یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

ریان بن صلت می گوید امام رضا علیه السلام 

شعری از جناب عبدالمطلب رحمه الله خواند : مردم همه بر روزگار عیب می گیرند و روزگار ما هیچ عیبی جز خود ما ندارد. بر روزگار عیب می گیریم در حالی که عیب در خود ماست و اگر روزگار می توانست با ما سخن بگوید منطق ضعیف ما را هجو می کرد. گرگ گرگ را نمی خورد اما بعضی از ما آشکارا برادر خود را می دریم و می خوریم! ظاهری فریبنده داریم و برای جلوه گری لباسهای پاکیزه می پوشیم [و زندگی مرفه و مرتبی داریم و حرفهای زیبا می زنیم اما] وای بر غریبی که بر ما وارد گردد! [حقوق انسانی او را ضایع می کنیم و همه ظواهر و جملات زیبا فراموش مان می شود و فقط در خدمت دوستان نزدیک و خویشاوندان و اهل مال و جمال و قدرت و شهرت هستیم.] 


ابن المتوکل، عن علی، عن أبیه، عن الریان بن الصلت 

قال: أنشدنی الرضا علیه السلام لعبد المطلب رحمه الله 

یعیب الناس کلهم زماننا - و ما لزماننا عیب سوانا 

نعیب زماننا و العیب فینا - و لو نطق الزمان بنا هجانا 

و ان الذئب یترک لحم ذئب - و یأکل بعضنا بعضا عیانا 

لبسنا للخداع مسوک طیب - فویل للغریب اذا اتانا 

#سند_معتبر 

بحارالانوار ج 49 ص 111 عیون أخبارالرضا ج ٢ ص ١٧٧ 

سفینة البحار ج 6  ص 87  أمالی الصدوق ج 6 ص 150 

کشف الغمة ج 2 ص ٣٢٩   إعلام الورى ج 2  ص 69 


احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی گوید: امام رضا(ع) مرکبی را برای من فرستاد که بر آن سوار شوم و به حضور حضرتش برسم. بر حضرت وارد شدم و زمان زیادی را نزد او بودم، پاسی از شب گذشت؛ می خواست برخیزد، به من فرمود: «گمان نمی کنم این وقت از شب بتوانی به شهر برگردی. عرض کردم: آری جانم به قربانت. فرمود: پس امشب را نزد ما بمان تا فردا صبح به خواست خدا رهسپار خانه ات گردی. عرض کردم: چشم! جانم به قربانت. سپس حضرت رو به کنیزش کرد و فرمود: «رختخواب خودم را برایش بگستر و ملافه ی مرا که در آن می خوابم بر روی آن بکش و بالش مرا زیر سرش بگذار». پیش خودم گفتم: جایگاه چه کسی مانند من است. امشب چه جایگاه بزرگی نصیبم شده است. خداوند این منزلت را برای من نزد امام قرار داد که به هیچ یک از یاران ما نداده است. حضرت مرکب سواری خود را برایم فرستاد، رختخواب مخصوص خود را برایم گسترد و مرا در ملافه ی خود خوابانید و متکای خویش را برایم آماده کرد. راستی هیچ یک از یاران ما به این شرف بزرگ نائل نشده است. در همان حال که با خود چنین می اندیشیدم، حضرت رو به من کرده فرمود: ای احمد! روزی امیرالمومنین(ع) به عیادت زید بن صوحان که بیمار بود، رفت زید به واسطه آن، بر مردم فخر فروشی می کرد. مبادا نفس تو، تو را به فخر بکشد! در برابر خدا فروتنی و تواضع کن. و تکیه ات به خدا باشد. [که همه نعمتها و رفعت ها از اوست و آگاه به حقیقت خصائص ریز و درشت و خوب و بد توست.] 


عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطی قال: بعث إلیّ الرضا علیه السّلام بحمار فرکبته و أتیته، فأقمت عنده باللیل إلى أن مضى منه ما شاء اللّه، فلما أراد أن ینهض قال لی: لا أراک تقدر على الرجوع إلى المدینة؟ قلت: أجل جعلت فداک، قال: فبت عندنا اللیلة و اغد على برکة اللّه عزّ و جل، قال: أفعل جعلت فداک، قال: یا جاریة افرشی له فراشی، فاطرحی علیه ملحفتی التی أنام فیها، وضعی تحت رأسه و سادتی، فقلت فی نفسی: من أصاب ما أصبت فی لیلتی هذه؟ لقد جعل اللّه لی من المنزلة عنده و أعطانی من الفخر ما لم یعطه أحدا من أصحابنا، بعث إلیّ بحماره فرکبته، و فرش لی فراشه و بتّ فی ملحفته، و وضعت لی و سادته، ما أصاب مثل هذا أحد من أصحابنا قال: و هو قاعد معی و أنا أحدث نفسی فقال علیه السّلام لی: یا أحمد إن أمیر المؤمنین علیه السّلام أتى زید بن صوحان فی مرضه یعوده فافتخر على الناس بذلک، فلا تذهبن نفسک إلى الفخر، و تذلل للّه عز و جل و اعتمد على یده فقام علیه السّلام [و رواه الحمیری فی قرب الإسناد ص 167 عن أحمد بن محمد بن عیسى نحوه] ‌ 

#سند_معتبر 

عیون الأخبار ج 1 ص 229 إثبات الهداة ج 4  ص 328

بحارالانوار ج 49 ص 36 تهذیب المقال ج 3 ص221 



برخی نکات 

1_اگر امام حسین(ع) را پرچمدار نبرد حماسی و جنگ سخت جامعه اسلامی بشماریم می توان امام رضا(ع) را پرچمدار نبرد فرهنگی و جنگ نرم جامعه اسلامی شمرد. که البته توجه می کنید که گذشته از اعراب که نوعا به ظواهر توجه بیشتری دارند در خود جامعه مسلمان ایران هم ما توجه به ظاهر و باطن را با هم نداریم یعنی مثلا 40 روز برای سیدالشهدا عزاداریم که حتما نیمی از دهه اول و نیمی از دهه دوم و اطراف اربعین کار درستی است اما از توجه به ایام رحلت خاتم الانبیا(ص) و شهادت سبط اکبر امام مجتبی(ع) و عالم آل محمد امام رئوف(ع) غافل هستیم و بلکه یک جورهایی خود را خسته کرده ایم. یعنی عاشورا و نبرد سخت را می فهمیم و همدردی خوبی می کنیم اما از درک جوانب طوس و شیاد هزار خدعه ای چون عبدالله بن هارون مشهور به مامون و مصائب امام رئوف(ع) غافل هستیم. 

جنگ تحمیلی را می فهمیم اما بدنه ی جامعه، جنگ نیابتی دمشق و مدافعین حرم را درک نمی کند. جامعه اسلامی ما، القاعده و طالبان را می فهمد اما ماهواره و bbc و فضای مجازی و کثرت سایتهای خلاف اسلام و خلاف اخلاق و سریال ها و انیمیشن های ضد خانواده و ضد حیا و ضد مذهب را نمی فهمد. بدنه ی جامعه ما، داعش را می فهمد اما برجام هسته ای و برجام بانکی و برجام موشکی را متوجه نمی شود و اینها را دعواهای گروهی و سیاسی می خواند. جامعه ی ما، عاشورا و طرد ظالمین را می فهمد اما سقیفه و خلع خلافت امیرالمومنین(ع) را ملتفت نمی شود. موشک های عراق را می فهمد اما موشک های جم تی وی و فارسی وان و من و تو و لیست انگلیسی را متوجه نمی شود. 

