یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

ابی هارون مکفوف می گوید 
خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم حضرت به من فرمود: 
برای ما شعری بخوان، من هم شعری خواندم. 
فرمود: نه، همان گونه که کنار قبر امام حسین علیه السلام مرثیه می خوانید 
من هم این شعر را خواندم : امرر علی جدث الحسین - فقل لا عظمه الزکیه (1) 
و چون آن حضرت گریست من از ادامه خواندن خودداری کردم، 
حضرت فرمود: ادامه بده و من ادامه دادم سپس فرمود: بیشتر بخوان 
و من خواندم: یا مریم قومی و اندبی مولاک- و علی الحسین فاسعدی ببکاک(2) 
حضرت گریست و صدای شیون زنان بلند شد و چون آرام شدند 
حضرت فرمود: ای ابا هارون کسی که درباره حسین علیه السلام شعری انشاء کند و ده نفر را بگریاند بهشت از آن اوست، و سپس یکی یکی کم کرد تا به یک نفر رسید و فرمود: کسی که شعری درباره امام حسین علیه السلام بخواند و یک نفر را بگریاند بهشت از آن اوست، سپس فرمود: کسی که از حسین بن علی علیه السلام یاد کند و خود برای او بگرید برای اوست بهشت. 
(1) ای پیک من، بگذر بر قبر مطهر حسین(ع) و به استخوانهای پاک و پاکیزه اش بگو 
(2) ای مریم برخیز و بر مولای خود زاری کن و بر حسین علیه السلام با گریه ات کمک کن. 

«دخلت علی أبی عبدالله(ع)، فقال لی: انشدنی. فانشدته. فقال: لا، کما تنشدون و کما ترثیه عنده قبره. فانشدته: امرر علی جدث الحسین، فقل لا عظمه الزکیة. قال: فلما بکی امسکت، ثم قال:‌ زدنی. قال: ثم انشاته: یا مریم قومی و اندبی مولاک و علی الحسین فاسعدی ببکاک. قال: فبکی و تهایج النساء. قال: فلما ان سکتن، قال لی: یا أبا هارون من انشد فی الحسین فابکی عشرة فله الجنة. ثم جعل ینتقص واحداً و احداً حتی بلغ الواحد، فقال: من انشد فی الحسین فابکی واحداً فله الجنة و من انشد فی الحسین شعراً، فبکی فله الجنة» 

کامل الزیارات‌ ص 105 / بحار ج 44 ص 287 / 

یاسید الکریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

مقاله دوم از جلسه اول محرم 95 دانشگاه امام صادق(ع) 

خب در مقاله اول عرض کردیم ما از دوستداران جناب پناهیان هستیم و البته نقد ما هم سرجایش باقی است. و با وجودی که بعد چند روز کامنتهای انتقادی ما رو سایت شون درج نکردن ما طبق روال متن کامل و صوت کامل جلسات ایشون رو میدیم که محلی برای ادعای تقطیع باقی نماند. 

صوت اصلی جلسات http://bayanmanavi.ir/post/3322 

متن جلسه اول http://bayanmanavi.ir/post/3323 

6_سخنران گرامی می گوید: نمازخوان‌ها در کل در دانشگاه‌ها رو به افزایش هستند.. ولی آمار طلاق در جامعه رو به افزایش است، چرا؟ 

ج: توجه می کنید که دایره مقایسه ایشان متفاوت است. یعنی دقت نمی کند که در مقایسه همه ملاکها باید ثابت نگه داشته شود و در صفت متغیر بحث شود. مثل این که بگوییم دایره تحصیلات عالی در دانشگاهها 90% است و در بین مردم 10% است پس چرا مردم نمی توانند لاتین صحبت کنند؟! جامعه آماری باید ثابت باشد. پس نمی شود بگویم نمازخوانهای قشر دانشجویی (مثلا) 5 میلیونی زیاد شده و طلاق جامعه 80 میلیونی هم زیاد شده پس نمازها مخدر است و نمازها صهیونیستی است و تاثیر لازم خود را ندارد. این حرف تاثر از غربزده هاست اما متاسفانه از زبان خودی ها! که شب و روز می گویند نمازهای شما بیهوده است و ما با وجود این که دین نداریم و نماز نمی خوانیم اما مشغول کارهای خوب هستیم! خیر خود قرآن کریم می فرماید همین نماز ضد گناه و ضد فساد و ضد فحشاء است. و در روایت دارد که عاقبت همین نماز شما را نجات میدهد. و اگر این نماز قبول شود بقیه اعمال هم به مرحله قبول می رسد و اگر رد شود بقیه کارها هم رد می شود. اینقدر این نماز اهمیت دارد اما خب ضعف علمی و اصرار بر ارائه حرفهای جذاب و جدید موجب می شود ما اصلی و فرعی ها را در تبلیغ دین نادیده بگیریم. در موضوع ولایت هم همین است. که روایت دارد اگر ولایت قبول شود بقیه اعمال هم قبول می شود و اگر رد شود همه اعمال رد می شود. این تصریح جامعه کبیره است بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه. یعنی حتی نماز و تقوا و تمام خیرات وابسته به ولایت اهل بیت است. وابسته به همین گریه ها و اقامه مجالس اهل بیت و عرض ارادت ها و حضور در دایره ولایت است. این قدر جایگاه ولایت و شئونات متصل به آن بالاست که در صحیح زراره فرمود اسلام بر 5 چیز استوار شده و ما نودی بشیء کما نودی بالولایة. 

7_ فلسفۀ خلقت موجودی به نام انسان که نه فرشته باشد نه حیوان «رنج» است؛ یعنی چیزی است که نتیجه‌اش رنج است. 

ج: سخنران در این قسمت برای تثبیت مکتب اختراعی خود صراحتا خلاف قرآن کریم موضع می گیرد که فرمود و ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون (ذاریات/56) فلسفه خلقت عبادت و عبودیت و در بعضی روایات معرفت است. و این صریح آیه شریفه است اما سخنران فلسفه خلقت را به رنج تغییر میدهد. کمی جلوتر کمی کوتاه می آید و مکتب خود را به رنج و لذت تنزل میدهد. یعنی نمی تواند همه چیز را با رنج جلو ببرد مجبور می شود ازین جمله فلسفه وجودی رنج است کوتاه بیاید و آن را با لذت همراه کند. در همین جا هم کلام او متعارض است فلسفه وجودی با نتیجه، که بعلت نیاز به مقدمات از شرح آن میگذریم. 

