یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

سعید بن یسار می گوید به حضرت صادق (ع) عرضه داشتم 

[چه بسیار] غم ها بر دلم وارد می شود حضرت صادق الائمه (ع) فرمود بسیار بگو " خداوند [عالی رتبه ] است پروردگار من که هیچ کس را شریک او نمی سازم، پس هنگامی که از وسوسه یا حدیث نفس ترسیدی بگو بارالها من بنده [و مقهور و ذلیل و محتاج ] توام و فرزند بنده و عبد توام و فرزند کنیز و خادم توام. زمام امورم در دست مشیت و تقدیر توست. حکم تو در همه مقدرات من عین عدل [و انصاف] است و مشیت تو بر همه امور من جاری است [و راه فرار از قدرت کامله تو را ندارم و به ناتوانی و تقصیر خود و علو رتبه و نهایت قدرت تو اقرار میکنم.] بارخدایا به تمام اسماء مبارکت که آنها را در کتاب مقدست [از سر لطف و بنده پروری و آزمایش بندگان و مجازات معاندان] نازل فرموده ای یا به بندگان [صالح] خود آموخته ای یا آن اسماء حسنایی که آنها را بنابر مصالحی در پرده غیب مخفی داشته ای، تو را [از سر شکر و نیاز و با خوف و امید] می خوانم که [ابتدا] بر محمد و آل محمد [که بهترین و محبوب ترین عباد تو هستند ] درود و رحمت [و برکات] خود را فرو فرستی و [خداوندا از تو می خواهم که] قرآن کریم را مایه روشنایی چشم من و بهار قلبم و روزنه امیدی برای رفع و دفع غم من و سبب رفتن نگرانی ها و ناراحتی هایم قرار دهی، [آری] خداوند است پروردگار [ و مایه امید و پشتیبان ] من، که هیچ کس شریک [و همتای] او نیست. [و اگر بنابر مصالحی ضرر و زیان و محنتی در تقدیرات او بر من باشد کسی را یارای مقابله نیست و اگر او خواستار نعمت و گشایش و رحمتی بر من باشد هیچ کس و هیچ نیرویی توان مخالفت ندارد.] 

 

عَنْ سعَیِدِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) یَدْخُلُنِیَ الْغَمُّ فَقَالَ أَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً فَإِذَا خِفْتَ وَسْوَسَةً أَوْ حَدِیثَ نَفْسٍ فَقُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی عَبْدُکَ وَ ابْنُ عَبْدِکَ وَ ابْنُ أَمَتِکَ نَاصِیَتِی بِیَدِکَ عَدْلٌ فِیَّ حُکْمُکَ مَاضٍ فِیَّ قَضَاؤُکَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَ الْقُرْآنَ نُورَ بَصَرِی وَ رَبِیعَ قَلْبِی وَ جِلَاءَ حُزْنِی وَ ذَهَابَ هَمِّی اللَّهُ اللَّهُ رَبِّی لَا أُشْرِکُ بِهِ شَیْئاً 

 

الکافی ج 2  ص 561 ح 16 سند صحیح 

یاسید الکریم

امشب لبالب می شود دخل همه خمارها 

وا می شود با جام می از تشنگان افطارها 

تسبیح وجام ومهر ومی تکلیف عقل وعشق کی 

من خسته ام از این همه تکرار استغفار ها 

از قلب قرآن و زبور انجیل و تورات و صحف 

موعود میاد برون از کل استفسارها 

از پرده گر آید برون توحید می گردد فزون 

بت می تراشند از قد رعنای او حجارها 

 

جای تمام فرش ها پیش قدوم یار ما 

می گسترانند انبیا عمامه ها دستارها 

آیینه ی حق منجلی در آینه روی علی 

تکثیر شد در آینه تا آسمان کرارها 

از آب زمزم قطره ای بر رخ بزن بیدار شو

از جام کوثر قطره ای بر رخ بزن هشیار شو

بر لوح تقدیر دلت از عرش میاد قلم

بر بندگی اصرار کن گنجینه اسرار شو

 

