادم نعمت دادم تو حالا منت می گذاری که مال خرج کردی؟ تو خیال می کنی کسی بر قدرت تو فائق نمی شود؟ خیال می کنی تحت نظر نیستی؟ حال که قدرت و ثروت داری به جامعه کمک نمیکنی؟ 

خوب ببینید با یک کلمه کسی صد سخنرانی را بنا می کند که اصل ش محل خدشه است وای بحال نتایجی که بر اصل غیر مسلم بنا می شود. و در بیاناتی عجیب و غریب، انتظار راحتی را دروغ‌ گویی بسیار زشت و نابخردانه و یک فریب بزرگ می شمارد! 

4_سخنران با طرح روایتی از خصال می گوید : می‌توانیم این موضوع را در تعلیمات اولیاء خدا ببینیم؛ امام سجاد(ع) می‌فرمودند: چرا شما چیزی از خدا می‌خواهید که خلق نشده، و نمی‌شود خلق بشود؟! گفتند ما کی چیزی خواستیم که خلق نشده؟ فرمود شما از خدا راحتی می‌خواهید، و راحتی در این دنیا خلق نشده!  

ج: آیت الله مجتبی تهرانی در شرح همین روایت مورد نظر بیان عالمانه ای دارند 

می فرمایند: " این تعبیر حضرت، اشاره به این معنا است: این‏ را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمی‏رسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمی‏دوند بلکه برای راحتی آخرت می‏دوند‏، چه بسا این‏ها در دنیا هم به راحتی می‏رسند. ظرافت‏های این روایت، خیلی زیباست. 

در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین علیه‏السلام منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلّق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی می‏آورد. پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتی‏ات نمی‏رسی. اشتباه در همین است. 

از این رو در روایات آمده است که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است. بنابراین آن‏هایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت می‏دوند‏، این‏ها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی می‏رسند و آن‏هایی که برای آخرت تلاش می‏کنند، در دنیا هم راحت‏تر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا هستند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمی‏خواهم بخوانم. در روایت دیگری از علی علیه‏السلام هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا می‏رسد و روحش راحت می‌شود. " 

http://farsnews.com/printable.php?nn=13910920000437 

لذا در روایت دیگری داریم 

امام علی علیه السلام : مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛ هر کس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت می شود. تصنیف غررالحکم ص260) 

خوب کسی که قلبش راحت شد همه زندگی اش راحت می شود. این یک مثال است از یکی از اعضا، که بدانیم با زندگی دینی فردی و جمعی  بسیاری از راحتی ها متصور است. با رعایت تقوا بسیاری از سختی ها از تو دور میشود. لذا امیرالمومنین(ع) فرمود : فمن اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها، و احلولت له الامور بعد مرارتها، و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها (خطبه 198) اگر بنده تصور کند من چه خوب باشم و خوبی کنم در بدبختی و فلاکت و سختی هستم و چه بد باشم و بدی کنم وضع من مشغول همان گرفتاری هاست. خوب چه انگیزه ای برای خیرات میماند؟ 

5_چرا آمارهای طلاق این‌قدر در جامعۀ ما بالاست؟ چون در جامعۀ ما تعلیمات غلط وجود دارد، و تعلیمات درست هم گاهی کم وجود دارد.  

ج: خوب می بینید که سخنران مثل موارد متعدد دیگر، زیگزاگی حرکت می کنند و سیاق مطالب ایشان واحد نیست. هنوز چند خط از بند چهارم نگذشته که گفتند دین اینقدر در جامعه جاری است و معنویت این قدر بالاست و اعتقادات اینقدر خوب است و ایمان در حد کافی است و.. مگر دین جدا از زندگی است؟ مگر دین فقط عبادات است؟ صدها و صدها اصل تربیتی خانوادگی در روایات و خصوصا آیات مکررا مطرح می شود. اگر دین و معنویت و اعتقادات و ایمان خوب و عالی و در حد کافی است پس این طلاق ها چیست؟؟ پس این گرفتاری خانواده ها چیست؟ از مریخ آمده؟ اگر دین و معنویت اینقدر جاری است چرا این وضع دادگاههای بسیار شلوغ ماست؟ 


پ ن : برای این پست کافی است. هر دقایقی در نقد این گونه مطالب میگذارم بیشتر احساس خسارت می کنم که حیف وخد جوانها که با وجود صدها کتاب و نوشته از علمای بزرگ سابق و صدها فایل و صوت و فیلم از علمای اخیر و حاضر چرا ما باید متن تفکرات خود را پای مطالب برخی سخنرانان و مداحان بگذاریم. بله شاید این حرفها برای فلان کاسب و بانکی و راننده و نوع مردم که حوصله و کشش او ده کلیک و چند کلیپ ده دقیقه ای است و استفاده محدود خوب باشد، اما چرا محور نگرش دینی اهل علم، باید بعضی ازین سخنرانی های سراسر احساسی و عرفی باشد؟ و باز هم عرض می کنم اینها از هفتاد هشتاد درصد مطالب خوب جناب پناهیان و سربلندی و عزت نفس ایشان در مواجهه با مخالفین و انقلابی گری ایشان و زحمات او چیزی کم نمیکند. ولی از شیفتگان او در تعجبم که هیچ نقدی را به مطالب ایشان بر نمی تابند. والسلام. 


یاسید الکریم