8_گوینده در ادامه می گوید : خداوند می‌فرماید : «یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه»(انشقاق/6) .. ببینید که در این آیه چقدر صریح و بی‌پرده موضوع رنج را مطرح می‌کند!

ج: علامه طباطبایی  می گوید : بعضى گفته اند کدح تلاش نفس ‍ است در انجام کارى تا اینکه آثار تلاش در نفس نمایان گردد. در ترجمه فارسی المیزان او هم کادح صرف تلاش و بدون موضوع رنج آورده : هان اى انسان ! تو در راه پروردگارت تلاش مى کنى و بالاخره او را دیدار خواهى کرد. 

در ترجمه آیت الله تهرانی : هان ای انسان! بی‌گمان تو سوی پروردگار خود در تلاشی. پس او را ملاقات‌کننده‌ای. و اسمی از رنج نمی آورد. 

برخی لغت نامه های عمومی هم به این شکل آورده اند. 

فرهنگ لغت عربی فارسی المعانی؛ کادح : تلاشگر ، کوشا 

لغت نامه دهخدا هم ترجمه منتهی الارب را آورده و تایید کرده 

کادح . [ دِ ] (ع ص ) کارکننده و کوشش کننده (منتهی الارب ) 

البته نیمی از مترجمین هم همراه تلاش لفظ سختی و رنج را آورده اند. که در این فرض هم یک موضوع اختلافی است و نزد همگان معتبر نخواهد بود. و فی الواقع آوردن رنج در ترجمه بعضی از مترجمین این آیه یک تسامح عرفی در انتقال از عربی به فارسی است. ما بارها عرض کرده ایم که در ترجمه ها دقت شود که این گونه یک خطیب یا مخاطب عام با تمسک به لفظی که در بعضی تراجم آورده می شود کوهی از مکاتب را علم نکند. 

9_این‌ قدر می‌شود با جوانان به ‌خوبی از رنج و فلسفۀ آن سخن گفت که به استقبال رنج بروند! ... ما باید با کسانی که زندگی ما را دچار رنج می‌کنند مبارزه کنیم، حتی در این راه بمیریم! ... برخی از رنج‌ها را باید به استقبال‌ شان رفت، ولی اذیت نباید شد! 

ج: فقط باید لبخند تلخ بزنیم. یعنی احساسی حرف زدن بجایی می رسد که گوینده می گوید جوری حرف میزنم که جوانان را به استقبال رنج ببرم. بعد چند سطر فقط چند سطر بعد می گوید با آنها که ما را دچار رنج می‌کنند مبارزه کنیم، حتی در این راه بمیریم! بعد جالب است که چند خط بعد می گوید به استقبال رنج بروید و اذیت هم نشوید! چایی بخورید اما داغی آن را حس نکنید! این همه دست و پا زدن برای چیست؟ برای تداوم یک سخنرانی با مضمونی شلم شوربا؟ 120 بار فقط در این جلسه لفظ رنج تکرار می شود تا مضمون سخنران به مخاطب القا شود. و کم کم خود گوینده از آن مکتب رنج مطلقی که ساخته کوتاه می آید و شروع به دسته بندی می کند. رنج فلسفه خلقت و رنج منتج از اعمال، رنج خوب و رنج بد، رنج و لذت، استقبال از رنج و جنگ با رنج و.. این تبصره هایی که به دسته بندی جدید مبدل می شوند یعنی من نمی توانم کلیت تز خود را حفظ کنم. 

اما ادب تربیتی قرآن کریم حفظ آرمان ها با واقعیات و همراه بشارت است. قرآن کریم می فرماید 

1_ ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر (شوری/30) اگر شما را مصیبتی رسد، به خاطر کارهایی است که می کنید و خدا بسیاری از گناهان را عفو می کند. یعنی میگوید اگر با مشکلاتی مواجه هستی بگرد و ببین علت آن چیست؟ خودت را گول نزن خودت را فریب نده که عالم عالم سراسر رنج است و مهم نیست علت این مشکلات چیست! گاهی خلاف اقتضای خلقت و طبیعت خواسته ای (مثلا از آتش سرما خواسته ای) گاهی خلاف عقل رفته ای( مثلا مال خود را به نادان سپرده ای) گاهی خلاف شرع کرده ای( مثلا حسادت ورزیده ای) [ و گاهی مربوط به عالم اختیار و امتحان است. و گاهی مربوط به ترفیع درجات معنوی .. که در آیات و روایات دیگر مطرح می شود ] همه اینها مسبب مصائب وارده بر توست. خداوند این واقعیات را با شما در میان می گذارد و با از موضع خدایی لطف و مهر خود را به تو نشان میدهد که یعفو عن کثیر، یعنی هم تو را انسان شایسته بار می آورد و هم موحد و هم امیدوار به فضل خدا. 

2_إن یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله و تلک الأیام نداولها بین الناس ولیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم شهداء (آل عمران/ 140) اگر به شما آسیبی می رسد، به دشمنان شما نیز آسیبی مانند آن می رسد. خداوند این ایام را در میان مردم بطور مداوم گردش مى دهد تا افراد با ایمان، از مدعیان ایمان ، شناخته شوند. تا از شما مؤمنان آنها را که ثابت در دین هستند شاهد بگیرد. 

ببینید چقدر بیان قرآن کریم آرامش بخش است. می فرماید 1_مشکلات فقط مخصوص دین داران نیست کفار و منافقین هم سختی و مشکلات دارند پس رنج و مشکل را ناشی از دین و دیانت نبین. 2_دوباره یک بیان عجیب و بلند را مطرح میکند که "تلک الأیام نداولها" این عالم، عالم تغییر و تحول است اگر در راحتی هستید که فبها و شکر گزار باشید و ضمنا مغرور هم نشوید و اما مشکلات هم دائمی نیستند ریاست و قدرت باطل همیشگی نیست. خصوصا که برتری و غلبه را به حق می دهد و جای دیگر می فرماید ان الباطل کان زهوقا (اسراء 81) سنت خداست که باطل و ریاست و قدرت او سست و شکست پذیر و رفتنی باشد پس هم آرمان را حفظ کنید و هم واقعیت این است که باطل شکست پذیر و رفتنی است. در دو فقره بعد بیان حق تعالی بسیار اوج می گیرد و از نفیس ترین آثار معرفتی و معنوی و سلوکی عالم هستی پرده برداری می کند. که شرح این دو فقره خود کتابی می شود. 

