یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

امام صادق(ع) روایت فرمود که پیامبر اکرم‌ (ص) فرمود: 

وقتی‌ از کسی‌ حال‌ خوبی‌ در افعال و عبادات‌ و غیره‌ نقل‌ کردند 

ببینید آیا عقل‌ او هم‌ خوب است؟ 

زیرا جزای‌ اعمال‌ [نیک‌ و بد] هر کسی‌ وابسته به میزان عقل‌ اوست. 

(1) 

عن النوفلی عن السکونی عن ابی عبدالله(ع) قال قال رسول الله(ص)  

«اذا بلغکم‌ عن‌ رجل‌ حسن‌ حاله‌ فانظروا فی‌ حسن‌ عقله‌ فانما یجازی‌ بعقله‌» 

الکافی ج 1 ص 12 ح 9 سند_موثق  


امام صادق (ع) فرمود: حتی دوست دارم اصحابم 

با تازیانه به سرشان بخورد بلکه فقه و علم دین را بیاموزند. 

(2) 

عن ابان بن تغلب عن ابی عبدالله (ع) 

قال «لوددت أن أصحابی ضربت رؤوسهم بالسیاط حتی یتفقّهوا» 

الکافی ج 1 ص 31 ح 8 سند_صحیح 

 

امام صادق (ع) فرمود: آنگاه که خداوند عزوجل 

خیر بنده ای را بخواهد او را دانا به امور دین میکند. 

(3) 

عن حماد بن عثمان عن ابی عبدالله (ع) قال 

اذا اراد الله عزوجل بعبد خیراً فقهه فی الدین 

الکافی ج 1 ص 32 ح 3 سند_صحیح


امام صادق(ع) فرمود: 

علما امین امورند و پرهیزکاران دژهای مستحکم 

و اوصیاء الهی، سادات و بزرگان جوامع هستند. 

(4) 

عن اسماعیل بن جابر عن ابی عبدالله (ع) قال 

العلماء امناء و الاتقیاء حصون و الاوصیاء سادة 

الکافی ج 1 ص 33 ح 5 سند_صحیح 


امام صادق(ع) فرمود: 

زندگى جز براى دو شخص خیری [و لطفی] ندارد 

عالم و دانشمندى که نظرات او اطاعت شود 

و طالب دانش که خوب بیاموزد و گوش فرا دهد. 

(5) 

عن السکونی عن ابی عبدالله(ع) 

عن آبائه(ع) قال قال رسول الله (ص) 

لا خیر فى العیش الاّ لرجلین عالم مطاع او مستمع واع 

الکافی ج 1 ص 33 ح 7 سند_موثق 


یاسید الکریم

حمله وزیر تازه ‌وارد کابینه 

صالحی امیری به دانشجویان 


منتقدان از فرقه «رجوی» هستند 

و «رئیس دولت اعتدال» از تبار «مطهری و بهشتی»! 


#روحانی_مچکریم     #میدان_72 


یاسید الکریم

آیت الله بهجت رحمه الله : ( از غیر شیعه انتظاری نیست) 

از گناه ما و بخاطر اعمال ما (و بخاطر کوتاهی ما) است که 

آن حضرت هزار سال در بیابان ها در به در و خائف است! 

[در محضر بهجت 2/44] 


یاسید الکریم

ابوهاشم جعفری می گوید به ابی محمد (امام حسن عسکری) گفتم 

جلالت شما مانع از سؤالم می شود، آیا اجازه سؤال به من می دهید؟ 

حضرت فرمود: سؤال کن عرض کردم ای آقای من! آیا برای شما فرزندی است ؟ فرمود: آری گفتم اگر اجل شما برسد کجا می توانم از او جستجو کنم؟ امام عسکری(ع) فرمود در مدینه. 


