یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

۲۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

شرح کوتاهی بر مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی 

و کلمات آیت الله مکارم در یکی از جلسات 

و الدنگ خوانده شدن رئیس جمهور منتخب توسط آقای منتظری 


مدتهاست حضور فعال آیت الله مکارم در فضای سیاسی جامعه موجب عصبانیت ضد انقلاب و تفاله های داخلی ایشان شده است. اخیرا نیز پس از پاسخ این مرجع عالیقدر به افاضات یک دکترای تقلبی که اخیرا کم سوادی حوزوی خود را با به طعنه و تعریض به ولایت امیرالمومنین(ع) به معرض دید همگان گذاشت موجب شده برخی غربزده ها با تورق در برخی صفحات تاریخ و گزارش بخشی تقطیع شده به دنبال تضعیف نظرات این عالم عزیز باشند. اما غافل ازین که خود بیشتر رسوا می شوند. و جالب تر واکنش آقایانی همچو آقای منتظری هاست که آن روزها رئیس جمهور بدون فقاهت را الدنگ خواندند و سالها بعد به خاتمی یاد دادند که به سید علی بگو پشتوانه من چند ده میلیون رای مردم است و شما باید فلان کنید. پاسخ به این شبهه افکنی اخیر فرصت مجزایی می طلبد اما فعلا به طور کوتاه پاسخ مختصری می دهیم و بعدا در مقاله ای مفصل همه دلائل ذکر خواهد شد. 

اما اجمالا 1_ آقای مکارم در مجلس بحث و نزد چند ده کارشناس فقیه نظر می دهد و نه مثل برخی مدیران سیاسی که متکلم وحده هستند و حتی قدرت پاسخ به منتقدان عام و جوانان را ندارند. 2_آنجا آقای مکارم می گویند ولایت فقیه را کامل قبول دارند و فقط بحث در برخی اختیارات است. 3_آقای مکارم می گویند امیرالمومنین به مالک اشتر اختیارات تام نظامی داد. [البته این مورد محل خدشه علمی است که بلاد سابق نیاز به اختیارات نظامی مستقل برای خطرات احتمالی داشت اما در حکومت در این دوران و با وجود ارتباطات وسیع و سریع نیاز به اختیارات نظامی به اشخاص سیاسی میانی نیست. تجربه بنی صدر هم موجود است.] 

4_آقای مکارم درباره وضعیت سابق قانونی صحبت می کند که رئیس جمهور در عین انتخاب مردمی، با وجود نخست وزیر عملا کاره ای نبود و اختیارات فرماندهی کل قوا هم نداشت. (و این همان مظلومیت رهبری در دوران ریاست خود اوست و از طنزهای تاریخ است که امثال میرحسین امروز شده اند نخست وزیر امام! و هیچ سبزکی حرفی از انتصابی بودن او نمی زند! و کسی حرفی از زیر دست بودن او نسبت به رهبری نمی زند!) و دقیقا همین اشکال معقول آقای مکارم و دیگر افراد موجب حذفِ شغل موازی نخست وزیری شد. پس دقیقا دغدغه آقای مکارم در آن دوران و با آن اختیارات بجاست. 

5_این افراد شیاد معمولا متن آقای مکارم را بطور کامل نمی آورند و از قسمتی از بند 1 و 4 و 5 آقای مکارم که بیانگر اعتقاد کامل ایشان به ولایت فقیه بوده چه برسد به ولایت معصوم حرفی نمی زنند. با شیطنت اشکال ایشان را به اصل ولایت معرفی میکنند در حالی که حرف ایشان بی اختیار بودن رئیس جمهور در شرایط و قانون آن روز است. ضمنا ایشان می گویند من ملتزم به گفت و گوی علمی بین اهل علم هستم و باز صراحتا می گویند هر چه امام خود تصمیم بگیرد مورد تایید است و این را مقایسه کنید با طعنه پرانی های علنی یک مدیر ارشد سیاسی امروز، به کلمات رهبری 6_چرخش صد و هشتاد درجه ای افرادی همچو منتظری و سکوت جماعت غربزده نسبت به آن حرفها هم از عجایب روزگار است. که میزان خوبی برای رد صداقت و انصاف اینهاست و حرف بسیار است و فعلا به همین پاسخ کوتاه اکتفا می کنیم. 


یاسید الکریم

شب قدر فراتر از بیان است. اگر اجازه دادند وارد شب قدر شوی 

تو هم قدرشناس باش و این گوهر ارزنده تر از خورشید را به آسانی از دست مده. 

پ ن: یه مشکل مهم ده ساله داریم این برادر کوچیک تون رو هم دعا بفرمایید. 


یاسید الکریم


برخی نکات سوره انعام صفحه 150 


(1) هل ینظرون الا ان تاتیهم الملائکة او یاتى ربک او یاتى بعض آیات ربک یوم یاتى بعض آیات ربک لا ینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فى ایمانها خیرا قل انتظروا انا منتظرون (آیه/158) آیا [منکران، علاوه بر آن همه حجّت های روشن، باز] انتظار دارند [برای اثبات رسالتت] فرشتگان [عذاب] به سوی شان بیایند یا پروردگارت در رسد؟ [ و خود برای آنان ظاهر شود؟] یا برخی از نشانه های پروردگارت [مانند نشانه های عذاب یا علائم قیامت] بر آنان فرا رسد؟ [بدانند] روزی که برخی از نشانه های [عذاب] پروردگارت بر آنان آشکار شود [دیگر امتحان الهی ساقط است و ایمان و اعمال نیک از روی درماندگی فائده نمی بخشد لذا ] کسی که قبلا ایمان نیاورده یا در حال ایمانش [با وجود فرصت] عمل شایسته ای انجام نداده ایمان [در آن شرایط] دیگر به او سودی نمی بخشد. [باز انکار یا تمسخر می کنند] [ای پیامبر] بگو [شما با تمسخر] انتظار بکشید که ما نیز [مومنانه] منتظریم. 