3_لا تهنوا فی ابتغاء القوم إن تکونوا تألمون فإنهم یألمون کما تألمون و ترجون من الله ما لا یرجون(نساء 104) 

در این شریفه باز خداوند متعال آرمان ها با واقعیات جوامع را برای دلگرمی و امید بخشی به مصلحین و مومنین مطرح می کند. می فرماید :  در تعقیب دشمن سستی نورزید، اگر سختی ای در جهاد به شما می رسد، به آنان نیز سختی می رسد، با این فرق که شما از خدا امید نصرت و پاداش را دارید. ببینید چقدر بیان آرمانی و واقع بینانه و در ضمن بشارت گونه است. خوب این را مقایسه کنید با خطیبی که 120 بار رنج رنج برای مخاطبین می کند و چندین بار به تعارض می افتد که شرح ش گذشت. 

4_فان مع العسر یسرا - ان مع العسر یسرا (انشراح 5 و 6) خداوند به صورت یک قاعده کلى به همه انسان هاى مؤمن و تلاشگر بشارت مى ‏دهد که همیشه در کنار سختی ها آسانی ها است. علامه طباطبایی می گوید " که منظور از کلمه " مع = با " واقع شدن یسر به دنبال عسر است" به تعبیر فارسی پایان شب سیه سپید است. و نفرمود همراه راحتی سختی است و عیش مومنین را منقص نفرمود. بلکه فرمود سختی ها به همراه خود و در پی خود آسانی و سهولت دارد و در راه سعادت و آرمانها نا امید نشوید و تلخکام نباشید و مایوس نشوید. این جور نیست که اگر کار شما سخت است شب استراحت نداشته باشید. اگر الان روزه گرفته ای افطاری در پی آن نباشد ، اگر نماز شب میخوانی و از خواب ناز بلند شده ای در دل همان نماز حلاوت عبادت را می چشی، اگر برای روزی حلال خانواده تلاش می کنی یک آرامش خاطری از کار خود می بری، خوب ببینید چقد آیات قرآن آرمانی و واقع نگر و بشارت بخش به مومنین است. چرا ما باید مکتب رنج و فلاکت و بیچارگی راه بیندازیم و هزار هزار بار آن را در صد سخنرانی خود محور کنیم؟ ضمنا در روایات داریم که اهل بیت(ع) فرمودند از خدا سختی نطلبید و از خداوند متعال عافیت را بخواهید و این را دعا کنید. 

پ ن : خب تا اینجا فعلا کافی است و ایشان در بخش بعد مکتب لذت درمانی خود را شروع میکند. که در مقالات بعد به شرط فرصت و حیات به آن خواهیم پرداخت. والسلام علیکم. 


یاسید الکریم

ریان بن شبیب روایت می کند در روز اول محرم 

به محضر امام رضا (ع) رفتم و حضرت رضا(ع) فرمود: 

ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشکهای تو بر گونه ات بریزد خداوند هر گناهی که داشته باشی کوچک یا بزرگ کم یا زیاد همه را بیامرزد. ای پسر شبیب اگر خوش داری که خدای عزوجل را در حالی دیدار کنی که گناهی نداشته باشی حسین (ع) را زیارت کن.  ای پسر شبیب اگر دوست داری در آن غرفه های ساخته در بهشت با پیامبر خدا (ص) سکونت گزینی پس لعنت فرست بر کشندگان حسین. ای پسر شبیب اگر خوش داری ثواب و پاداش کسانی را داشته باشی که با حسین (ع) به شهادت رسیدند، هر گاه به یاد آن حضرت افتادی بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما. 

ای پسر شبیب اگر خوش داری که در درجات والای بهشت با ما باشی پس محزون و اندوهگین باش در حزن و اندوه ما، و خوشحال و فرحناک باش در فرح و خوشحالی ما، و ولایت ما را از دست مده که براستی اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند در روز قیامت او را با همان سنگ محشور فرماید! 

عن علی بن ابراهیم بن هاشم عن أبیه عن الریان بن شبیب قال دخلت علی الرضا (ع)  فی أول یوم من المحرم... فقال(ع) یا ابن شبیب إن بکیت علی الحسین(ع) حتی تصیر دموعک علی خدیک غفر الله لک کل ذنب أذنبته صغیرا کان أو کبیرا قلیلا کان أو کثیرا یا ابن شبیب إن سرک أن تلقی الله عز و جل و لا ذنب علیک فزر الحسین ع یا ابن شبیب إن سرک أن تسکن الغرف المبنیة فی الجنة مع النبی ص فالعن قتلة الحسین یا ابن شبیب إن سرک أن یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین بن علی (ع) فقل متی ذکرته یالیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما یا ابن شبیب إن سرک أن تکون معنا فی الدرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا وعلیک بولایتنا فلو أن رجلا أحب حجرا لحشره الله عز و جل معه یوم القیامة. 

عیون اخبار الرضا (ع) ج 1 ص 300 / امالی صدوق ص 130 / بحار ج 44 ص 285 

إقبال الأعمال ج‏2 ص 544 وسائل الشیعة ج‏14 ص 417  #سند_صحیح 


برخی نکات : 

1_سند و مضمون بسیار عالی است. 

2_گریه بر حسین(ع) چون در دل خود توحید و نبوت و امامت را دارد یا منجر به آن می شود از نفیس ترین اعمال است. 

3_سعادت از محبت و مودت و اطاعت و تبعیت آغاز و به ولایت می رسد، مراحل قبل منجر به مراحل بعد می شوند. 

4_گریه عمر سعد و مجلسیان یزید و اهالی کوفه بر کاروان حضرت زینب(س) 1_قطعی نیست 2_تاثر مختصر انسانی است از باب دیدن گرفتاری های شدید دیگران (نه از باب گریه بر مظلومیت و احترام و قبول تضییع حقوق شخص مصدوم) 3_از باب ریاکاری و عذرخواهی های منافقانه 4_از جهت فرافکنی و شکستن فضای عاطفی و فریب جامعه بر تخلفات ظالمین است. 5_پشیمانی بعد از کوتاهی بزرگ است بدون تصمیم بر جبران. 

5_لذا گریه مسلمین و شیعیان بر مصائب اباعبدالله اصلا جزو گریه عمرسعدی ها و کوفی ها و یزیدیان نمی شود. و در جامعه شیعه اگر کسی فرضا گریه ای با نیت غلط کند تخلفی شخصی و یک هزارم و کمتر است و النادر کالمعدوم و از کم  سوادی و ضعف علمی و اجتهادی برخی خطبا و مادحین و تاثر از القاء معاندین است که اینها را گریه های مخدر و گریه های صهیونیستی بخوانند. این گریه ها در کلام علمای بزرگی مانند امام خمینی و آیت الله بهجت و تصریحات صدها عالم بزرگ شیعه موجب حفظ اساس اسلام بوده و خواهد بود. 