(حدیث اول) عن أبی هاشم الجعفری قال: قلت لأبی محمد (ع) جلالتک تمنعنی من مسألتک، فتأذن لی أن أسألک؟ فقال: سل، قلت: یا سیدی هل لک ولد؟ فقال: نعم، فقلت: فإن بک حدث فأین أسأل عنه؟ فقال: بالمدینة 

کافی ج 1 ص 328 ح 2  ( #سند_صحیح )


محمد بن على بن بلال مى‌گوید: از جانب امام حسن عسکرى علیه السلام، دو سال پیش از وفاتش پیامى به من رسید که از جانشین بعد از خود به من خبر داد، بار دیگر سه روز پیش از وفاتش پیامى رسید و از جانشین بعد از خود به من خبر داد. 


(حدیث دوم) محمد بن علی بن بلال قال : خرج الی من أبی محمد(ع) قبل مضیه بسنتین یخبرنی بالخلف من بعده، ثم خرج الی قبل مضیه بثلاثة أیام یخبرنی بالخلف من بعده 

الکافی ج1 ص328 ح 1 

الإرشاد الشیخ المفید ج2، ص348 

معجم الاحادیث المعتبره ج 2 ص 313 ( #سند_موثق )


نکته: محمد بن على بن بلال در جمع بندی نهایی #ثقه است. 

11278 - محمد بن علی بن بلال: ثقة من أصحاب العسکری ع‏ ... و المتلخص من جمیع ما ذکرنا، أن الرجل کان ثقة مستقیما و قد ثبت انحرافه و ادعاؤه البابیة و لم یثبت عدم وثاقته، فهو ثقة، فاسد العقیدة، 

معجم‏ رجال‏ خوئی ج : 16  ص 309 الی  312 


عبدالله بن جعفر حمیری از محمد بن عثمان [دومین نائب خاصه حضرت] سوال کردم که آیا صاحب الامر را دیده ای؟ وی پاسخ داد: بلی و آخرین مرتبه در بیت الله الحرام و دعا می فرمود: خداوندا وعده ای را که به من داده ای، به انجام رسان. 


(حدیث سوم) عن الحمیری قال سالت محمد بن عثمان العمری فقلت له : هل رایت صاحب هذا الامر قال : نعم، و آخر عهدی به عند بیت الله الحرام و هو یقول: اللهم انجز لی ما وعدتنی. 

الفقیه ج 2 ص 520 ذیل حدیث 3115 

کمال الدین ج 2 ص 440 

بحارالانوار ج 52 ص 30  ( #سند_صحیح )


چهار خبر صحیح و معتبر دیگر با همین مضمون و یا مضمون نزدیک وارد شده است. 

بحارالانوار ج 52 ص 26 و کمال الدین ج 2 ص 435 

بحارالانوار ج 52 ص 30 و کمال الدین ج 2 ص 440 

و الفقیه ج 2 ص520 [دو سند صحیح ذیل ح 3115 ] و الغیبه للطوسی ص 251  


و آنچه گفته شده در تکذیب مدعی مشاهده سندا ضعیف است. و حتی اگر مقبوله باشد محل و مجرا و شرایط خودش را دارد که بخاطر طولانی نشدن از طرح آن خودداری می شود. 


ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) از پدران بزرگوارش روایت می کند پیامبر اکرم فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند اوّلشان تو هستی یاعلی! و آخرین آنان قائم است. و او همان است که خدا به دست او شرق و غرب زمین را فتح می کند.


(حدیث چهارم) عن الثمالی عن علی بن الحسین عن ابیه عن جده قال رسول الله صلّی اللّه علیه و آله: الأئمّة بعدی اثنا عشر أوّلهم أنت یا علی، و آخرهم القائم الذی یفتح اللّه علی یده مشارق الأرض و مغاربها.  

کمال الدین صدوق ج 1 ص 282 

امالی الصدوق ص 111 

العیون الاخبار ج 1 ص 65 

بحارالأنوار ج 52 ص ص 378 ( #سند_صحیح )


راوی می گوید امام صادق(ع) فرمود: اگر از امام و صاحب تان به شما غیبتی رسید، آن را انکار نکنید. 