از قیدها ازاد شو از اهل عشق آباد شو

مستشهد بین یدیه حضرت دلدار شو 

هستی همه از هست او دل را بده بر دست او

بردار خود را از میان بردار شو سردار شو 

دنیاست مملو از فتن روح بصیرت بی بدن

این جسم ناسوتی بنه لاهوت را طیار شو 

نفس و نفس خیرات کن حب علی اثبات کن

پای رکاب نائبش مقداد شو عمار شو 

 

نور اباصالح ببین می تابد امشب بر زمین

با حضرت روح الامین در سامره احضار شو 

چون یوسف کنعان بیا در ازدحام انبیا

با رشته ی جان خودت راهی این بازار شو 

جبریل گوید زیر لب با خویشتن یاللعجب

بعد از محمد (ص) آمده گویا رسول دیگری

دیوانه ام گر رو کنم بر آستان دیگری

امشب به پای مهد تو نور دعای عهد تو

 

آماده کرده سینه را تا انتقام مادری

پای رکاب حضرتت وقت ظهور قدرتت 

جبریل می آرد برای رو خودت شهپری 

وقت قیامت ای بنازم صور اسرفیل را

خصم علی می بیند آن دم کار عزرائیل را

من از طفیل رو تو گشتم فضیل کوی تو

صحرای خشک و تشنه من دریا تو و مظلوم تو

ای فاصل من تا خدا ای واصل ارض و سماء

 

دائم تو و قائم تو و مولا تو و مظلوم تو 

در راه تو خار و خسم من بی کس بن بی کسم

زهرا تو و حیدر تو و طاها تو و مظلوم تو 

ای وارث خون خدا ای زائر کرببلا

خون خواه مظلومیت زهرا تو مظلوم تو 

شکر خدا بر سفره مولا گدا تکریم شد

روزی ما از خرده های نان تو تقسیم شد

ای افضل فضائل امشب نثار تو

 

یعنی زیارت حرمش در کنار تو 

اذن دخول خوان که بسوزم در اتشت

با روضه های عمه ی محمل سوار تو

کنج خرابه با سر انگشت خود نوشت

بابا بیا که سوختم از انتظار تو

بابا پایین نشین که دیده امت بر فراز نی

رحمی نمی کند به سرت نیزه دار تو

 

عمدا تو را مقابل ان سنگ ها گرفت

فهمیده بود می نگرد طفل زار تو

عمدا مرا مقابل تو خیزران زدند

می دید چشمهای عمو را کنار تو

چسبیده است حلقه ی زنجیر بر تنم

بر زخمی های رگ رگ تو بوسه می زنم 



یاسید الکریم

قوله تعالی : و لتجدن اقربهم مودة للذین آمنوا، الذین قالوا انا نصاری، ذلک بان منهم قسیسین و رهبانا و انهم لا یستکبرون و اذا سمعوا ما انزل الی الرسول تری اعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا آمنا فاکتبا مع الشاهدین (مائده 82 و 83) 

بطور مسلّم، نزدیکترین افراد به مسلمین و مؤمنین را کسانى مى ‏یابى که مى‏ گویند ما نصارى هستیم، این بخاطر آن است که در میان آنها، افرادى عالم و تارک دنیا هستند و آنها [در برابر حق] تکبّر نمى ‏ورزند. و آن زمان که آیات نازله بر پیامبر اکرم (ص) را بشنوند، چشمهان آنها را مى‏بینى که اشک مى ‏ریزد، بخاطر حقیقت [مشترکی] که دریافته ‏اند ؛ آنها مى‏ گویند: «پروردگارا! ایمان آوردیم؛ پس ما را با گواهان [و شاهدان حق، در زمره یاران محمد (ص) ] بنویس! 

 

قوله سبحانه و تعالی : لیس علی الضعفاء و لا علی المرضی و لا علی الذین لا یجدون ما ینفقون حرج، اذا نصحوا لله و رسوله، ما علی المحسنین من سبیل و الله غفور رحیم و لا علی الذین اذا ما اتوک لتحملهم قلت لا اجد ما احملکم علیه، تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون (توبه 91 و  92)

بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیله‏اى براى انفاق [در راه جهاد] ندارند، ایرادى نیست [که در میدان جنگ شرکت نجویند] هرگاه براى خدا و رسول او خیرخواهى کنند [ و از آنچه در توان دارند، مضایقه ننمایند ] بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است. و [نیز] ایرادى نیست بر آنها که وقتى نزد تو آمدند که آنان را بر مرکبى [براى جهاد] سوار کنى، [و به خاطر راه طولانی و دیگر مشکلات جهاد پیاده میسر نبود و تو ] گفتى: مرکبى که شما را بر آن سوار کنم، ندارم [از نزد تو] بازگشتند در حالى که چشمانشان از اندوه اشک بار بود؛ زیرا چیزى نداشتند که در راه خدا انفاق کنند [و با آن به میدان بروند] 

 

پ ن : خداوند متعال در قرآن شریف در دو موضع به نحو زیبایی از شرمندگی و شکسته حالی تعریف و تمجید کرده است و آن را قابل پذیرش خوانده است دسته اول مسیحیانی که تاکنون مقابل حق ایستاده بودند اما با قرائن و شواهد و رویت گفتار و رفتار نبوی و استماع کلام وحی از پیامبر اکرم (ص) و شناخت جنس یکسان کلمات پیامبر با مفاهیم حقی که از سابق از پیامبر خود حضرت عیسی (ع) می دانستند یا آنچه وجدان و قلب شان بدان گواهی می داد می فهمیدند گویی تاکنون به اشتباه رفته اند و با چشمانی پر اشک و قلبهایی شکسته و آماده پذیرش حق نزد پیامبر می آمدند و اظهار اسلام می کردند. علت آن را هم در آیه قبل توضیح می دهد چرا که در میان آنها عده ای دانشمند و دانا و تارک دنیا و به دور از دنیا پرستی و شئونات آن هستند و آن جماعت اهل تکبر نیستند. یعنی سه صفت دانایی و ترک دنیا پرستی و شئونات آن و دوری از تکبر می تواند راه نجات و سعادت را بر انسان باز کند و بالعکس چه بسیار افرادی که ممکن است عالم هم باشند اما در راستای علم خود حرکت نکنند یا چه بسیار افرادی که عشق به دنیا و شئونات آن اعم از ریاست و مال پرستی و سود جویی و راحت طلبی و امثالهم دلهایشان را واژگونه کند و چه بسیار افرادی که با تکبر و منیت و منم منم و انا رجل و ایستادن مقابل حق و وجدان، خود و پیروان خود را زمین بزنند. خلاصه خداوند متعال این اشکهای ریزان و این دلهای شکسته و این اصلاح ما سبق را از گروه اول به زیبایی پذیرفته است.  

دسته دوم که شکسته حالی شان و اشک های ریزان آنها مورد قبول خداوند مهربان قرار گرفته عده ای بودند که نه توان جسمی جهاد پیاده داشتند و نه مالی برای انفاق به مجاهدین و نه مرکب و سلاحی که خود همراه مومنین به جهاد بروند [و مسلمین در آن مقطع در فقری عجیب بودند که گاهی فقط یک پوست برای نشستن و خوابیدن و گاهی فقط یک لباس برای پوشیدن داشتند و خیلی از مهاجرین اموال خود را در مکه جا گذاشته و به عشق اسلام و پیامبر(ص) دست خالی به مدینه آمده بودند که اصحاب صفه در این جریان معروف اند.] اینها صادقانه و با عمق وجود نزد رسول مهربانی می آمدند و تقاضای ابزار و مرکبی برای جهاد می کردند و هیچ مضایقه ای از بذل عمر و جان در قبال حق و اسلام و پیامبر نداشتند اما رسول اکرم هم در آن زمان امکاناتی برای عرضه به ایشان نداشتند و علامت این صدق جماعت، اشک های ریزان و حال اندوه ایشان بود خداوند به این دسته نیز رحمت آورد و به زیبایی عمل شایسته و مقدور ایشان را ستوده است. والسلام علیکم. 


یاسید الکریم

 خداوند متعال در سوره صاد در احوال جهنمیان فرمود 

[در آن روز وانفسا ، به سران کفر و شرک و طغیان و پیشروان معاصی بزرگ گفته می شود] این افراد گروهی هستند که با شما در عذاب وارد می شوند ، [سران ضلالت می گویند ] خوشامد به ایشان مباد [چرا که چون ما] همگی در آتش می افتند [و با حضور خود بر رنج و عذاب ما می افزایند] [پیروی کنندگان به پیشروان خود ] مى‏گویند: بلکه خوشامد بر شما مباد [سعادت تان تباه باد] شما این عذاب را شما براى ما فراهم ساختید! [وای بر ما] چه بد جایگاهى است اینجا! 