(2) ان الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا لست منهم فى شىء انما امرهم الى الله ثم ینبئهم بما کانوا یفعلون (آیه/159) مسلماً کسانی که دین خود را [که از آدم و نوح و ابراهیم و.. به ودیعه داشتند ] فرقه فرقه کردند [ و با برگزیدن قسمتی و ترک قسمتی دیگر فرقه ها ساختند، چه اینها از ادیان سابق باشند چه دین تو را فرقه فرقه کنند ] تو را هیچ پیوندی با آنان نیست [ نه مسئولیتی در قبال آنها داری و نه آنها جزو دین توحیدی تو حساب می شوند] [مجازات] کار آنها فقط با خداست، سپس به [عواقب] کارهایی که انجام می دادند، آگاهشان می کند. 


(3) من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسیئة فلا یجزى الا مثلها و هم لا یظلمون (آیه/160) هر کس کار نیکی به جا آورد [یا سنت خیری بر پا کند، خداوند منان برای] او [حداقل] ده برابر آن عمل، پاداش [مقرر نموده] است، و هر کس کار زشتی انجام دهد [یا بدعتی بگذارد] جز مانند آن کیفر داده نمی شود و بر آنان ستم نمی رود. [و سنت خدا در دادرسی همین است، لذا اینها که با بدعت و فرقه افکنی دین خدا را فرقه فرقه کردند و انحرافها آفریدند گرفتار عواقب بدعت مستمر خویشند و در تمام انحرافات با گرفتاران شریک هستند و انبیاء و مومنان نیز به پاداش اعمال درست و خیر خود می رسند.] 


(4و5) قل اننى هدانى ربى الى صراط مستقیم، دینا قیما ملة ابراهیم حنیفا و ما کان من المشرکین - قل ان صلاتى و نسکى و محیاى و مماتى لله رب العالمین - لا شریک له و بذلک امرت و انا اول المسلمین - قل اغیر الله ابغى ربا و هو رب کل شىء و لا تکسب کل نفس الا علیها و لاتزر وازرة وزر اخرى، ثم الى ربکم مرجعکم، فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون (آیات 161 الی 164) [ای پیامبر به ایشان] بگو : در حقیقت پروردگارم مرا به راهی آشکار و سر راست هدایت کرده، دینی استوار و در برگیرنده مصالح افراد، آیین ابراهیم حق طلب، همو که [به اعتقاد همگان] در زمره مشرکان نبود. [ای رسول خدا ] بگو : بی تردید نماز و قربانی من و زندگی و مرگ من [و همه چیز من] [همچو پدرم ابراهیم و آئین او] برای خداوند پروردگار همه جهانیان است. [و من به آنچه برای سعادت شما آورده ام بطور کامل عمل می کنم.] [همان خدایی که] او را شریکی نیست ، و من به این [آئین پاک و استوار و اعتقاد و عمل به آن] فرمان یافته ام و در این که تسلیم خدا باشم اولین مرتبه را دارم [و این گونه نیست که شما را به چیزی دعوت کنم که خود باور نداشته باشم یا به آئین دیگری عمل کنم. بلکه خود تسلیم این آئین الهی هستم.] [می گویند به آئین ما بیا یا پرستش خدایان مختلف چه اشکالی دارد؟ به ایشان] بگو : آیا جز خداوند متعال پروردگاری بجویم با این که او پروردگار همه موجودات عالم است؟ [و چقدر بت پرستی و شرک و رها کردن خداوند یگانه کاری ابلهانه است. ] [با همه این دلائل، باز شما دنبال خدایان باطل یا مذاهب منحرف و فرقه فرقه هستید؟ باشد اما بدانید چه ما درست باشیم و چه شما، این مسلم است که] هیچ کس کار [خیر و شری] نمی کند مگر این که بر دوش خودش خواهد بود [پس به اسم آئین پدران و دیگر بهانه ها، مسئولیتی از شما در ترک حقیقت و آئین حق و اعمال صالح، رفع نخواهد شد] و هیچ شخصی [در روز حساب] بار [گناه] دیگری را بر دوش نمی کشد [نه می تواند و نه اجازه میدهند، پس مبادا شما را بفریبند که مسئولیت تخلف شما بر ما باشد.] آنگاه بازگشت شما به سوی پروردگارتان [و پروردگار همه عالمیان] خواهد بود و خداوند شما را از عواقب  آنچه بر سرش [به باطل و به ناحق] اختلاف می کردید آگاه خواهد ساخت. [این چند آیه از نفیس ترین آیات و حاوی استدلالهای نفیس و مهمی است که شرح مفصل خود را می طلبد. ] 


برخی سوالات از سوره انعام صفحه 150 


(1) آمدن ملائکه را چرا به ملائکه عذاب ترجمه می کنیم؟ یاتی ربک یعنی چه؟  یوم یاتى بعض آیات ربک.. آیا صدها مورد از آیات خدا نزد ما نیست؟ آیا با طلوع خورشید از مغرب یا با ظهور حضرت حجت(عج) اختیار انسانها سلب می شود؟ او کسبت فى ایمانها خیرا یعنی چه؟ آیا واقعا ایمان بدون عمل نافع نیست؟ 


(2) ان الذین فرقوا دینهم.. یعنی کدام دین؟ آیا هر تفرقه ای ولو در بت پرستی مذموم است؟ و کانوا شیعا .. آیا به اسم مذهب ما لطمه نمی زند؟ آثار وضعی و تکلیفی لست منهم فى شىء چیست؟ آیا ادیان سابق را شامل می شود یا هر تفرقه ای ولو در دین اسلام؟ 