(حدیث پنجم) عن علی بن حکم عن ابی ایوب الخراز عن محمد بن مسلم قال سمعت اباعبدالله (ع) یقول: إن بلغکم عن صاحبکم غیبة فلا تنکروها 

الکافی ج 1  ص 339 ح 10 ( #سند_صحیح ) 


عن ابن ابی عمیر عن ابی ایوب الخراز عن محمد بن مسلم قال سمعت اباعبدالله (ع) یقول: إن بلغکم عن صاحبکم غیبة فلا تنکروها. 

الکافی ج 1 ص340 ح 15 (سند صحیح) 

غیبة النعمانی 188 ح 42 

إثبات الهداة ج 3 ص 444 ح 22


عن أبی بصیر قال : قال قال أبوعبدالله (ع) إن بلغکم عن صاحبکم غیبة فلا تنکروها.  

الغیبة الطوسی  ج 1  ص161

البحار ج51 ص 146 ح 15

إثبات الهداة ج 3 ص 439 ح 1 


که این مضمون شریف از طرق مختلف و نهایتا از دو صحابی عالیقدر ابوبصیر و محمد بن مسلم نقل شده و به امام صادق(ع) می رسد. 


اسحاق بن عمار روایت می کند که امام صادق(ع) فرمود: حضرت قائم دو غیبت دارد: یکى کوتاه و دیگرى طولانى است. در غیبت نخست از مکان حضرت کسى آگاه نیست مگر شیعیان خاص و در غیبت دوم مکان وى را نمى داند مگر موالیان خاص آن حضرت. 


(حدیث ششم) عن اسحاق بن عمار قال قال ابوعبدالله (ع) للقائم غیبتان احداهما قصیرة و الاخری طویلة، الغیبة الاولی لا یعلم بمکانه فیها الا خاصة شیعته و الاخری لا یعلم بمکانه فیها الا خاصة موالیه.  

الکافی ج 1 ص340 ح 15 ح 19 ( #سند_صحیح ) 

بحار الأنوار ج 53  ص 324

إثبات الهداة ج  5  ص 58

غیبة النعمانی ص 170 باب 10 ح 1(با تفاوت اندک) 


و اینها حقیقتا فقط مشتی است نمونه خروار از روایات معتبر شیعه و سنی در دوازده جانشین در کلام پیامبر (ص) وقوع ولادت حضرت حجت(عج) و مشاهده نائبان حضرت و دیگر اشخاص از کنیزان و اصحاب و مردم و.. و مسئله غیبت صغری و کبری و توجه ما به وظایف کلی و فردی است. حسبنا قوله تعالی: فماذا بعد الحق إلا الضلال فأنى تصرفون (یونس/32) والسلام علیکم. 


یاسید الکریم

#امام_عسکری علیه السلام : ما أقبَحَ بِالمُؤمِنِ أن تَکونَ لَهُ رَغبَةٌ تُذِلُّهُ 

چه زشت است برای مؤمن که خواسته ای داشته باشد که او را به خواری کشاند. 

تحف العقول ، ص 489 


امام عسکری علیه السلام : مَن لَم یَتَّقِ وُجُوهَ النّاسِ لَم یَتَّقِ اللّه َ 

امام عسکری علیه السلام : آن که از مردم پروا نکند ، از خدا نیز پروا نمی کند. 

بحار الأنوار ج 71 ص 336


امام عسکری علیه السلام: إیّاکَ والإذاعَةَ وطَلَبَ الرِّئاسَةِ فَإنَّهُما یَدعُوانِ إلَی الهَلَکَةِ 

از افشای اسرار و #ریاست_طلبی بپرهیز که این دو [آدمی را] به هلاکت می کشانند. 

تحف العقول ، ص 487 



امام عسکری علیه السلام : إنَّ الوصولَ إلَی اللّه ِ سَفَرٌ لایُدرَکُ إلاّ بِامتِطاءِ اللَّیلِ 

وصول به قرب الهی سفری است که جز با مرکب شب زنده داری به دست نمی آید. 

بحار الأنوار ج 78 ص 379 


امام عسکری علیه السلام : مَن تعدّی فی طَهورِهِ کانَ کَناقِضِهِ 

هر که در مصرف آب (وضو و غسل) زیاده روی کند 

مانند کسی است که وضو و غسل خود را باطل کند. 