[سپس] مى‏ گویند: پروردگارا! هر کس [موجبات] این وضعیت [خفت بار و پر از بدبختی و عذاب] را براى ما فراهم ساخته، عذابى مضاعف در آتش بر او بیفزا! [چرا که ما را فریب دادند و برای نفسانیت ها و کدورت ها و ریاست ها و دنیا طلبی ها و امور واهی، ما را هم فریفته و به دنبال خود به بدبختی و فلاکت کشاندند] [سپس] اهل دوزخ مى ‏گویند: ما را چه شده؟ چرا [مومنین و] افرادى که ما آنها را از [اراذل و] اشرار مى‏ شمردیم [و شیوه زندگی و دیانت و تقوا و درستکاری ایشان را حماقت می دیدیم و تخلفات و ولنگاری و آزادی خود از هر قید و بند انسانی و اخلاقی را، زرنگی و کیاست می شمردیم و افراد پایبند به توحید و نبوت و دیانت را مشتی احمق یا شیاد می دانستیم ] [در اینجا، در آتش دوزخ] نمى‏ بینیم؟! 

آیا [براستی آنها نجات یافته اند؟؟ و] ما به غلط، آنان را به سخره [و آزار و زخم زبان] گرفته بودیم؟ [یا به علت شدت مصائب و عذابهای دوزخ بر ما ] چشمان مان از دیدن آنها [عاجز و ناتوان و] منحرف شده است؟ [آری ای اهل تفکر و ای مردم، عاقبت کج روی و پیروی بیهوده از سران تعصب و ضلالت همین است و اینها حقایق تلخی از فردای قیامت است و ] در حقیقت تخاصم [و درگیری های جانسوز و روح فرسا و بی انتها ] بین اهل دوزخ، حقیقت و مسلم است و واقع خواهد شد. 

 

قوله سبحانه و تعالی 

هَذَا فَوْجٌ مُّقْتَحِمٌ مَّعَکُمْ لَا مَرْحَبًا بِهِمْ إِنَّهُمْ صَالُوا النَّارِ 

قَالُوا بَلْ أَنتُمْ لَا مَرْحَبًا بِکُمْ أَنتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنَا فَبِئْسَ الْقَرَارُ 

قَالُوا رَبَّنَا مَن قَدَّمَ لَنَا هَذَا فَزِدْهُ عَذَابًا ضِعْفًا فِی النَّارِ 

وَقَالُوا مَا لَنَا لَا نَرَى رِجَالًا کُنَّا نَعُدُّهُم مِّنَ الْأَشْرَارِ 

أَتَّخَذْنَاهُمْ سِخْرِیًّا أَمْ زَاغَتْ عَنْهُمُ الْأَبْصَارُ 

إِنَّ ذَلِکَ لَحَقٌّ تَخَاصُمُ أَهْلِ النَّارِ 

صدق الله العلی العظیم 

 

سوره مبارکه صاد آیات 59 تا 64 

 

پ ن : قرآن بخوانیم قبل از آن که بر ما قرآن بخوانند. عبرت بگیریم قبل از آنکه مایه عبرت شویم، به راه درست بازگردیم و اشکالات را اصلاح کنیم قبل از آنکه فرصت جبرانی باقی نمانده باشد.. امروز که راه جبران داریم به حق و انصاف بازگردیم .. سعادت یا شقاوت فردا از همین گام های امروز ماست. فرافکنی بس است. تنبلی بس است. خود فریبی بس است.. دیگر فریبی بس است.. غم دنیا بس است.. قیم دیگران شدن بس است.. در آتش غضب و حسد و تلافی فرو رفتن بس است.. حرفهای بیهوده و صد تا یه غاز بس است.. همرنگی با جماعت بس است. الموت حق و البعث حق و الجنه و النار حق و الوعد و الوعید حق و.. امروز می شود و فردا دیر است.. تشرهای قرآن فقط برای کفار و مشرکین نیست برای ما به ظاهر مسلمین و به ظاهر مومنین هم هست. چرا با قرآن دلهای ما نمی لرزد؟؟ مگر باور نداریم؟؟.. قرآن بخوانیم قبل از آن که بر ما قرآن بخوانند. قرآن شریف و غریب، دستورالعملی کامل و جامع و معتبر برای سعادت امروز و فردای ما و شماست. 


