یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

و ضرب الله مثلا رجلین احدهما ابکم لا یقدر علی شیء 

و هو کل علی مولاه اینما یوجهه لا یات بخیر  

هل یستوی هو و من یامر بالعدل و هو علی صراط مستقیم (نحل/76) 

 

و خداوند دو فرد را [برای درک مقصود] مثل زده است که یکی از آن دو لال مادرزاد است و قدرت بیان [و ارتباط ] ندارد و بر کاری توانا نیست و سربار مولای خویش است، به هر جا روانه اش کند خیر و منفعتی به دست نمی آورد، آیا او با کسی که [آزاد است و ] به عدالت فرمان می دهد و خود نیز بر راه مستقیم قرار دارد ، برابر است؟ [ لذا خداوند هم که مختار مطلق است و هم آمر به عدالت و نیکی هاست و هم خود محور تمام خیرات و برکات است با بت ها که لال مادر زاد اند و از خود بیان و نفعی ندارند و بر هیچ خیری توانا نیستند برابر نیست.] 

 

برخی نکات 

مقدمه: خداوند در این آیه هم با عوام حرف می زند هم با خواص، هم با رعیت و هم با ثروتمندان، هم با سران ضلالت و هم با سران هدایت، هم با طبیعت بشری هم با کمالات بشری، در فهم عوام و در طبیعت بشر طبیعتا فرد نوکر لال بدون در آمد و سربار با فرد آزاد سالم و دارای بیان رسا یکسان نیست. خداوند نه این که در صدد توهین به افراد لال یا بندگان یا افراد بدون درآمد باشد. نه! در صدد مقایسه به بیان اولی است. یعنی چه؟ یعنی طبیعتا شخص با بیان رسا از شخص لال مقبولیت بیشتری دارد هر چند به بیان ثانوی ممکن است یک فرد لال ظلمی به کسی نکند و فرد سخنران با شیادی جنگ صفین را مغلوبه کند. اما باز همین موقعیت برای شخص سخنران وجود دارد که با کلام خود دعوت به خیرات کند و رتبه بالاتری نزد مردم و خداوند بیابد. سوال دوم عدل خدا چه می شود؟ اولا اعطای نعمتها و سلامتی و امنیت و.. لطف خداست نه تکلیف بر خدا دوما خداوند حسب داده ها و امکانات مادی و معنوی از مخلوقین امتحان می گیرد و حسب به فعلیت رساندن توانایی ها اجر می دهد. افراد صاحب نعمت هم اجر مضاعف می برند و هم عقوبت مضاعف دارند و این عین عدل است. لذا خداوند فرمود : یا نساء النبى من یات منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک على الله یسیرا و من یقنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا کریما (احزاب 30و31) حالا گاهی این نعمتها سلامت مطلق است گاهی سلامت در خیلی از اعضاء است گاهی امنیت مطلق و گاهی امنیت محدود ، گاهی زندگی و همسری با اولیا و انبیاء و هم خونی با ایشان و هر نعمت دیگر مادی و معنوی دیگر، مثال دیگر هم که سابقا زدیم فرمود: واغضض من صوتک إن أنکر الأصوات لصوت الحمیر(لقمان/19) اولا خدا به بیان اولی صحبت فرمود که در طبیعت بشر صدای قناری زیباتر و دلنشین تر از صدای الاغ است. حالا ممکن است به بیان ثانوی الاغ بلعم باعورا به بهشت رود و ماها هیزم جهنم شویم و جزو خاسرین باشیم. ضمنا خدا می فرماید ای بشر من تو را در رتبه بشر آفریدم و انتظار دارم به رتبه ملائک وارد شوی نه به رتبه چارپایان تنزل کنی. 

1_خداوند با مقبولات عام سخن می گوید و می فرماید طبیعتا نوکر لال مادر زاد که قدرت بیان و ارتباط و تجارت و دعوت به خیرات ندارد از فرد آزادی که بیانی رسا دارد و با سخنان دلنشین، دعوت به خیرات و عدالت می کند مقایسه نمی شود 

لذا خداوند هم که مختار مطلق است و هم آمر به عدالت و نیکی هاست و هم خود محور تمام خیرات و برکات است با بت ها که لال مادر زاد اند و از خود بیان و نفعی ندارند و بر هیچ خیری توانا نیستند برابر نیست. 