(3) من جاء بالحسنة .. جاء به یعنی چه؟ آیا خلود با فلا یجزى الا مثلها می سازد؟ ماهیت خلود که واحد است. پس چگونه خلود ناشی از عشر امثالها و الا مثلها یکسان است؟ 


(4) چرا گاهی در قبال پیامبر اکرم(ص) الى صراط مستقیم و گاهی علی صراط المستقیم وارد شده؟ قیما و حنیفا یعنی چه؟ نسک یعنی چه؟ مماتی لله یعنی چه؟ هدانى ربى و بذلک امرت در مقام استدلال حجت آور است؟ حکمت استدلال به اینها چیست؟ 


(5) لا تکسب کل نفس الا علیها .. دلالت معنا فقط بر اعمال شر است یا کل اعمال خیر و شر؟ وازره و وزر را می توان به مطلق عمل ترجمه کرد؟ وجه تغییر مخاطب در ربک و رب العالمین و ربکم چیست؟ 


و فعلا مفاهیم و سوال برای این پست کافی است. به امید اشتیاق همه عزیزان به مطالعه و تحقیق در مفاهیم قرآن کریم. والسلام علیکم. 



یاسید الکریم

آقای روحانی میگه رای مردم در همه چیز ملاکه 


سوال فقهی: اکثریت مردم فرضا فردا بگن نماز و روزه تعطیل! 

آیا باید تعطیل بشه؟ و نماز و روزه حرام و نامشروع میشه؟ 

 

سوال قرآنی : اگر اکثریت مقابل توحید و نبوت بایستند.. 

آیا باید توحید و نبوت انبیاء را ناحق و نامشروع بخونیم؟ 

 

سوال کلامی: اکثریت مردم فرضا بگن حق با ابابکر و یزید بود. 

آیا شیعه باید بگه حرف شما درسته و ما 1400 سال ناحق گفتیم؟ 

 

سوال قانونی: اگر اکثریت 84 بگه رفسنجانی رو نمی خواییم 

دولت احمدی نژاد مجازه بگه در همه موضوعات حق با منه؟  

و رهبری و مجلس و شورای نگهبان و قوه قضائیه باطله؟ 

یا این که اون دولت "در حدود قانون" باید بگه حق با منه؟؟ 

 

در حدود همون قانون، امروز هم رهبری مقام ما فوق شماست 

و قضاییه هم مشروعه و شورا هم مجازه و مجلس هم معتبره 

همون طور که در دوران احمدی نژاد هم 

این چهار ارگان در مجرا و محل خودشون قانونی و معتبر بودن. 

 

اتفاقا اگر رکن شورای نگهبان نبود تو امروز ندای انا الحق نمیزدی 

و مطمئنا احمدی نژاد رقیب قدری برای تو بود و موافقات هم گفتن. 

پس ظرفیت پیروزی محدود چهار ساله و در مجرای دولت و نه بیشتر 

رو داشته باش و در حدود قانون حرف بزن و اقدام کن آقای رئیس. 

 

پ ن : حالا اصلا اشاره ای بر فاصله بزرگ بین حرف تا عمل نکردیم 

که اونها که سالها مدعی اعتبار رای مردم بودن چرا فتنه 88 بپا کردن. 

دیکتاتوری یعنی اگر رای سال 84 و 88 مخالف میل ما باشد مخدوش و نامعتبر است! 

اما رای 51 درصدی و 57 درصدی یعنی همه چیز و همه جا باید در اختیار ما باشد! 

دیکتاتور نباشیم و در حدود قانونی که 98.2 از مردم بهش رای دادن حرکت کنیم. 

فرافکن نباشیم و در مجرای وظایف قانونی و بهبود معیشت مردم ایران حرکت کنیم. 


یاسید الکریم

نامه‌ امام (ع) به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان: 

فرمانداری برای تو، وسیله آب و نان نیست، بلکه امانتی در گردن توست، و تو، تحت امر مافوق خود هستی. و حق نداری درباره رعیت استبداد به خرج دهی، و نه به کار عظیمی اقدام کنی، مگر اطمینان داشته باشی که از عهده‌اش بر می‌ آیی، اموال خدا، در اختیار توست، و تو، یکی از خزانه‌ داران [بر] آن هستی که آن را به من تسلیم کنی، و من امیدوارم [ بدرستی اقدام کنی تا ] برای تو فرمانروای بدی نباشم، والسلام. 


و من کتاب له ع إلی أشعث بن قیس عامل أذربیجان: 

... و أن عملک لیس بطعمة / و لکنه فى عنقک أمانة / و أنت مسترعى لمن فوقک، / لیس لک أن تفتات فى رعیة / و لا تخاطر الا بوثیقة / و فى یدیک مال من مال الله عزّوجلّ / و انت من خزّانه [علیه] حتى تسلّمه ألىّ / ولعلّى ان لا اکون شرّ وُلاتک لک [ان استقمت ولاقوة الا بالله] / والسّلام. 


نهج البلاغه نامه 5 ص 570 [ترجمه مکارم] 

إحقاق الحق و إزهاق الباطل ج 32  ص 221 

تمام نهج البلاغه نامه 27 ص 624 [ متن نامه

شرح نهج البلاغة[ابن ابی الحدید]ج 14ص 33 


نامه حضرت امیر(ع) به اشعث بن قیس 


1_حکومت و ریاست و مسئولیت 

وسیله بخور بخور [و اظهار منم منم و اعمال قدرت دلبخواه] نیست. 

2_بلکه امانتی [سنگین] بر گردن توست 

[که باید به خداوند و امام المسلمین و مردم مسلمان پاسخگو باشی] 

3_و تو تحت امر ما فوق خود هستی [پس اندازه ی خود را بشناس] 

[و نمی توانی سرخود هر کاری که خود صلاح بدانی انجام بدهی] 

4_ تو حق نداری نسبت به رعیت [و مردم] استبداد رای بخرج دهی 

5_و نباید به [موضوعی حیاتی و] کار مهمی اقدام کنی 

الا این که مطمئن باشی که می توانی آن را به درستی انجام بدهی. 