یاسید الکریم


حنان بن سدیر روایت می کند که ابوصباح کنانی به امام صادق(ع) عرضه داشت [خدا میداند ] ما بخاطر شما از مردم چه ها که نمی بینیم، حضرت صادق الائمه(ع) فرمود : در راه ما از مردم چه می بینید؟ گفت : [آنقدر فضای جامعه مسموم است که] هنوز کلامی بین ما و کسی [در مکالمات و علوم و مرافعه و مسائل عادی ] جاری نشده [ بدون این که حرف ما را بشنود و کمی وجدان و انصاف را بکار بیندازد یا از نفرت و غضب دوری کند ] با [طعن و کنایه و توهین] می گوید [ای] جعفری خبیث! فرمود : [یعنی] مردم شما را بخاطر [اعتقاد به راه] ما سرزنش و تحقیر می کنند؟ عرضه داشت آری، حضرت فرمود : به خدا سوگند که چقدر رهروان جعفر بین شما اندک هستند. اصحاب واقعی من تنها آنها هستند که دارای ورع [و تقوایی] شدید و عالی باشند و تنها خدا را [در زندگی و مرافعات و دیگر احوال] در نظر بگیرند و تنها به امید حق تعالی دلبسته باشند. این چنین افرادی صحابی جعفر هستند. 

 

عن حنان بن سدیر قال قال ابوالصباح الکنانی لابی عبدالله (ع) ما نلقی من الناس فیک فقال ابوعبدالله (ع) و ما الذی تلقی من الناس فی؟ فقال لا یزال یکون بیننا و بین الرجل الکلام فیقول جعفری خبیث! فقال یعیرکم الناس بی؟ فقال ابوالصباح نعم قال فقال (ع) ما اقل و الله من یتبع جعفرا منکم، انما اصحابی من اشتد ورعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه فهولاء اصحابی 

 

الکافی ج : 2  ص 77 ح 6 سند موثق 

 

پ ن : یعنی 1_مبادا رفتاری بدون تقوا از شماها باعث بدبینی [و تجری] مردم شود. 2_مبادا بعد از شناخت ولایت و رعایت تقوا به خوش آمد و بد آمد کسی مسرور یا محزون شوید. 3_ مبادا محور زندگی شما رضایت مخلوقین باشد، شما آگاهانه دنبال رضایت خدا باشید و به خوشحالی و غضبناکی افراد تکیه نکنید که روزی هست و روزی نیست و با تغییر احوال دنیا جابجا می شود. 4_مدعیان راه ما زیادند و به عمل کار بر آید به سخن دانی نیست. مبادا چوب دو سر طلا و خسر الدنیا و الآخره باشید تکلیف خود را روشن کنید یا صادقانه و تمام دل به توحید و مکتب اهل بیت(ع) چنگ بزنید یا بیهوده خود را در معرض قضاوت و طعن و لعن دشمنان این مکتب قرار ندهید. قوله تعالی : من کان یرید العاجله عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید ثم جعلنا له جهنم یصلاها مذموما مدحورا و من اراد الآخره و سعی لها سعیها و هو مومن فاولائک کان سعیهم مشکورا ، کلا نمد هولاء و هولاء من عطاء ربک (اسراء 18تا20) 

پ ن 2: دوره امام صادق(ع) خصوصا نیمه دوم عمر شریف آن حضرت دوران استقرار حکومت دشمنان اهل بیت و از ایام مظلومیت اهل بیت است. لذا در فهم بهتر روایات معتبر اما ظاهرا متعارض در عهد امام باقر (ع) یا امام صادق(ع) موضوع تقیه در عهد امام صادق را حتما باید مد نظر داشت. 