2_وضعیت مدعیان بت پرستی و در مقابل انبیاء و اوصیاء و اشخاص صالح همین است. که امروز بعد چند صد سال این موضوع برای همگان روشن تر شده است که بت ها و بتکده ها متولیان آن ها هیچ سخن مقبولی جز مشتی سنتهای سمبلیک که بذاته هیچ موضوعیتی جز موهومات ندارند، برای ارائه ندارند. اما بسیاری از مناسک اسلامی دارای روح و منطق است که با زبان رسا قابل بیان است از جمله دعوت به عدالت و حرکت در مسیر معارف آسمانی و کمالات بشری از ایثار و شهار و بخشش به فقرا و همدردی با ضعفاء و احترام به والدین و اهل علم و.. که در بسیاری از دستورات شرعی محفوظ است. از باب شواهد ملموس هم از بسیاری از مشاهد مشرفه بارها کارهای اعجاب آور و خارق العاده دیده شده که صدها مورد از آن از افراد بسیار متعدد و در سالهای بسیار مختلف و در کتابها و نوشته جات بسیار متنوع شنیده و مکتوب شده که عادتا ائتلاف تمام این افراد مسلمان و مسیحی و مستشرق و دیگر مردم بر گزارش دروغ محال است و این هم سند دیگری بر زنده بودن مناسک اسلامی و تاثیرات مشاهد مشرفه بر زندگی بشر است که طبیعتا همه ماذون از نزد خداوند متعال است و هیچ فرد صالحی ادعای مستقلی از خدا ندارد. 

3_خداوند مومنین را فعال و اهل بیان و ارتباط و داعی و آمر بر عدل و خدمات اجتماعی و مستقر بر صراط مستقیم و خصائل و معارف می طلبد. چه بسا کسی جسما سالم باشد اما در صدد تعالی وضعیت خود و جامعه نباشد این چنین فردی عملا همان طرف اول قضیه شمرده می شود. و چه بسا فردی که جسما آسیب دیده باشد و امکانات مالی کم و محدودیتهای زیادی داشته باشد اما اهل دعوت به عدالت و نیکی های انسانی و دینی باشد و خود را درس آموز از مکاتب الهی ببیند و در عمل عامل به این ها باشد ، چنین فردی نزد خدا در دسته دوم قرار دارد و خدا به دلها و کیفیت اعمال و سعی ما مینگرد نه به نتیجه و کمیت و ظواهر و موقعیت اشخاص.

4_نفس دعوت به خیرات و نفس دعوت به عدالت و نفس بیان نیکو برای دعوت به کارهای خوب و شایسته، و نفس امر به معروف و نهی از منکرات ، نزد خدا ارزش دارد حتی اگر فرضا به دلائل موجه یا ناموجه فعلا نتوانیم عامل به آن باشیم. خدا دوست دارد ما جامع کمالات باشیم اما اگر بخشی از آن را هم بیاوریم به شرطی که در مسیر حق باشیم و با اهل حق و انبیاء و اوصیاء و علمای صالح و نیکوکاران جامعه، تعارض و تساقط و معارضه نداشته باشیم همین یک بخش را هم از ما می پذیرد و بین ما با اهل معارضه با جبهه حق فرق می گذارد حتی اگر عامل به خوبی هایی که معرفی می کنیم نباشیم. و خداوند به چنین افرادی کم کم توفیق عمل به گفته ها را می دهد.  

5_کمال جامع نزد خدا آزاد بودن در عقائد و التزام آگاهانه اما کامل به دستورات انسانی و شرعی و دعوت رسای دیگران به عدالت و رعایت حقوق تمام افراد جامعه و بشریت و قرار گرفتن در دایره مناسک آسمانی و اعتقاد و التزام به آن است. لذا فرمود: لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی (بقره/256) یعنی عقائد شما باید آزادانه و آگاهانه باشد و البته به معنای بی تفاوتی نسبت به رفتارهای اجتماعی نیست لذا فرمود یامر بالعدل و لفظ امر، فقط سلیقه یا دین شخصی یا توصیه های کلی شفاهی و اخلاقی نیست بلکه گاهی به الزام حکومتی هم می رسد. پس هم انتخاب دین آزاد است و هم الزام به رعایت ضوابط شرعی در سراسر جامعه اسلامی وجود دارد. مثال ساده مثل چراغ راهنما و سرعت غیر مجاز است. هم شما باید با آگاهی و تفکر ، رعایت چراغ قرمز و ممنوعیت سرعت غیر مجاز را بپذیری، که به نفع نظم عمومی و سلامت جان خود توست و هم جامعه سالم باید پلیس داشته باشد و با افرادی که به قانون جامعه دهن کجی می کنند برخورد کند. و چراغ قرمز اختیاری نیست. مثال دیگر هم شما با عشق و علاقه و آگاهی حجاب و عفاف را می پذیری اما هم قانون و هم شرع و هم عرف جامعه، بی حجابی و لباسهای نامناسب و ترویج بی بند وباری را در جامعه اسلامی نمی پذیرد. و این یعنی عقائد آزادانه و آگاهانه و در ضمن اجرای زیبا اما آمرانه عدالت در یک جامعه، که هم حفظ اموال مردم و مومنین را شامل می شود و هم حفظ سلامت اخلاقی جامعه، همانگونه که شما کسی که به جوانان و نوجوانان مردم ، مواد مخدر یا فیلمهای مستهجن می فروشد را فرد خبیثی می شمارید و تا حد توان جلوی او را می گیرید. 

6_و حرف ها بسیار است و حوصله ها کم. والسلام علیکم و رحمه الله. 


یاسید الکریم