6_و آنچه از اموال و امکانات نزد توست امانت الهی است 

و تو امانت دار این خزانه ای، تا زمانی که آن را به من تحویل دهی. 

7_و من امیدوارم تو به درستی اقدام کنی 

تا مجبور نشوم که برخورد تندی با تو داشته باشم. والسلام. 


شرح بیشتر از نامه پنجم نهج البلاغه [ اینجا


برکناری اشعث از ریاست دو قبیله کنده و ربیعه 

و اعتراض و اختلاف در سپاه امیرالمومنین قبل شروع صفین [ اینجا


نقش اشعث در حکمیت تلخ تاریخ و کثرت طرفداران او [ اینجا


سیر کلی زندگی اشعث قبل از بعثت و سپس ارتداد 

و نقش او در همکاری با ابن ملجم در شهادت مولا 

و نقش دختر جعده او در شهادت امام مجتبی (ع) 

و نقش پسر او محمد در کربلا و ظلم عجیب به سیدالشهدا (ع) [ اینجا


 #امام #شهادت #امیرالمومنین #والی #اشعث 

یاسید الکریم


برخی نکات سوره انعام صفحه 130 


(1) قل اى شىء اکبر شهادة قل الله شهید بینى و بینکم و اوحى الى هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ، ائنکم لتشهدون انّ مع الله آلهة اخرى؟ قل لا اشهد، قل انما هو اله واحد و اننى برى مما تشرکون(آیه 19) [ به کافران که از تو برای نبوّتت گواهی می طلبند ] بگو: گواهی چه کسی [از گواهی همگان برتر و] بزرگتر است؟ [ می گویند گواهی خداوند] بگو: خداوند میان من و شما گواه است [که من پیامبر او هستم] و این قرآن [به عنوان معجزه] به من وحی شده تا به وسیله آن شما و هر کس را که [ تا انقراض نسل بشر این پیام الهی] به او برسد بیم دهم، [ با این همه دلائل بر توحید، من متعجبم که] آیا واقعا شما گواهی می دهید که کنار خداوند معبودهای دیگری هست؟ بگو: من [را که به عقل و صداقت و خیرخواهی می شناسید به چنین چیزی] گواهی نمی دهم بگو: جز این نیست که او خدایی یگانه است و به یقین من از آنچه شما [جاهلانه یا از سر هواپرستی] شریک [ او ] قرار می دهید بریء و برکنارم.  


(2) الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه کما یعرفون ابناءهم، الذین خسروا انفسهم فهم لایؤمنون (آیه 20) [ و این که می گویند پیامبر چیز عجیب و بی سابقه ای آورده کذب است چرا که انبیاء زیادی پیش از او بوده اند و ضمنا همان انبیاء به آمدن پیامبراکرم گواهی داده اند و قرائن ملموسی بین پیروان خود باقی گذاشته اند به حدی که ] کسانی که به آنان کتاب [آسمانی] داده ایم [ یهودیان و مسیحیان ] پیامبر را [با نشانه های موجود در آن کتاب ها] می شناسند همان گونه که پسران خود را می شناسند [ولی] کسانی که [برای تعصبات قومی یا دیگر منافع حقیر دنیا، با کتمان حق] خود را زیانکار ساخته اند ایمان نخواهند آورد. [و با کتمان حق و تکذیب آن، دیگران را هم به خسران و گمراهی می کشند.] 


(3) و من اظلم ممن افترى على الله کذبا او کذب بآیاته؟ انه لا یفلح الظالمون(آیه 21) و چه کسی ستمکارتر است از آن که بر خدا افترا ببندد [و برای او شریکی معرفی کند] یا آیات او [اعم از بعثت انبیاء و کتب آسمانی] را [دروغ بشمارد و] تکذیب کند؟ آری ستمکاران [در دنیا و آخرت، از دستیابی به آمال خود محرومند و] رستگار نمی شوند.


(4) و یوم نحشرهم جمیعا ثم نقول للذین اشرکوا این شرکاؤکم الّذین کنتم تزعمون (آیه 22) و [ یاد کن ] روزی را که همه  آنها را محشور می کنیم ، سپس به مشرکین می گوییم: کجایند شریکان شما که بر ایشان گمان [خدایى] داشتید؟ [و به اسم ایشان و برای ایشان با من و آیات من معارضه می کردید؟ معبودان شما اینجا حاضرند اما جز مخلوقاتی مقهور قدرت خدا نیستند، اگر می توانید از آنها پاداش عبادات خود را بطلبید و نجات خود ازین مخصمه را از ایشان بخواهید.] 


(5) ثم لم تکن فتنتهم الاّ ان قالوا و اللّه ربّنا ما کنّا مشرکین - انظر کیف کذبوا على انفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون (آیه 23و24) آن گاه پس از آن همه خود فریبی، [در پیشگاه خداوند عذری نیابند جز آنکه برای نجات از عذاب به دروغ ] بگویند: ای پروردگار ما، سوگند به تو که ما هرگز مشرک نبودیم. بنگر که چگونه [گذشته] خود را تکذیب کردند و آنچه به دروغ شریک خدا قرار می دادند در جایگاه خدایی نمی یابند. 