یاسید الکریم

کجا بی جای ته، ای بر همه شاه 
که مو آیم بدان جا ، از همه راه 
همه جا جای ته، مو کور باطن 
غلط گفتم غلط ، استغفرالله 

اللهم عجل لولیک الفرج 
و العافیه و النصر و سهل مخرجه 


یاسید الکریم

رسول خدا (ص) فرمود : هر که می خواهد به من متوسل شود، و بر من حقی داشته باشد که روز قیامت او را [یاری و] شفاعت نمایم، پس بر خاندان من صلوات و دعا نماید، و [ با دعا و دیگر خدمت ها ] ایشان را مسرور نماید. 


عن ابان بن تغلب عن ابی جعفر الباقر (ع) عن آبائه قال قال رسول الله (ص) من أراد التوسل الی و أن یکون له عندی ید أشفع له بها یوم القیامة فلیصلّ أهل بیتی و یدخل السرور علیهم 

  

أمالی الصدوق  ص 379 سند صحیح 

وسائل الشیعه‏ ج 7 ص 203 ح [9115] 

ختم 14000 صلوات 

هدیه به چهارده معصوم 

و تعجیل در فرج امام زمان (عج) 

اصلاح امور همه مسلمین 

آمرزش مومنین و درگذشتگان 

اجابت همه حوائج مشروعه دوستان 

عزیزان 200 تا 700 صلوات بردارن 

و فرصت انجام تا عصر سه شنبه 



یاسید الکریم

نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو 

به منکر علی(ع) بگو نماز خود قضا کند 

 

در تفسیر امام عسکری(ع) روایت شده که ایشان از پدران بزرگوارشان روایت کردند که پیامبر اکرم(ص) فرمود: خداوند نمازی را بدون وضو و طهارت نمی پذیرد .. و بزرگ ترین طهارت برای نماز، که بدون آن هیچ نمازی و هیچ طاعتی در پیشگاه خداوند پذیرفته نمی شود؛ پذیرش ولایت پیامبر خاتم (ص) است چرا که او سید انبیاء الهی است و نیز پذیرش ولایت امیرالمؤمنین (ع) است چرا که او سالار همه اوصیاء عظام است و نیز پذیرش ولایت اولیاء پیامبر(ص) و علی(ع) [یعنی ائمه اطهار (ع)] و دشمن داشتن دشمنان پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام است. 


عن الحسن بن علی العسکری فی تفسیره عن آبائه(ع) عن رسول الله(ص) قال : لا یقبل الله تعالى صلاة بغیر طهور ... و إن أعظم طهور الصلاة التی لا یقبل الصلاة إلا به و لا شیئا من الطاعات مع فقده موالاة محمد (ص) لأنه سید المرسلین و موالاة علی(ع) بأنه سید الوصیین و مولاة أولیائهما و معاداة أعدائهما. 


الوسائل‏ ج 1 ص 398  ح 1039 سند صحیح 

إثبات الهداة ج 3  ص 159  

البحار ج ۸۰ ص ۳۱۶ ح ۷ 

 

چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع) [ اینجا



یاسید الکریم

امام صادق (ع) فرمود : نزدیک ترین حال بندگان به خداوند عزوجل و رضایت آور ترین وضعیت ایشان به حق تعالی در زمانه ای است که [به دلائلی] حجت الهی را در بین خود نیابند و [شخص] او بر ایشان آشکار نباشد و محل او را ندانند با این وجود [عقلا و شرعا به این معرفت برسند و] باور داشته باشند که حجت و بینات خداوند [ با غیبت و عدم رویت امام ] از دوش بندگان برداشته نمی شود، و در آن دوران [ با تمام مشکلات زمان غیبت ] دمادم توقع و انتظار فرج حجت الهی را داشته باشند. 