2_امام رضا(ع) بعد از ولایت عهدی با مشکلات پیچیده ای روبرو است. 1_بعضی شیعیان و محبین راحت طلب؛ که می گویند خوب خدا را شکر کار به سر انجام رسید و برویم دنبال شغل و زندگی خودمان اما متوجه نمی شوند که حضرت با الزام حکومتی مدینه را ترک فرموده و با الزام حکومتی ولایتعهدی را پذیرفته و همه اینها صورت سازی برای دفع و رفع قیامهای مختلف و مشروعیت بخشی به حکومت عباسی و کاهش دسیسه های عربی است.  2_برخی شیعیان و محبین که اصالت را فقط در جنگ سخت و مبارزه آشکار می بینند همانگونه که فرقه زیدیه گفتند امام حتما باید قیام به سیف کند! اما نفهمیدند که امامت ولایت خود آشناتر به تکالیف خود و شرایط زمانه و شگردهای دشمنان است. 

با این که می دانستند قال رسول الله(ص) الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا و سیدی شباب اهل الجنه. حسن و حسین چه مبارزه نرم کنند و چه مبارزه آشکار امام هستند و هر دو آقای جوانان بهشت. ولی وخدی فضای روانی و همه گیر وارد شد کمتر کسی به اصول قطعی عقلی و شرعی پایبند می ماند. خود سیدالشهدا 11 سال امامت کرد، که ده سال اول مقارن با حکومت شیاد مردم فریبی چون معاویه است لذا امام حسین(ع) هم ده سال اول امامت خود [و ده سال وزارت خود در زمان امام مجتبی(ع)] با فرزند منافق ابوسفیان در صلح و مبارزه نرم و منتظر فراهم شدن شرایط بود. 3_دسته سوم برخی خواص و افراد بی وجدانی بودند که به امام رشک بردند یا حتی او را متهم میکردند که تو دنیا طلب شده ای! و تا حکومت به تو رسید آرمان ها را کنار گذاشتی و به حکومت چسبیدی! در حالی که نمی فهمیدند یا خود را به نفهمی می زدند که امام بالاجبار از مدینه راهی شد و دستور عزاداری بر خود را فرمود و باز مردم مدینه ساکت بودند که نباید اجازه تبعید امام زمان خود را بدهیم. مسلمین در شهرهای مختلف به زیارت او می آمدند اما همت نداشتند جلوی تبعید فرزند رسول الله را بگیرند که حتی برخی خودی ها طعنه ریاست طلبی به حضرت بزنند. 

3_لذا امام رضا همانطور که در بند قبل گفتیم با مشکلات مختلفی روبرو است. 1_دشمن مکار و آگاه 2_خودی های متشطط و کوتاه نگر و منفعل مقابل تبلیغات دشمن 3_خواص ذی نفوذ اما بی عمل یا بد گمان. 

لذا در روایت معتبر از ابن ابی نجران و صفوان داریم که یکی ازین سران به امام فرمود شهادت می دهم تو امام نیستی امام سکوت کرد و بعد مدتی پرسید چرا؟ گفت چون امام عقیم نیست. حضرت ازین طعنه ها و زخم زبان ها در امان نبود. امام مدت بیشتری سکوت کرد و فرمود به زودی خدا به من فرزندی می دهد. کمتر از یک سال بعد حضرت جواد(ع) به دنیا می آید و در طواف آن شخص از حقیقت مطلع می شود مع الوصف باز اقرار نمی کند. به دلائل واهی و کوچک خود و زندگی خود را از امامت دور می کردند. و نمی فهمیدند خب امام رضا نباشد چه کسی باشد؟ طرد مطلق و کلی باید جایگزین اسلامی داشته باشد یا نه؟ در زمانی که دوست و دشمن به صلاحیت امام رضا اقرار رفتاری یا آشکار می کرد اینها دنبال فروعات و جزییاتی بودند که برای خود بافته بودند. یا حتی بعد تولد مولود بسیار پر برکتی چون امام جواد این خواص بد گمان و سرخود، به تلقیات و افکار و رفتار خود ادامه می دادند. و حتی معاذ الله او را فرزند امام رضا نمی دانستند و درک یک رمال و قیافه شناس را به صدها اصل شرعی ترجیح دادند. 