برخی سوالات سوره انعام صفحه 130 


(1) آیا خدا شیء است؟ پس با مخلوقات در شیئیت شباهت دارد؟ چگونه ادعای شهادت خداوند مورد اعتبار قرار گرفته؟ و من بلغ را می توان به هر که برسد ترجمه کرد نه این که به همگان می رسد؟ 

 

(2) چرا آیه بعدی الذین آتیناهم الکتاب یعرفونه شد؟ دلیل جدید از سمت خداست یا پاسخی به انکار مشرکین از سمت اهل کتاب؟ خسروا انفسهم یعنی چه؟ لا یومنون یعنی چه؟ بحث گواهی  اهل کتاب و دلیل ضمنی بود یا موضوع ایمان آوردن ایشان؟ 

 

(3) لفظ و من اظلم ممن چند بار قرآن آمده؟ آیا موارد عینا تطبیق دارد؟ وجه جمع موارد چیست؟ آیا ظالمان در امر دنیا هم موفق و پیروز نمی شوند؟ 

 

(4) نحشرهم به منکرین توحید برمیگرد یا منکرین نبوت خاصه؟ در این چند آیه توحید و معاد و نبوت از سمت مشرکین انکار می شود در سه نیم خط آنها را بیان کنید. چرا فرمود این شرکاؤکم و نفرمود شرکاء الله؟ ارتباط ضل عنهم و تزعمون چیست؟ 

 

(5) فتنتهم یعنی چه؟ ما کنا مشرکین دروغ است؟ یا تغییر نظر؟ آیا امکان دروغ در قیامت هست؟ پس لا یتکلمون الا من اذن له الرحمن و قال صوابا (نباء/38) چه می شود؟ 

 

پ ن : همان قدر که ورود بدون مطالعه و تحقیق در قرآن کریم یک نوع خیانت است، ترس از ورود به قرآن و بوسیدن و کنار گذاشتن قرآن در طاقچه ها یا تکرار ختم های از سر عادت و بدون دقت در مفاهیم و مهجور کردن قرآن هم دقیقا بال دوم همان خیانت است. ما نیاز داریم همگی در محضر مفاهیم و معانی قرآن باشیم و قرآن را وارد زندگی ها ، وارد نوشته جات، وارد تفکرات خود و جامعه کنیم و این نیازمند دوری از پیش فرضهای اخباری گری مدرن و دوری از ترسهای غلط و محتاج مطالعه و خلاصه برداری و تفکر و مباحثه و رفع اشکال نزد اهل علم است. به امید دوری از افراط و تفریط و حرکت در راه درست و مستقیم. والسلام علیکم. 



یاسید الکریم
شیخ الائمه امام صادق علیه السلام 
ای گروه شیعیان! همواره زینت ما باشید 
و مایه ننگ ما نباشید، با مردم به نیکی سخن گویید، 
مراقب زبان خود باشید و آنرا از گفتارهای بیهوده و زشت باز دارید. 
 
امام صادق (ع) «معاشر الشیعة کونوا لنا زینا 
و لاتکونوا علینا شینا قولوا للناس حسنا 
و احفظوا السنتکم و کفوها عن الفضول و قبیح القول» 

الأمالی الطوسی ج 1 ص 440
الأمالی الصدوق ج 1 ص 484
وسائل ‏الشیعة ج 12 ص 194
بحار الانوار ج 11 ص 310 
سفینة البحار ج 7 ص 382 
مسند الامام الصادق ج 5  ص 13
 
سگ خواندن خود و دیگر شیعیان 
و دنبال استخوان گشتن یا هاپ هاپ کردن 
و دهها رفتار و گفتار سخیف که طبع بشر از آن متنفر می شود 
و با هویت انسانی افراد در تعارض است در شان مومنین نیست. 
فرضا یک عالمی در گوشه ای در یک فضای خاصی 
یک تعبیر مختصر و کنایه واری می گوید 
دلیل تکرار و توسعه دادن آن به استخوان 
و دیگر امور ملموس حیوانات و دیگر کارهای سخیف نیست. 
و نه در امروز که فقط دنبال احمق و ابله نشان دادن ما هستند. 
اگر ادب و وفا می جوییم " ادب و وفای عباسی" داشته باشیم. 
 
شهید مطهری: سعدی داستانی ذکر میکند، که موذن بد صدایی بود در فلان شهر، 
داشت با صدای بدی اذان میگفت. یک وقت دید یک یهودی برایش هدیه ای آورد. 
گفت: این هدیه ناقابل را قبول میکنی؟ گفت: چرا؟ گفت: یک خدمت بزرگی به من 
کردی. چه خدمتی؟ من که خدمتی به شما نکرده ام. گفت: من دختری دارم که 
مدتی بود تمایل به اسلام داشت؛ از وقتی که تو اذان میگویی و الله اکبر را از تو 
می شنود، دیگر از اسلام بیزار شده. حال،این هدیه را آوردم برای اینکه تو خدمتی 
به من کردی و نگذاشتی این دخترمسلمان بشود. این خودش مسئله ای است. 
 
گلستان/ باب چهارم 
ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی‌خواند 
صاحب دلی برو بگذشت گفت ترا مشاهره چندست؟ گفت هیچ. 
گفت پس این زحمت خود چندین چرا همی‌ دهی؟ 
گفت از بهر خدای می‌خوانم. گفت از بهر خدای مخوان 
گر تو قرآن بدین نمط خوانی - ببری رونق مسلمانی 

یاسید الکریم

نوری ز حریم مرتضی آمده است 

با حلم و وقار مصطفی آمده است 

فرمان اجابت دعا در این ماه عزیز 

از یمن قدوم مجتبی آمده است 


اشعار میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا


حدود 200 مدیحه و مولودی صوتی امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا


مولودی های تصویری امام حسن مجتبی (ع) [ اینجا ] 


چهل حدیث زیبا از امام حسن مجتبی علیه السلام [ اینجا


چهل حدیث تصویری امام حسن مجتبی علیه السلام [ اینجا


چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبی(ع) (هشتصد کیلو بایت) [ اینجا


فرهنگ الفبایی سخنان امام حسن مجتبی (علیه السلام ) ( شش مگ) [ اینجا


پژوهشی در زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام (سه مگ) [ اینجا