6_گریه و محبت قرار نیست همه مشکلات جامعه اسلامی را حل کند. بلکه گریه و محبت یک جرقه مهم و یک مقدمه مهم و یک شروع حرکت جدی در صراط مستقیم است. خداوند همه ما را اهل محبت و مودت و اطاعت و ولایت اهل بیت قرار دهد. 

لذا در روایتی از اهل تسنن رسول خدا (ص) فرمود: «أساس الاسلام حبّی و حبّ أهل بیتی» کنز العمال ج 12 ص 105 / در المنثور ج 6 ص 7 

و در روایتی از شیعه ناجیه امام صادق(ع) فرمود: «لکلّ شیء أساس و أساس الاسلام حبّنا أهل البیت» الکافی ج 2 ص 46  المحاسن ج 1 ص 247


یاسید الکریم

بسم الله الرحمن الرحیم 

بنده از دوستداران جناب #پناهیان بوده و هستم 

اما اخیرا مشاهده می کنم بعضی جوانها به شکل وحی منزل به مطالب ایشون نگاه میکنن و اصلا اشکالات فرعی کار رو نمی بینن. به همین خاطر چند جلسه صحبتهای #محرم امسال 95 ایشون رو در #دانشگاه_امام_صادق (ع) با ارجاع به متن اصلی سخنان شون به نقد می نشینیم در حدی که نه وخد ما تلف شه و نه حوصله شما سر بره و این ها مشتی از خرواره و البته ما از 80% مطالب مفید ایشون تشکر کردیم و خواهیم کرد. 

صوت اصلی جلسات http://bayanmanavi.ir/post/3322 

متن جلسه اول http://bayanmanavi.ir/post/3323 


ایشون در قسمتهایی از جلسه اول محرم می گوید 

1_یقیناً بسیاری از افراد غیر مذهبی و غیرمتدین دچار سوء تفاهم هستند که غیرمتدین هستند. 

ج: آیا واقعا این گونه است؟ 

فلما جاء هم ما عرفوا کفروا به (بقره/89) پس زمانی که آنچه را می شناختند نزدشان امد به آن کافر شدند. یعنی علم و معرفت حاصل شد و سپس کافر شدند. 

افتطمعون ان یؤمنوا لکم و قد کان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون (بقره 75) آیا طمع دارید که اینها به شما ایمان آورند، درحالیکه گروهی از ایشان کلام خدا را می شنیدند وسپس با علم به آن و با اینکه آن را می شناختند تحریفش می کردند. یعنی با وجود تعقل و با وجود علم به حقیقت دست به تحریف  و تخلف میزدند. 

و جحدوا بها و استیقنتها انفسهم ظلما و علوّا (نحل 14) با وجود یقین درونى به حقانیت آن معارف الهی، از روى ستم و عصیان منکر آنها شدند. خوب مگر بالاتر از یقین چیزی داریم؟ با وجود یقین به ظلم و ستم دست زدند. 

این همه آیات اکثر الناس لا یومنون لایشکرون فابی اکثر الناس الا کفورا، به سوء تفاهم باز می گردد؟ مال اروپایی هاست؟ فقط مال عربستان هزار سال پیش است؟ اکثر الناس فقط عده فرعی و محدودی از مردم است؟ 

2_چرا با اینکه دین در جامعۀ ما این‌ قدر جاری است، با اینکه معنویت این ‌قدر بالاست 

و اعتقادات این‌ قدر خوب است و ایمان در حد کافی واقعاً رواج دارد، ما چرا آن رشدِ لازم را نمی‌کنیم؟ 

ج: اگر ما بگوییم که داعشی خوانده می شویم یا تکفیر میشویم اما آیت الله مصباح بیان میکنند : خود امام هم می‌فرمودند که فقط بویی از اسلام در کشور آمده است. http://mesbahyazdi.ir/node/3190 (سطر دهم ) کجا اعتقادات این قدر خوب است؟ کجا ایمان در حد کافی جاری است؟ آیا رهبری دهها بار نگرانی خود را از وضعیت فرهنگی بیان نکرده اند؟ کجا مردم دنبال اموزش دین و معلومات دینی هستند؟ کجا حجاب طیف وسیعی از ما، فرهنگ ما، بانکهای ما؛ ادارات ما، اسلامی است؟ بسیاری از افراد جز به دنبال مدرک و تحصیل برای شغل و درآمد و مسائل اقتصادی هستند؟ چند درصد مردم اهل زکات و خمس و قرض و پرداخت نفقه به اطرافیان فقیر و.. هستند؟ معلمین امروز ما عموپورنگ و خندوانه و دورهمی و نود و جومونگ و.. است. کجاست تعالیم منسجم و معتبر و ماندگار دینی جامعه ما؟ همین سخنرانی های شما؟ 

3_هرکسی در هر فیلمی، در هر آموزشی، در هر سخنی به نسل جوان این‌گونه القاء کرد که «تو می‌توانی در زندگی‌ات طوری زندگی کنی که رنج نکشی» این یک دروغ‌گویی بسیار زشت و نابخردانه است، یک فریب بزرگ است! قطعی بودن رنج، اول باید برای ما جا بیفتد و بعداً سراغ دین برویم. قرآن می‌ فرماید: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبَدٍ»(بلد/4) ما انسان را در رنج آفریدیم! 

ج: اول سراغ رنج برویم بعد سراغ دین؟ عجب! ما بگوییم ای بشریت بیایید به دین آن خدایی بپیوندید که زندگی شما را سراسر رنج و بدبختی آفریده است. بنظرم با این روش کرور کرور جذب دین میشوند! ای مردم به دینی بپیوندید که میگوید شما از رنج و سختی رهایی ندارید! 

سخنران و خیلی از دیگر گویندگان کبد را در این آیه به معنای رنج گرفته اند و نکته ظریفی به شما عرض کنم که محور صد سخنرانی این بزرگوار فقط برداشت او از همین آیه است. 

لذا علامه طباطبایی می گوید : نزد ‌إبن‌ عباس‌ «کبد» ‌به‌ معنی‌ استوا و استقامت‌ ‌است‌. 