یا در روایت معتبر دیگری بزنطی می گوید در امامت حضرت شک داشتم نامه ای به آقا نوشتم و تقاضای دیدار کردم و از سه آیه در دلم سوال بود که در نامه چیزی از آنها ننوشتم. پاسخ حضرت آمد که وارد شدن بر من سخت است و اینها [دشمن] مرا در تماس با مردم در تنگنا و فشار قرار داده‌اند. و فعلا شرایط دیدار ممکن نیست. و کتب(ع) بجواب ما اردت ان اساله عن الآیات الثلاث فی الکتاب و لا والله ما ذکرت منهن شیئا و بزنطی حیرت می کند که چگونه بدون سوال از آن آیات، جواب آن به اشاره به او داده شده و شک او بر طرف شد. لذا حضرت رضا از جهات مختلف در اذیت و آزار بود از تبلیغات گسترده واقفیه گرفته تا شرارت های برمکیان که بستر شهادت امام کاظم(ع) را فراهم کردند و کوته بینی ها و تشکیک های خودی ها، مع الوصف باز امام حتی خواص شاک را جذب و اصلاح می فرمود و با جمله مثلا ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم و ما به کسی نیازی نداریم افراد معمولی و خواصی که امکان جذب شان ولو در گذر زمان وجود داشت را طرد نمی کردند. 

و از بی توجهی برخی مورخین مذهبی به امثال این حدیث تعجب می کنیم که مشکلات هارون و مامون بر امام را ندیده اند و حکم به خوش رفتاری امثال مامون داده اند. در حالی که حضرت صراحتا از مشکلات حکومتی علیه خودش می فرماید و زیرکی و کیاست حضرت رضا(ع) در حفظ اصحاب و در تله نیفتادن دوستان و جواب های ایشان به نحو اشاره که هم موجب رفع شک شود و هم ترک تفصیل و ترک برخی دیدارها که موجب آزار حکومتی بر اصحاب نشود دیده می شود. 

4_در کنار همه مشکلات دشمن آشکار که بیان شد بدنه جامعه اسلامی التزام کاملی به اخلاق انسانی و دستورات شرعی نداشت. مثل جامعه خود ما چه قبل و بعد از انقلاب که هم با ساواک مواجه بودند و هم با فرق ضاله مانند توده ای ها و  سازمان های چریکی بدون مذهب که فقط ادعای اصالت مبارزه داشتند و اما روش مبارزه و مرام آن چه باشد برایشان اهمیتی نداشت که متاسفانه بعض خودی ها هم در زندان ها به اینها اعتماد کردند. چه بعد انقلاب و مبارزه با صدام و همچنین مبارزه با مشکلات داخلی مانند محتکرین و مجمع عقلا و موضوع حجاب عمومی و.. و چه امروزه از تهدیدات نظامی غرب و دولت امریکن گاو چران و از داخل مبارزه با حقوق های نجومی و بانکهای ربوی و بورس قماری و غربزده ها و زرتشتی ها و از سوی دیگر بی تفاوتی جامعه نسبت به دستورات رهبری در ابواب مختلف از جهادی بنام افزایش همگانی فرزند و جهاد همگانی بنام ازدواج آسان و جهادی بنام مصرف ملی و داخلی و جهادی بنام سوء ظن به رسانه های دشمن و جهادی بنام نفی لیست انگلیسی و جهادی بنام انتخاب رئیس انقلابی و.. که متاسفانه در خیلی از موارد توجه دقیقی به کلمات رهبر معظم و حاکم امروز جامعه اسلامی نداشتیم. 