 تعالیم امام حسن مجتبی علیه السلام به زبان دعا و حدیث (پنج مگ) [ اینجا


کراماتی شگفت انگیز از امام حسن مجتبی (ع) (هفتصد کیلو بایت) [ اینجا


کرامتهایی از امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) (ششصد کیلو بایت) [ اینجا


مجالس و کراماتی از امام حسن مجتبی (ع) (ششصد کیلو بایت) [ اینجا


بخشی از مناقب امام مجتبی(ع) از دیدگاه اهل سنت (چهارصد کیلو بایت) [ اینجا


#امام_مجتبی #اشعار #حدیث #کتاب #کرامات 


یاسید الکریم

دولت فخیمه 

برای انحراف اذهان عمومی از کوتاهی وزارت اطلاعات در حادثه تهران 

نتایج تفصیلی انتخابات ریاست جمهوری رو بعد 20 روز منتشر کرد 

https://moi.ir/Portal/home/?news/165056/165071/497969/ 



یاسید الکریم

برخی نکات سوره مائده صفحه 110  


(1) و من الذین قالوا إنا نصارى أخذنا میثاقهم فنسوا حظا مما ذکروا به فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء إلى یوم القیامة و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون (آیه 14) و همچنین از آن جماعتی که ادعا کردند ما نصارائیم، پیمان [مرتبط با احوال شان] گرفتیم ، [ولی] مسیحیان نیز قسمت قابل ملاحظه اى از آنچه به آنان تذکر داده شده بود را بدست فراموشى سپردند، لذا [به سبب این قدرنشناسی و عهد شکنی و جدایی از معارف پر برکت شرع ] در میان آنها تا روز قیامت عداوت و نفرت شدید افکندیم و خداوند بزودی آنها را از آنچه به دست خود ساختند [و از نتایج دنیوی و اخروی آن] آگاه خواهد ساخت. [لذا ای مومنین شما هم در معرض خطاهای یهود و نصاری هستید و مبادا شما هم مثل ایشان شوید و دنیا و آخرت خود را تباه کنید.] 


(2) یا أهل الکتاب قد جاءکم رسولنا یبین لکم کثیرا مما کنتم تخفون من الکتاب و یعفوا عن کثیر قد جاءکم من الله نور و کتاب مبین (آیه 15) اى اهل کتاب [با وجود آن همه تخلفات شما، باز فرصتی دوباره از سوی خدا به شما داده شد و ] اینک پیامبر [رحمت] ما به سوى شما آمده است که بسیارى از اموری از کتاب [آسمانى خود] را که [برای منافعی حقیر از دنیا ] پوشیده مى‏ داشتید براى شما [و دیگر مردم] آشکار مى ‏کند و از بسیارى [خطاهاى شما] درمى‏ گذرد، قطعا براى شما [و دیگر مردم] از جانب خداوند [منان] نور [نبوت] و کتابى روشنگر آمده است [همان پیمانی که از شما گرفته بودیم که انبیاء و جانشینان به حق بعدی را قبول کنید و از ایشان اطاعت کنید، پس تکلیف شاق و جدیدی بر شما عرضه نشده و موضوع فرصت مجدد برای رعایت همان عهد سابق است] [با این رحمت دوباره و فراگیر و این گذشت بزرگ، بر عوام و خواص شما و این همه برکات دنیوی و اخروی، پس قدر بدانید و دعوت او را لبیک بگویید و به سعادت خود لگد نزنید.] [ای مومنین مبادا شما نیز مسائلی از توحید و نبوت و ما جاء به الرسول و معاد و دیگر معارف را بخاطر جهالت ها و تعصبات و منافعی حقیر، مخفی کنید و اگر خطا کردید و مجددا حق به شما عرضه شد مبادا بر باطل سابق خود اصرار کنید و سعادت خود را نابود سازید.] 


(3) یهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و یهدیهم الى صراط مستقیم (آیه 16) [پس ایمان بیاورید و اطاعت کنید از نور نبوتی که] خدا بوسیله او، آنها که [در نیت و در عمل به] دنبال خوشنودى خدا هستند را به راههای [متعدد] سلامت راهنمایی مى کند، و آنان را [بوسیله پیامبر و] به اذن خود از ظلمتها [و بدبختی ها] به سوى نور [و برکت و سعادت] خارج می سازد و به سوى صراط مستقیم [و مسیر اصلی نجات و سعادت] هدایت مى کند. 


(4و5) لقد کفر الذین قالوا إن الله هو المسیح ابن مریم قل فمن یملک من الله شیئا ان أراد أن یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الارض جمیعا و لله ملک السموت و الارض و ما بینهما یخلق ما یشاء و الله على کل شىء قدیر (آیه 17) مسلما آنها که گفتند خدا همان مسیح فرزند مریم است [ به خطای عقیدتی بسیار بزرگی گرفتار شده و به وحدانیت خدا] کافر شدند. بگو اگر مسیح، خدا [یا جزء خدا یا فرزند خداست] پس کدام قدرت است که جلوى قدرت و قهر خداى را بگیرد اگر بخواهد مسیح و مادرش و هر آنکه در زمین است را [به نیستی فرستاده و] هلاک کند. [آیا در مرگ مریم شک دارید؟ آیا در نیاز موجودات به خدا در سراسر حیات و ممات شک دارید؟ پس اینها چه خدایانی هستند که در همه چیز نیازمند خدای واحد هستند؟ پس فرق شما با دیگر بت پرستان چیست و به چیز چیز ایمان آورده اید؟] و مالکیت آسمانها و زمین و هر آنچه بین آن دو است فقط از آنِ خدا است [و تمام مقدرات آنها نیز تحت قدرت خداست.] خدا است که هر چه بخواهد [ چه از مسیر نطفه والدین و چه بدون والدین ، از آدم و مسیح و دیگران] خلق مى کند. آرى خداوند بر هر چیزى توانا است. [پس ای مومنین مبادا شما نیز به مانند فرق ضاله برای انبیا در چیزی ولو در هدایت، استقلال قائل شوید. مبادا دست خدا را در امری بسته بدانید. مبادا با القائات مختلف گرفتار وحدت و اتحاد شوید. مبادا خدا را جسم بدانید. مبادا صفات بشری را بر خدا جاری کنید. مبادا انبیا و اوصیا و نیکان را در عرض خدا علم کنید. مبادا به خطا در توحید گرفتار شوید که توحید اساس امور است و سرچشمه همه خیرات است و اگر سرچشمه آلوده شود بقیه امور فائده نمی بخشد. و ای مسلمین شما همچو یهودیان و مسیحیان در معرض امتحانات متعدد در افکار و گفتار و کردار هستید.] 