 

عن المفضل بن عمر عن أبی عبد الله (ع) أنه قال " أقرب ما یکون العباد من الله عزوجل و أرضى ما یکون عنهم إذا افتقدوا حجة الله عزوجل فلم یظهر لهم ، و لم یعلموا بمکانه و هم فی ذلک یعلمون أنه لم تبطل حجج الله عنهم و بیناته، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء 

 

کمال الدین صدوق ج 2 ص 338 ح 10 سه سند صحیح 

اصول کافی کلینی ج 1 ص 333 ح 1  دو سند ضعیف 

الغیبة الطوسی ج 1 ص 457 

الغیبة النعمانی ج1 ص 162 


یاسید الکریم

عبدالله بن سنان روایت می کند از امام صادق (ع) شنیدم که فرمود: سه چیز افتخار و زینت مومن در دنیا و آخرت است 1- نماز در آخر شب 2- دل کندن از آنچه در اختیار دیگران است 3- اعتقاد به ولایت امامی از خاندان پیغمبر (ص) 

 

عن عبد اللّه بن سنان قال: سمعت أبا عبد اللّه (ع) یقول: ثلاث هنّ فخر المؤمن و زینة فی الدّنیا و الآخرة: الصلاة فی آخر اللیل و یأسه ممّا فی أیدی النّاس و ولایته الامام من آل محمّد (ص) 

 

الکافی ج 8  ص 234 ح 311 سند صحیح 

إثبات الهداة ج2  ص106 

الأمالی  638 ح 858 

مفتاح الفلاح ج 1  ص 289 

یاسید الکریم

مقاله نفیس در مستندات حدیثی پیاده روی زیارت امام حسین(ع) 

http://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=10431 

 

زیارت پیاده شیخ بهایی از اصفهان تا مشهد و روایات و وصف دیگر علما 

https://www.mashreghnews.ir/news/791118/ 

 

دعوت و توصیه مراجع و علما به شرکت در اربعین 

http://www.dana.ir/news/534001.html/ 

 

قدیمی ترین تصاویر پیاده روی علما در اربعین حسینی 

http://haraznews.com/186145/ 

 

مقاله کامل سیره علمای شیعه در پیاده روی اربعین 

http://www.irdc.ir/fa/news/202/ 

 

بخش کوتاهی از مقاله فوق الذکر 

 

میرزا جواد آقا ملکی تبریزی  

با قدم بزرگی که میرزا حسین نوری انجام داد، مراسم راهپیمایی اربعین دوباره برقرار شد و از آن پس بسیاری از عاشقان اهل‌بیت و امام حسین(ع) و نیز برخی علما و حتی مراجع تقلید با پای پیاده به کربلا سفر کرده‌اند، میرزا جواد آقا ملکی تبریزی یکی از مراجع عالیقدر جهان تشیع که خود بارها با پای پیاده از نجف، رهسپار کربلا شده است. ایشان در رابطه با بزرگداشت روز اربعین حسینی می فرمایند: «به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر(اربعین) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش(ع) زیارت کند، هر چند تنها یک‌ بار در تمام عمرش باشد، چنانکه حدیث شریف، علامت‌های مؤمن را پنج امر ذکر کرده است: 51 رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین،‌انگشتر در دست راست کردن، پیشانی بر خاک گذاشتن و بلند بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ گفتن در نمازها».

 

مرحوم سید محسن امین عاملی 

مرحوم سید محسن امین عاملی مؤلف کتاب معروف «اعیان الشیعه» و از جمله بزرگانی بود که در این مراسم حضور مستمر داشته و درباره این مراسم این خاطره از وی بر جای مانده است:

«…به مدت ده سال و نیم که در نجف بودم، زیارت های مخصوص عاشورا، عید قربان و غدیر و عرفه و اربعین را همواره انجام می دادم؛ مگر اندکی. پیش از سفر، نزد طلبکاران در بازار می رفتم و از آنها حلالیت می طلبیدم و به پیاده روی در زیارت، علاقه داشتم. نخست برایم سخت بود و بعد با تجربه دریافتم که آسان است. در این سفر، جمعی از طلاب جبل عامل و نجف و دیگران به من ملحق می شدند و از من پیروی می کردند. من بارها پیاده به زیارت کربلا و امام حسین(ع) رفتم…»

 

آیت الله العظمی ملکوتی 

مرحوم آیت الله ملکوتی از جمله علمای بزرگ و شرکت کننده در این مراسم بوده است. ایشان در این باره می فرماید: «من نیز چند بار توفیق یافتم که در این مراسم بسیار معنوی، شرکت کنم و اغلب به همراه شاگردان مشرف می شدم. مسیر بین نجف و کربلا که حدود دوازده فرسخ است، معمولا در مدت دو یا سه روز طی می شد. بعضی ها مثل آقای شیخ هادی زابلی که پیش من درس می خواند، سلیقه خاصی داشت و این مسافت را یک روزه می رفت و یک روزه هم برمی گشت و بعضی ها نیز پس از پایان مراسم، از کربلا به کاظمین و سامراء مشرف می شدند و بعضی هم مستقیم به نجف بازمی گشتند.»