و نیز گفته شده مفاد آیه (خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کَبَدٍ) مبنى بر منت است که بشر را مستوى القامه و با قامت رسا آفریده است که قدرت بر همه گونه حرکات و افعال و اختراعات و صنایع را دارد. 

لذا آیت الله شریعتی (پدر دکتر شریعتی) در تفسیر نوین همین بیان ظریف را متذکر می شود. 

و اتفاقا این معنای استوا و استقامت و قدرت با سیاق آیات بعد بهتر می سازد. یعنی چه؟ 

لقد خلقنا الانسن فى کبد (4) ایحسب ان لن یقدر علیه احد (5) یقول اهلکت مالا لبدا (6) ایحسب ان لم یره احد (7) الم نجعل له عینین (8) و لسانا و شفتین (9) و هدیناه النجدین (10) فلا اقتحم العقبه (11) 

یعنی خداوند دارد نعمتهای خود را به بنده اش (که در روایات شخص خاصی است و قابل سرایت به همگان ) می شمارد و میگوید تو تصور می کنی کسی بر تو قدرت برتر ندارد؟ 

پس چه معنا دارد کبد را در این میان به رنج و بدبختی و سختی و مشقت معنا کنیم؟ انسان گرفتار که زدن و تهدید کردن ندارد! به قول معروف افتاده و گرفتار که زدن ندارد! معلوم می شود اینجا کبد یعنی استوا و استقامت و قدرت، که آی بشر ببین من به تو قدرت دادم چشم دادم گوش دادم لب دادم نعمت دادم تو حالا منت می گذاری که مال خرج کردی؟ تو خیال می کنی کسی بر قدرت تو فائق نمی شود؟ خیال می کنی تحت نظر نیستی؟ حال که قدرت و ثروت داری به جامعه کمک نمیکنی؟ 

خوب ببینید با یک کلمه کسی صد سخنرانی را بنا می کند که اصل ش محل خدشه است وای بحال نتایجی که بر اصل غیر مسلم بنا می شود. و در بیاناتی عجیب و غریب، انتظار راحتی را دروغ‌ گویی بسیار زشت و نابخردانه و یک فریب بزرگ می شمارد! 

4_سخنران با طرح روایتی از خصال می گوید : می‌توانیم این موضوع را در تعلیمات اولیاء خدا ببینیم؛ امام سجاد(ع) می‌فرمودند: چرا شما چیزی از خدا می‌خواهید که خلق نشده، و نمی‌شود خلق بشود؟! گفتند ما کی چیزی خواستیم که خلق نشده؟ فرمود شما از خدا راحتی می‌خواهید، و راحتی در این دنیا خلق نشده!  

ج: آیت الله مجتبی تهرانی در شرح همین روایت مورد نظر بیان عالمانه ای دارند 

می فرمایند: " این تعبیر حضرت، اشاره به این معنا است: این‏ را بدانید! کسانی که برای راحتی در دنیا به دنبال دنیا هستند، به راحتی در دنیا نمی‏رسند. اما کسانی که در دنیا برای راحتی در دنیا نمی‏دوند بلکه برای راحتی آخرت می‏دوند‏، چه بسا این‏ها در دنیا هم به راحتی می‏رسند. ظرافت‏های این روایت، خیلی زیباست. 

در روایتی دیگر که گویای همین مطلب است از امیرالمؤمنین علیه‏السلام منقول است که حضرت فرمودند: «ثَمَرَةُ الزُّهدِ الرَّاحَةُ». میوه عدم تعلّق به امور مادی، میوه دنبال دنیا ندویدن و به آن دل نبستن، این است که در همین دنیا برایشان راحتی می‏آورد. پس این را بدان! اگر در دنیا برای تأمین راحتی آخرتت تلاش کردی، در دنیا هم تا حدی راحتی نصیب تو می‏شود، ولی اگر به خاطر راحتی دنیا اینجا دویدی، بدان که به این راحتی‏ات نمی‏رسی. اشتباه در همین است. 

از این رو در روایات آمده است که راحتی در بهشت و برای اهل بهشت است. بنابراین آن‏هایی که در دنیا اهل بهشت هستند و برای راحتی در بهشت می‏دوند‏، این‏ها هم در بهشت و هم در اینجا به راحتی می‏رسند و آن‏هایی که برای آخرت تلاش می‏کنند، در دنیا هم راحت‏تر از کسانی هستند که به دنبال راحتی در دنیا هستند. البته من چند روایت در ذهنم هست که نمی‏خواهم بخوانم. در روایت دیگری از علی علیه‏السلام هست که حتی بر اثر زهد به راحتی عظمی در همین دنیا می‏رسد و روحش راحت می‌شود. " 

http://farsnews.com/printable.php?nn=13910920000437 

لذا در روایت دیگری داریم 

امام علی علیه السلام : مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛ هر کس چشم خود را [از نامحرم] فرو بندد، قلبش راحت می شود. تصنیف غررالحکم ص260) 

خوب کسی که قلبش راحت شد همه زندگی اش راحت می شود. این یک مثال است از یکی از اعضا، که بدانیم با زندگی دینی فردی و جمعی  بسیاری از راحتی ها متصور است. با رعایت تقوا بسیاری از سختی ها از تو دور میشود. لذا امیرالمومنین(ع) فرمود : فمن اخذ بالتقوی عزبت عنه الشدائد بعد دنوها، و احلولت له الامور بعد مرارتها، و انفرجت عنه الامواج بعد تراکمها (خطبه 198) اگر بنده تصور کند من چه خوب باشم و خوبی کنم در بدبختی و فلاکت و سختی هستم و چه بد باشم و بدی کنم وضع من مشغول همان گرفتاری هاست. خوب چه انگیزه ای برای خیرات میماند؟ 

5_چرا آمارهای طلاق این‌قدر در جامعۀ ما بالاست؟ چون در جامعۀ ما تعلیمات غلط وجود دارد، و تعلیمات درست هم گاهی کم وجود دارد.  