برخی سوالات سوره مائده صفحه 110 


(1) و من الذین قالوا إنا نصارى أخذنا میثاقهم فنسوا حظا مما ذکروا به (آیه 14) چرا نفرمود من النصاری؟ میثاق یا میثاقهم چه فرقی دارد؟ آیا میثاق ویژه ای داشتند؟ حظا مما ذکروا به یعنی چه؟ یعنی بخش مهمی ؟ یا چیزی بود که برای خودشان هم نافع بود؟ 


(2) فأغرینا بینهم العداوة و البغضاء إلى یوم القیامة و سوف ینبئهم الله بما کانوا یصنعون (آیه 14) اغرینا یعنی چه؟ و شباهت آن با تلبس چیست؟ بینهم یعنی بین مسیحیان؟ یا بین مسیحیت و یهودیت؟ آیا رواست خداوند بخاطر خطای قومی بین آنها عداوت و بغضاء بیفکند؟ اگر تا قیامت است، تقصیر افرادی که در قرن های بعد می آیند چیست؟ چرا این کار گاهی به شیطان نسبت داده شده؟ فرق یفعلون و یصنعون چیست؟ فرق نباء و خبر چیست؟ 


(3) یهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و یخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و یهدیهم الى صراط مستقیم (آیه 16) به الله منظور قرآن است یا رسول خدا (ص) ؟؟ جمع بین یهدی به اول و یهدیهم دوم چیست؟ سبل السلام متعدد است و صراط مستقیم واحد.. جمع بین این دو چیست؟ باذنه به خدا بر میگردد یا رسول خدا؟ چرا صراط نکره آمده؟ آیا نکره همیشه معنای تعدد می دهد؟ 


(4) ان أراد أن یهلک المسیح (آیه 17) آیا اگر خدا بخواهد می شود قیامتی برپا نشود و همه اشرار و ابرار به نیستی ملحق شوند؟ اگر جهنم و بهشت تا ابدیت ادامه یابند آیا ما در ازلی یا ابدی بودن با خدا شباهت نیافته ایم؟ 


(5) أن یهلک المسیح ابن مریم و امه و من فى الارض جمیعا (آیه 17) آیا در عطف وحدت شرایط و یکسانی زمانی نباید باشد؟ مثلا یهلک در عیسی و مادر به گذشته بر می گردد و یهلک در بقیه مردم به امروز و آینده. چطور جمع می شود؟ 


خب برای امروز کافی است. والسلام علیکم و رحمه الله. 



یاسید الکریم

مردم همیشه متحدند، دولت حقوقدان و وزارت اطلاعات پاسخگو باشند.. 

 

جواب موثر من سرهنگ نیستم اگر در 92 داده می شد [آقای رئیس جمپور] 

و جواب تکرار من سرهنگ نیستم اگر در 96 داده می شد [آقای رئیس جمپور] 

و جواب نظام 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بوده است.. [آقای رئیس جمپور] 

و در دولت دوم روحانی این کار[برچیده شدن قوای مسلح] انجام میشود. [رفسنجانی] 

و تشکیلات اطلاعاتی را برای نگیرونبند درست میکنند. 16خرداد [وزیر(ضد)اطلاعات] 

و امروز سردارهای حرم، عَلَم و قلم در همه حوزه‌ها ورود می‌کنند [وزیر(ضد) بهداشت] 

«تلاش میکنیم‌ نبرد داخل ایران باشد نه عربستان» اردیبهشت96 [ولیعهد سعودی] 

«ایران بخاطر حمایت از تروریسم باید تنبیه شود.» 17خرداد [وزیرخارجه سعودی] 

و جواب کاهش بودجه نظامی کشور اگر بموقع داده میشد.. و دهها مورد ازین دست 

 

امروز مهم ترین نعمت کشور خدشه بر نمیداشت و 12 نفر از ملت کشته نمیشدند. 

 

[ پی نوشت ] یک سوال: آن روز که در مناظرات و میتینگ‌های انتخاباتی، 

اقتدار نهادهای امنیتی کشور، سپاه ونیروی قدس، مدافعان حرم و موشک و.. 

هدف واقع شد و با بی‌انصافی زیر سوال رفت، برخی کف زدند و هورا کشیدند.. 