 

آیت الله العظمی شاهرودی 

در میان مراجع تقلید، آیت الله العظمی سید محمود شاهرودی با تشکیل کاروان در این مراسم شرکت می کرده و معروف است که این مرجع بزرگ، چهل بار با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) مشرف شده است. 

 

حاج آقا مصطفی خمینی(ره) 

مرحوم حجت الاسلام درچه ای می گوید:  «…چندین بار همراه آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی از نجف پیاده به سوی کربلا رفتیم .. حاج آقا مصطفی با پای برهنه و حتی بدون جوراب، حرکت می کرد و از هر کس مختصر صدایی داشت، می خواست اشعاری را در مقام و عظمت امام حسین(ع) بخواند و با شنیدن این اشعار، خودش طوری منقلب می شد که از شدت گریه، شانه هایش بالا و پایین می رفت. حاج آقا مصطفی خمینی همیشه دیوان شیخ محمدحسین غروی اصفهانی را همراه داشت و وقتی کنار دجله و فرات که دیگر نزدیک کربلا بود می رسیدیم، او به اسم کوچک مرا صدا می زد تا قسمتی از آن را بخوانم و به محض شروع، مثل کسی که بغضش بترکد، شروع به گریه می کرد. در طی چند کیلومتر من زمزمه می کردم و جمع دوستان به خصوص حاج آقا مصطفی گریه می کردند. ناگهان یکی از دوستان چشمش به گنبد مطهر حضرت امام حسین(ع) می افتاد و به دنبال آن، موج شوق و گریه در میان جمع بلند می شد…» 



یاسید الکریم

چقدر جای سخنرانی های آتشین دکتر روحانی ها در مسئولان فعلی خالی است. 

خوشا بحال شان، با عاقبت بخیری سفرکردند و غربزدگی مسئولان امروز را ندیدند. 

اا ببخشید گویا اشکالی پیش اومده! شهید نشدن؟ ااا باز اشاره کردن دکترم نیست؟ 

ااا آقای عسگری میگن بریم یه راز بقایی چیزی ببینیم و برگردیم. 

 


پ ن : رخصت و دعوت خداوند حکیم 

بر لعن و نفرین ظالمین و اجازه سرزنش آنها 

 

قوله سبحانه و تعالی : یحسبون کل صیحة علیهم، 

هم العدو فاحذرهم قاتلهم الله أنى یؤفکون (منافقون/4)  

هر فریادى را به زیان خویش مى ‏پندارند، خود دشمن اند از آنان بپرهیز 

خدا آنها را بکشد، تا کجا [از اسلام و انسانیت] انحراف یافته‏ اند.  

 

قوله تعالى: قتل الإنسان ما أکفره 

من أی شیء خلقه من نطفة خلقه (عبس/17تا19) 

مرگ بر انسان، چقدر کافر و ناسپاس و قدرناشناس است؟! 

(خداوند) او را از چه چیز آفرید؟ از نطفه ای ناچیز و پست. 

 

قوله تعالی : انه فکر و قدر ، فقتل کیف قدر ، ثم قتل کیف قدر (مدثر/18تا20) 

آرى [آن دشمن حق] اندیشید و حیله کرد، پس مرگ بر او که حیله کرد 

باز هم مرگ بر او که چه حیله بزرگی کرد. [البته خدا ورای همه قدرتهاست] 

 

قوله تعالی: قتل الخراصون، الذین هم فى غمره ساهون (ذاریات 10و11) 

مرده باد دروغ پردازان، همانها که در جهل و غفلت و دنیا پرستی فرو رفته اند. 

 

قوله سبحانه و تعالی: 

قتل اصحاب الاخدود (بروج/4).. وهم على ما یفعلون بالمؤمنین شهود (بروج/7) 

نفرین بر اصحاب اخدود.. آنها که [با بی تفاوتی] شاهد جنایت بر مؤمنین بودند. 


یاسید الکریم