ج: خوب می بینید که سخنران مثل موارد متعدد دیگر، زیگزاگی حرکت می کنند و سیاق مطالب ایشان واحد نیست. هنوز چند خط از بند چهارم نگذشته که گفتند دین اینقدر در جامعه جاری است و معنویت این قدر بالاست و اعتقادات اینقدر خوب است و ایمان در حد کافی است و.. مگر دین جدا از زندگی است؟ مگر دین فقط عبادات است؟ صدها و صدها اصل تربیتی خانوادگی در روایات و خصوصا آیات مکررا مطرح می شود. اگر دین و معنویت و اعتقادات و ایمان خوب و عالی و در حد کافی است پس این طلاق ها چیست؟؟ پس این گرفتاری خانواده ها چیست؟ از مریخ آمده؟ اگر دین و معنویت اینقدر جاری است چرا این وضع دادگاههای بسیار شلوغ ماست؟ 


پ ن : برای این پست کافی است. هر دقایقی در نقد این گونه مطالب میگذارم بیشتر احساس خسارت می کنم که حیف وخد جوانها که با وجود صدها کتاب و نوشته از علمای بزرگ سابق و صدها فایل و صوت و فیلم از علمای اخیر و حاضر چرا ما باید متن تفکرات خود را پای مطالب برخی سخنرانان و مداحان بگذاریم. بله شاید این حرفها برای فلان کاسب و بانکی و راننده و نوع مردم که حوصله و کشش او ده کلیک و چند کلیپ ده دقیقه ای است و استفاده محدود خوب باشد، اما چرا محور نگرش دینی اهل علم، باید بعضی ازین سخنرانی های سراسر احساسی و عرفی باشد؟ و باز هم عرض می کنم اینها از هفتاد هشتاد درصد مطالب خوب جناب پناهیان و سربلندی و عزت نفس ایشان در مواجهه با مخالفین و انقلابی گری ایشان و زحمات او چیزی کم نمیکند. ولی از شیفتگان او در تعجبم که هیچ نقدی را به مطالب ایشان بر نمی تابند. والسلام. 


یاسید الکریم

حضرت امام خمینی (ره) 

همین مساجد و همین روضه ها و همین روضه های هفتگی‌‌، همین‌ها توجه مردم را و همان هماهنگی را ایجاد می کند. اگر دولت‌های دیگر بخواهند هماهنگی بین تمام قشرها پیدا کنند میسور نیست برایشان. با صدها میلیارد تومان هم برایشان میسور نیست. 

ما را سیدالشهدا این طور هماهنگ کرده. ما برای سید الشهدایی که این طور هماهنگ کرده اظهار تاسف نکنیم، ما گریه نکنیم؟ همین گریه ها نگه داشته ما را. گول این شیاطینی که می خواهند این حربه را از دست شما بگیرند گول اینها را نخورند جوان‌های ما. همین‌ها هست که ما را حفظ کرده. همین‌ ها هست که مملکت ما را حفظ کرده. 

صحیفه امام ج 11 ص ۱۰۰ 

یاسید الکریم

بنام خدا 

همیشه باب بوده که با حرفهای مذهبی 

افراد رو به کارهای عمومی و عادی می کشن و ته ش که خرشون از پل رد شد 

همون شرع رو که وسیله و بال پروازشون شده بود رو کنار میذارن و مخدوش میکنن. 

از جمله این موارد دعوت به خون دادن بجای قمه زنی است. به اسم  " اهدای خون شیعه " امروز کسی موافق قمه زنی نیست و باید ترک بشه. 

اما اول: مگر چند نفر و چند درصد جامعه قمه می زدن که الان با حذف قمه احساس کمبود کنن؟؟ و از فعالین مذهبی انتظار داریم با حسن نیت زیادی، به این مجموعه های مال پرست نگاه نکنن. 

دوم: کجای دین، خون دادن امر مستحب و واجبی معرفی شده؟ بله کسی دوست داره خدمت به دیگران کاری انسان دوستانه ست و در شرع هم کمک به دیگران شایسته است. اما این که خون دادن رو مستقیما یک امر شرعی معرفی کنیم غلطه، مثلا نماز مستحبی در دین داریم اما نماز جماعت مستحب نداریم در روایات هم دعوت به حجامت و فصد شده نه خون دادن همگانی. 

سوم : پزشکان و مسئولین بجای بازی با عواطف مذهبی مردم، از افراد سالم خون هاشون رو بخرن و بحمدالله سیستم پزشکی انقد میلیاردر هست که بتونه مثل جاهای دیگه دنیا خون سالم مورد نیازش رو از مردم بخره 

چهارم : آنچه در شرع وارد شده حجامت و فصد هست که حتی امروزه پزشکهای غربی که مقدسات و ناموس خیلی از پزشکان ما حساب میشن حجامت و آثار فراوان ش رو تایید کردن حداقل اگه روشنفکر هستین به خدای غربی تون توجه کنین و به تحقیقات جدیدشون احترام بذارین نه این که صد سال دیرتر بیدار شین. 


حالا باهم نظرات عجیب چند پزشک و مسئول ایرانی رو در تحقیر حجامت مطالعه می کنیم. 


دکتر «گرجی»، یک فوق تخصص هماتولوژی آنکولوژی می‌گوید: هم‌اکنون حجامت را افرادی ناآشنا و با استفاده از وسایل آلوده انجام می‌دهند و سلامت افراد را تهدید می‌کنند! (عجب) 


«دکتر امیرحسین تروند»، مدیر پایگاه منطقه‌ای انتقال خون لرستان: افراد سالم به هیچ وجه حجامت نکنند! (یاللعجب) 


دکتر تروند : افرادی که تاتو، حجامت، الکترولیز و گوش سوراخ کرده‌اند به مدت یک‌سال از اهدا خون معاف هستند. البته این بدان معنا نیست که این افراد در جاهای غیر استریل اقدام کرده‌اند بلکه با ایجاد سوراخ و منفذ در پوست امکان ورود عوامل بیماری‌زا در این افراد وجود دارد! (عجب) 


دکتر تروند به افرادی که به حجامت اقدام می‌کنند توصیه می‌کند به جای حجامت خون اهداء کنند! و به افراد سالم هم توصیه نمی‌شود که حجامت انجام دهند! (یاللعجب) 


دکتر «سیاوش بیرانوند» : از پلمپ مطبهایی که اقدام به حجامت می‌کنند خبر می‌دهد و می‌گوید: حجامت مورد تایید ما نیست و مطبهایی که به انجام حجامت اقدام کنند پلمپ می‌شوند. ( عجب اندرعجب) 

 

تو روضه ها کمی گریه کنیم بر احوال مملکتی که بعضی پزشکها و مسئولین ش با ادعاهای مذهبی حرفهای ضد مذهبی واضح رو ترویج میکنن. بنام دین و به کام غرب


یاسید الکریم

زیارت عاشورا زیارت حب و بغض ها است. 