فکر امروز را می‌کردند؟! [ جناب میثم مطیعی مداح مشهور] 

 

#در_کنار_همیم 


یاسید الکریم

برخی نکات سوره نساء صفحه 90 


(1) و ما لکم لا تقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الّذین یقولون ربّنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا (آیه 75) و شما را چه شده که در راه خدا و در راه نجات مردم مستضعف و زنان و کودکان [بی پناهی] که به دست ستمگران گرفتارند پیکار نمی کنید؟ همان ها که [هم خدا را باور دارند و هم ستمدیده هستند و طالب حکومت عادله هستند و بلکه هوادار ولایت مومنین بر خود هستند و ] می گویند: پروردگارا! ما را از این سرزمینی که مردمش ستمگرند نجات بخش، و برای ما از نزد خود سرپرستی برگزین و برای ما از جانب خود یاوری قرار ده. [ اکنون که در راستای آرمان الهی و وظایف انسانی و اقبال اجتماعی چنین شرایطی پیش روی شماست چرا کوتاهی و سستی می کنید؟ ]


(2) الّذین آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فى سبیل الطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفا (آیه 76) آنها که ایمان آورده اند [به اقتضای ایمان] در راه خدا [ و دستورات الهی ] پیکار و مبارزه می کنند. همانطور که کافرین و مخالفین اسلام در راه طاغوت پیکار می کنند. [اینها از لوازم و اقتضای ایمان شما به خداوند و روز جزاست پس اکنون که در گروه مومنین هستید] با [دار و دسته و] یاران شیطان [و امور شیطانی] پیکار و مبارزه کنید. [و بر شما بشارت باد ] که بی تردید مکر و فریب شیطان همواره [ در برابر تدبیر الهی ] سست و ضعیف است. 


(3) الم تر الى الذین قیل لهم کفوا ایدیکم و اقیموا الصلوة و اتوا الزکوة فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة اللّه او اشد خشیة (آیه 77)  آیا ندیدی کسانی را که [ پیش از اعلام حکم جهاد ] به آنان گفته شد [ چون زمینه جنگ فراهم نیست ] دست از جنگ بازدارید و [ در این شرایط ] نماز را بر پا دارید ، و زکات بپردازید. ولی هنگامی که جنگ بر آنان لازم و مقرّر شد ، ناگاه گروهی از آنان مانند ترس از [ عقوبت ] خدا یا ترسی سخت تر از آن از مردمِ [ مُشرک ] ترسیدند. [به بیان دیگر: ای مومنین سرپرست شما خدا و نبی خداست و برنامه شما عمل به دستورات الهی است. این گونه نباشد که سرخود عمل کنید و آنجا که جهاد اعتقادی و اقتصادی لازم است رو به مبارزه نظامی بیاورید و آنجا که حاکم مسلمین دستور جهاد نظامی می دهد کنار رفته و از دشمن وحشت کنید.] 


(4) قل متاع الدنیا قلیل و الاخره خیر لمن اتقى و لا تظلمون فتیلا (آیه 77) [ای پیامبر به آنها که بعد صدور دستور پیکار از آن می هراسند ] بگو : بهره [زندگی] دنیا اندک ، و [حیات] آخرت برای اهل تقوا بهتر است و به اندازه هسته ای خرما مورد ستم [و حرمان] قرار نمی گیرید [و تمام لذایذ زندگی و دیگر بهره ها و منافع شما با پاداش متناسب و بهتر جبران می شود. ای مومنین شما که به خدا باور دارید به وعده های او هم باور داشته باشید.] 


(5) اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدة (آیه 78) [گمان نکنید که اگر در جهاد حضور نیافتید از مرگ در موعد نوشته شده، در امان می مانید ]  هر کجا باشید هر چند در قلعه های مرتفع و استوار ، مرگ شما را درمی یابد. [و این پیاله عمر، دیر یا زود پر شدنی است. پس اکنون که بستر اصلی تمام منافع و مضار در معرض زوال است و پایانی مشخص دارد چرا برای چند صباح آسایش از تکالیف شرعی و انسانی خود گریزان هستید؟ آیا مرگ از شما بازداشته شده؟ آیا در حساب روز جزا تردید دارید؟ در حالی که جهاد عزت دنیا و سعادت عقبای شماست.] 


برخی سوالات سوره نساء صفحه 90


(1) لا تقتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین (آیه 75) یک عنوان است یا دو علت برای تحریک بر جهاد؟ به بیان دیگر آیا می توان صرفا برای امداد انسانی برای مستضعفین در یک گوشه عالم، جهاد کرد ولو منفعت دینی در میان نباشد؟ آیا مستضعفین مورد حمایت باید مسلمان باشند؟ ربنا و ولیا و نصیرا ، حکایت از جمعی از مومنین ناتوان است یا صرفا دعاهای عام هر بنی بشری است؟


(2) الّذین آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه .. فقاتلوا اولیاء الشیطان انّ کید الشیطان کان ضعیفا (آیه 76) چرا خداوند چنین موضوع واضحی را توضیح می دهد؟ ان کیدکن عظیم (یوسف/28) با انّ کید الشیطان کان ضعیفا چه تناسبی دارد؟ آیا واقعا این گونه است؟ 


(3) فلما کتب علیهم القتال اذا فریق منهم یخشون الناس کخشیة اللّه او اشد خشیة (آیه 77) چرا ابتدا اصرار بر جهاد داشتند و بعد فرارسیدن جهاد این گونه عقب نشستند؟ آیا افرادی که از دشمن بیشتر از خدا می ترسند واقعا مومن هستند؟ یا مبالغه در بیان است؟ 


(4) اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیدة (آیه 78) آیا واقعا جهاد و پیکار احتمال مرگ زودرس را بالا نمی برد؟ آیا واقعا حضور در مکانی امن احتمال مرگ را کاهش نمی دهد؟ روایت امیرالمومنین(ع) افر من قضاء الله الی قدر الله. آیا سندا و مضمونا صحیح است؟ حضور امیرالمومنین با زره بدون پشت در جنگ ها چه معنا دارد؟ کلام امیرالمومنین(ع) به قنبر که مرا از جند آسمان حفاظت می کنی یا از زمینیان؟ و جمع بندی این آیات و روایات به نحو باور پذیر و معتبر چیست؟ 


(5) و ان تصبهم سیئة یقولوا هذه من عندک قل کل من عند اللّه .. - ما اصابک من حسنة فمن اللّه و ما اصابک من سیئة فمن نفسک (آیه 78و79) جمع بندی معتبر و روان و همه فهم، این دو آیه چیست؟ 


خب فعلا برای این پست کافی است. والسلام علیکم. 



یاسید الکریم