محمد بن مسلم می گوید امام جعفر (ع) درباره حضرت علی(ع) روایت فرمود:
زمانی که امیرالمومنین(ع) حکومت یافت [به مسجد آمد و] بر منبر قرار گرفت و حمد و ثنای الهی [و درود بر رسول خدا (ص) ] بجای آورد و فرمود : به خدا سوگند که از اموال مسلمین [غنیمت و خراج و.. که به آسانی در اختیار من است] درهمی برای خودم [حتی به عنوان حق الزحمه] برنداشتم [و برنمیدارم] مادامی که مال [شخصی] نخلستانم [برای یک زندگی ساده] باقی است. با خود بیندیشید و رو راست باشید که [چیزی را] از خودم [و فرزندانم ] دریغ می دارم و به شما [بذل و] بخشش می کنم؟ [لذت و بهره اش برای شما باشد و حساب قیامت و جهنم ش برای من؟]
حضرت صادق(ع) ادامه داد که در این هنگام عقیل برخاست و گفت: به خدا سوگند تو مرا با یک سیاهپوست در مدینه برابر می دانی! امیرالمومنین(ع) رو به عقیل کرد و [با تحکم] فرمود: بنشین! آیا کسی جز تو اینجا نبود حرف بزند؟ برتری تو بر آن سیاهپوست چیست؟ مگر با سبقت در اسلام [و زحمت برای تقویت دین] یا به تقوا؟ [که همین هم اجر آن نزد خداست.]
عن محمّد بن مسلم عن أبی عبد اللّه (ع) قال لمّا ولّى علیٌّ (ع) صعد المنبر، فحمد اللّه وأثنى علیه، ثمّ قال « أما إنی والله ما أرزؤکم من فیئکم هذا درهما ما قام لی عذق بیثرب ، فلتصدقکم أنفسکم ، أفترونی مانع نفسی [ و ولدی] و معطیکم؟ قال : فقام إلیه عقیل کرم الله وجهه فقال : فتجعلنی وأسود فی المدینة سواء ، فقال : اجلس ما کان هاهنا أحد یتکلم غیرک ، وما فضلک علیه إلا بسابقة أو تقوى» #سند_صحیح
الکافی ج8 ص182 ح204
الاختصاص المفید ص 151
الوسائل ج 15 ص 105
مرآة العقول ج 26 ص72
بحارالأنوار ج 40 ص 107
مستدرک ج 11 ص 94