الغرض حضرت رضا(ع) به عنوان پرچمدار نبرد فرهنگی و جنگ نرم در این حدیث شریف مطالب نفیسی بیان می کنند. 1_یاد اجداد شریف شان را زنده نگه می دارند. و با اکرام ایشان تهمت های فرقه های بی انصاف نسبت به عبدالمطلب و ابوطالب و .. را کنار می زنند. 2_مردم را به اصول مسلم و قطعی اخلاقی دعوت می کنند و به عهد اول از صدر و قبل اسلام ارجاع می دهند. 3_ضرورت اخلاقیات اجتماعی را متذکر می شوند چیزی که امروزه به شدت محتاج آن هستیم. و متاسفانه دچار گسست خانوادگی و گسست اجتماعی هستیم و همه لذت طلب و منفعت جو شده ایم. و شاید در کوتاه مدت آسوده باشیم اما در بلند مدت این کشتی سوراخ خطر سقوط کلی جامعه را در پی دارد. 

امام در دیگر کلمات اهمیت دشمن شناسی و مقابله با کفار و مشرکین و فساق را گوشزد می فرماید اما غفلت از رسومات اخلاقی و قواعد دینی داخلی را موجب سرطان لاعلاج جامعه معرفی می نماید. لذا با اوقات تلخی عجیبی کلام عبدالمطلب را بازنشر می کنند که گفت چرا فقط به صاحبان ثروت و منصب و مقام توجه دارید؟ چرا فقرا و ضعفا و غربا را نادیده می گیرید؟ چرا توجه افراطی به ظواهر دارید و فقط در حال صورت سازی هستید؟ خانه های زیبا لباسهای فاخر حرفهای زیبا اما همه را جایی خرج می کنید که برایتان صرفه داشته باشد! به زمین و زمان معترض هستید و از همگان انتقاد می کنید اما داخل خود شما آشفته و تاریک و ریا آلود است. چرا؟ 

خب جامعه امروز ما همین طوری است. چشم و همچشمی ها و ریخت و پاش ها و خرج های عجیب و غریب اما فقط برای بستگان نزدیک خود! فقط برای دوستان صمیمی خود! فقط برای صاحبان ثروت و فقط برای صاحبان شهرت و قدرت! پس سبک زندگی انسانی و اسلامی کجاست؟ اسلام فقط نماز اول وخد است؟ فقط روزه است؟ یا کمک به فقرا و اکرام میهمان و امداد به ضعفا هم دارد؟ اسلام مواسات مالی هم دارد یا ندارد؟ گشاده رویی مقابل فقیر و غنی هم دارد یا ندارد؟ 

لذا مشکلات خانواده و جامعه، هم جنبه دشمنان بیرونی و منافقان و منحرفین داخلی دارد و هم ساده انگاری دستورات و ابتلا به زندگی عرفی و جنگلی و یرخی، که ما توجه نداریم که اسلام و اخلاق طیف وسیعی دارد و منحصر به چند موضوع محدود نیست. 

5_خب مطلب طولانی شد و طبیعتا حوصله ها فست فودی است. لذا شرح حدیث دوم هم بماند برای مهتاب شبی و آسوده سری که قوانین اسلام متعلق به همگان و دستور العمل برای همه است و خواص هم نوعا فقط اسما خواص هستند و بدون میز و اتیکت، شخصیت قوی علمی و اخلاقی و انسانی ندارند. و خطرات خودپسندی و عجب و خطر تکیه اضافی به حواشی مانند لباس و پارچه و برخی حالات خوش و غفلت از تغییرات جدی و جامع در خلقیات و رفتار و فراموشی اقتدای کامل به ائمه اطهار و لزوم رعایت حق و مسئولیت و آداب از جانب میهمان و میزبان و امام و ماموم و فقیر و غنی و عالم و جاهل و معطی و سائل و دیگر مطالب مستفاد ازین حدیث شریف. والسلام علیکم. 

یاسید الکریم