بغض از بدی و بدکارهای عالم محبت خوبی و درستکارهای عالم. یعنی هم صفت زشت را طرد می کند. هم اشخاص زشتکار را معرفی و طرد می کند. یعنی هم صفت خوبی را تکریم می کند هم اشخاص نیکوکار ولو مظلوم را تکریم میکند. زیارت عاشورا ضمن اینکه ما را خوب میخواهد داخل جبهه حق هم میخواهد حاضر و فعال ببیند و ضمن اینکه ما را از فاقد بدی می خواهد خارج از جبهه باطل هم میخواهد مشاهده کند. 

ظرفیت زیارات ماثوره بسیار بالاست و باید به زیارت منجر شود. فتامل جیدا. و البته رتبه وجودی او کمتر از آثار تلاوت مصحف شریف است چون مرتبه ی بالاتری در آن تلاوت با شرایط خاص رخ می دهد. ولی ما را چه به این حرفها؟ ما سائلی هستیم با صد هزار تومان دارائی که بحث می کنیم فلان برج 8 میلیاردی بهتر است یا بهمان کاخ ده میلیاردی! زیارت عاشورا سه طریق معتبر سندی دارد و قرن هاست که بدیلی در نوع خودش ندارد و الی الابد آثار سلوکی خود را خواهد داشت. البته آثار زیارت شریف آل یس بیشتر از اوست. که زیارت در دسترس ابتر است و کامل آن را می توان در ربیع الانام فی ادعیه خیر الانام به نقل از مصباح الزائر و بحارالانوار یافت. که البته همان هم حدود 20 اصلاحیه کوچک نیاز دارد که توسط آیت الله خوشوقت انجام شده. و هر دو زیارت همراه خود نماز دارند. اگر کسی اهل تقوا و اشتیاق باشد و دستش به اهل دلی برسد همراه این زیارت، میتواند زیارت و آثار او روزی اش شود. رزقنا الله و ایاکم. 


یاسید الکریم

وای خدایا 

زینت دوش پیمبر 

پسر حضرت حیدر 

تک و تنهاست 

بمیرم بمیرم 

مقابل همه سو 

لشکر اعداست 

واویلاست خدا 

در دل صحرا .. 


 [ بشنوید ] 


یاسید الکریم

افلم ییأس الذین امنوا ان لو یشاء الله لهدى الناس جمیعا (رعد 31) 

طبیعت بشر و عواطف صاحبان اندیشه و دلسوزی مومنین همیشه بر این بوده که کاش انسانهای بیشتری به تفکرات و رفتار مقبول ما می پیوستند. این نیت گاهی برای همان دلسوزی و عواطف است و گاهی از جهت تقویت عِده و عُده و گاهی از جهت کسب اکثریت و حکمفرمایی و دیگر دلائل. لذا در همین راستا ممکن است مومنین 1_مرزهای حق و باطل را نقض یا کمرنگ کنند مثلا به اسم جذب حداکثری یا رونق بیشتر مثلا به آن رباخور ربا ده هم بگویند بیا اموالت را در حسینیه ها خرج کن. یا مثلا فلان کافر بیاید برای شما مسجد بسازد و شما بگوئی مهم ایجاد ساختمان مسجد است و نیت و رفتار ضمنی متخلفین اهمیتی ندارد. لذا بارها و بارها خداوند متعال پنبه اکثریت را برای مومنین می زند. اکثر الناس لایعقلون اکثر الناس لا یشکرون و.. بله شما تلاش برای هدایت دیگران بکن اما بی تاب و خسته نشو، مدارا کن صبوری کن، اما از مرزهای حق و باطل کوتاه نیا این چیزی است که بسیاری از افراد به آن مبتلا هستند چه در فرهنگ بومی و ملی و چه در فرهنگ دینی و اسلامی، می بینی فلان همسر و فلان زن، اعتیاد همسرش، فحاشی فرزندش، رباخوری همسرش، بی نمازی خانواده اش، بی رحمی همکارش در احوال مردم را پذیرفته و صمیمت کامل را با او دارد. نه اسلام این را نمی پذیرد در عین حالی که می فرماید حق را ابلاغ کن و محکم و با جدیت مطرح کن در عین حالی که حکمت و مصلحت و مدارا و صبر را هم لحاظ می کنی اما این مبارزه منفی و این نبرد نرم فرهنگی و مذهبی شما نباید به حاشیه برود یا کمرنگ و فراموش شود و نه روال کلی رابطه شما با دیگران را مخدوش کند. 

ای وای خیلی مشکل است! بله که سخت است. دیانت نوعا سخت است و مشقت و ظرافت و نظارت مداوم در خود دارد خصوصا در جوامعی که عده ای مسیر غلط و باطلی را نهادینه و تئوریزه کرده باشند و هر جامعه ای صدها مثال دارد. یک مثال ساده شما هیچ وخد از بازیهای ساده و بچه گانه استقبال نمی کنید و دنبال بازیهای پیچیده و رمز آلود که مکررا تغییر جهت می دهد و موضوعات متنوع غیر مترقبه دارد می روید دیانت و کشف علوم و سعادت دنیوی و اخروی هم همین است یک مسیر ساده و شفاف و بی دست انداز و بی خطر و بی مانع و بی مشکل نیست. اگر ناخدا طوفان های سخت به خود نبیند ناخدای کارکشته ای نمی شود. و هر چه امتحان ها و آزمون ها پیچیده تر و سخت تر شود قبولی های او افراد خالص تر و شایسته تر و جوایز بزرگتر خواهند بود. 

لذا اسلام می فرماید هم مرزهای ارزشی را حفظ کن و هم انتظار این که همگان با تمام قلب و با اغوش باز به شما رجوع کنند را نداشته باش و نه دست از مدارا و صبر (که یک مبارزه منفی پویاست نه نشستن و سستی) دست بکش و نه با خطاکار مانند درستکاران عمل کن و خروجی بلند مدت شما باید در شکل و ماهیت، محتوای اسلامی باشد. نمی شود به هر روش و هر وسیله و به هر شکلی دیگران را به خیرات و حق دعوت کرد باید ابهت و ماهیت کلی حق حفظ شود. 

2_در عین حالی که همگان را به حق دعوت می کنید باید علم جدی داشته باشید که حداقل کلیات دعوت شما صحیح و مطلوب من عند الله است و ضمنا باور جدی داشته باشید کار دیگران و رویکرد دیگران غلط است. 

لذا گاهی با برخی مومنین مواجه می شویم که می گویند از کجا معلوم راه ما حق باشد؟ خوب اگر صداقت و شکرگزاری و نماز و هیئت و مجالس حسینی و روحانیت و خمس و زکات و قصاص و حکومت اسلامی و نبوت و امامت و غیره را ولو در کلیات تردید داری برای چه در این جبهه هستی؟ توئی که صبح تا شب صد بار با چند پیام مجهول هرزنامه بی منبع و ده عکس نوشته ی جذاب، صد بار در عقائد خودت و در قلب خودت لرزان می شوی اصلا چرا در این دسته هستی و سالهای سال، وخد خودت و دیگران را می گیری؟ برو صادقانه به دنبال راه معتبر و کشف حقیقت بگرد و با تمام قلب به آن ملتزم باش ولو شغل شریف دزدی باشد! اما اگر ماندی با تمام قلب و با تمام وجود بمان. 

بله گاهی شبهه قوی است و نیاز به تفکر و تامل و تحقیق دارد اما یکبار و ده بار و بیست مورد نه این که سی سال از عمر ما بگذرد و سی هزار بار شک کنیم  سی هزار بار نیاز به توجیه داشته باشیم این که نشد دیانت و ایمان و اعتماد به وعده های قرآنی و دینی. لذا قرآن کریم می فرماید آگاهانه حقیقت را تحقیق کن و به آن ملتزم باش و کمی اهل حق تو را نا امید نکند و زیادی مدعیان تو را مغرور نکند و برای جذب دیگران قسمتی از حق را کمرنگ نکن و در عین حال صبر و مدارا کن و ضمنا دل به امید اصلاح اکثر کفار و فساق و متخلفین نبند و در عین حالی که امحاء باطل و تثبیت حق در وجود خودت و اطرافیان و جامعه را عقلا و شرعا باید مطالبه کنی اما حقیقت و دیانت را بشناس و آنرا نتیجه محور نکن. 

و حرفها زیاد است و حوصله ها فست فودی. و السلام علیکم. 

یاسید الکریم

عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبدالله (ع) قال قال رسول الله (ص) 

نعم الولد البنات ملطفات مجهزات مونسات مبارکات مفلیات 

رسول اکرم فرمود : دختران چه فرزندان چه خوبی اند مهربان ونرم خو 

مددکار وآماده ی یاری، انیس انسان، با برکت وعلاقمند به پاکیزگی. 

سند_موثق  کافی ج6 ص5 ح5 

یاسید الکریم

أفنجعل المسلمین کالمجرمین؟ 

ما لکم کیف تحکمون؟ (یونس 35و 36) 

آیا مؤمنان و تسلیم شدگان مقابل دستورات الهی را 

همچون مجرمان قرار مى دهیم ؟! 

شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟ 

 [ نگاه کنید ] 

#شجریان 30 مهر 1390 

گفتگوی تصویری با فرهودی خبرنگار صدای آمریکا 

این ها هرگز با هنر کنار نمی آیند، هرگز و هرگز !!! 

همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدند! 

  [مشاهده ] 

  [ دانلود با کیفیت ] 

یاسید الکریم

آیت الله بهجت: ظاهر این است که مشاهد با مساجد فرقی ندارد بلکه شاید بعضی مشاهد از بعضی مساجد افضل باشد.. به ارض مکه خطاب شد قری[1] (آرام بگیر) که محلی افضل از توست. صحبت از ولایت همان صحبت از اسلام ایمان و اصل و اساس دین است. چون که صد آمد نود هم پیش ماست. هر که قائل به ولایت است قائل به نبوت است و لا عکس. هر که قائل به کربلاست قائل به مکه است و لا عکس. (لذا) قبول نداریم مساجد و مشاهد متفاوت است. افضلیت مساجد از همه جا را هم قبول نداریم،  معلوم نیست برای ما، این ها برای کسانی است که جایگاه ولایت را نشناختند. (رحمت واسعه ص 242) 

[مقدمه] سید بحرالعلوم : و من حدیث کربلاء و الکعبه .. لکربلاء بان علو الرتبه (الدرة النجفیة ص 103) 

[1][متن] عن الصّادق علیه السلام: انّ ارض الکعبه قالت مَن مِثلى؟ .. فاوحى اللّه الیها کفّى و قرّى ما فضل ما فضّلت به فیها اعطیت ارض کربلا الّا بمنزله الّا برّه غمست فى البحر فحملت من مأ البحر و لولا تربه الکربلا ما فضّلتک و لولا ما تضمّتنه ارض کربلا لما خلقتک و لا خلقت الذّى افتخرت به فقرىّ و استقرّى.. ( کامل الزیارات ص 267، وسائل الشیعه ج 14 ص 514 بحار ج 98 ص 106) #سند_صحیح 

امام صادق(ع) : کعبه گفت: کیست مثل من؟ .. خداوند به او وحی نمود که ساکت باش سوگند به عزّت و جلالم که فضیلت تو در مقایسه با آنچه به زمین کربلا عطا نموده ام نیست مگر به مقدار رطوبتی که یک سوزن به هنگام فرو رفتن در دریا به خود می گیرد و اگر خاک کربلا نبود تو را فضیلت نمی دادم و اگر نبود آن کسی که سرزمین کربلا او را در بر گرفته تو را نمی آفریدم پس آرام و خاموش باش.. 

[شرح] البته کعبه و کربلا و نماز و زیارت با هم تعارضی ندارند. اما در مقام مقایسه هم نماز عمود دین است و هم این تعبیر در قبال موضوع دعا وارد شده و هم در قبال امیرالمومنین(ع) وارد شده است. تعبیر ان قبلت قبل ما سواها هم در قبال نماز آمده و هم در قبال ولایت وارد شده است. و این که فرمود شفاعت ما به بی نماز نمی رسد یعنی نماز مقدمه شفاعت است و اصل شفاعت وابسته به وجود ولایت است. و شاید بگویند نماز واجب است و زیارت مستحب، بقول بزرگان این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته و به تعبیر جامعه کبیره، بموالاتکم تقبل الطاعه المفترضه، یعنی همان تقوا که انما یتقبل الله من المتقین و همان نمازواجب هم با اصل ولایت پذیرفته می شود. با این تفاوت که نماز جزو فروع دین است و ولایت از اصول دین. لذا در صحیحه زراره امام فرمود بنی الاسلام علی خمس علی الصلوه و الزکوه و الحج و الصوم والولایه و لا نودی بشی کما نودی بالولایه. قال زرارة: فقلت: و أیّ شیء مِن ذلک أفضل؟ فقال: «الولایة أفضل، لأنّها مفتاحهّن، و الوالی هو الدلیل علیهنّ» (کافی ج 2 ص 18) 


یاسید الکریم