تحف العقول ص 363


امام عسکری علیه السلام: جُعِلَتِ الخَبائِثُ فی بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُهُ الکِذبَ 

همه پلیدی ها را در خانه ای نهادند و کلید آن #دروغ است.

میزان الحکمه ح 17410 


امام عسکری علیه السلام: مَن رَکِبَ ظَهَر الباطِلِ نَزَلَ بِهِ دارَ النَّدامَةِ 

هر که بر مرکب باطل نشیند، در سرای پشیمانی فرودش آورد. 

بحار الأنوار، ج 78، ص 379 



زیارت نامه امام حسن عسکری علیه السلام 


http://erfan.ir/farsi/mafatih304/ 


احادیث تصویری از امام #عسکری علیه السلام 


http://ahlolbait.com/article/11303/


یاسید الکریم

روحانی: ما خوشبختانه از رکود عبور کردیم. 

(مشهد 16 شهریور 93 ) 

امروز اقتصاد کشور از دوره رکود خارج شده است. 

(قشم 9 فروردین 1394 ) 

ما از رکود عبور کردیم 

(گیلان 26 فروردین 94) 

از دوره رکود که معضل بزرگی در کشور بود، عبور کرده‌ایم. 

( استان فارس 9اردیبهشت 94) 

امروز بزرگترین مشکل کشور بیکاری، رکود و.. است. 

(همایش برجام 29 دی94) 

امروز ما در ایران با مشکل بیکاری و.. رکود و.. مواجه هستیم. 

(کرمانشاه 27 تیر 95) 


روحانی: از رکود عمیقی رنج می‌بریم. 

(دانشگاه تهران 95/9/16) 



#دروغ_حرام_است #دروغ کنتور ندارد.

یاسید الکریم

گابریل کولاوُل، قاضی دادگاه عالی فدرال در ابوجا، پایتخت نیجریه، 

دستور آزادی رهبر شیعیان این کشور و همسرش را صادر کرده است. 


وی همچنین سرویس امنیتی دولت نیجریه را 

جریمۀ نقدی کرد که باید به آقای #زکزاکی پرداخت شود. 


کولاوُل گفت دولت نیجریه باید ظرف ۴۵ روز آنها را به پلیس تحویل دهد 

و پلیس نیز باید ظرف ۲۴ساعت آنان را تحت محافظت به مکانی امن منتقل کند. 



#میدان_72  

یاسید الکریم

ریان بن صلت می گوید امام رضا علیه السلام 

شعری از جناب عبدالمطلب رحمه الله خواند : مردم همه بر روزگار عیب می گیرند و روزگار ما هیچ عیبی جز خود ما ندارد. بر روزگار عیب می گیریم در حالی که عیب در خود ماست و اگر روزگار می توانست با ما سخن بگوید منطق ضعیف ما را هجو می کرد. گرگ گرگ را نمی خورد اما بعضی از ما آشکارا برادر خود را می دریم و می خوریم! ظاهری فریبنده داریم و برای جلوه گری لباسهای پاکیزه می پوشیم [و زندگی مرفه و مرتبی داریم و حرفهای زیبا می زنیم اما] وای بر غریبی که بر ما وارد گردد! [حقوق انسانی او را ضایع می کنیم و همه ظواهر و جملات زیبا فراموش مان می شود و فقط در خدمت دوستان نزدیک و خویشاوندان و اهل مال و جمال و قدرت و شهرت هستیم.] 


ابن المتوکل، عن علی، عن أبیه، عن الریان بن الصلت 

قال: أنشدنی الرضا علیه السلام لعبد المطلب رحمه الله 

یعیب الناس کلهم زماننا - و ما لزماننا عیب سوانا 

نعیب زماننا و العیب فینا - و لو نطق الزمان بنا هجانا 

و ان الذئب یترک لحم ذئب - و یأکل بعضنا بعضا عیانا 

لبسنا للخداع مسوک طیب - فویل للغریب اذا اتانا 

#سند_معتبر 

بحارالانوار ج 49 ص 111 عیون أخبارالرضا ج ٢ ص ١٧٧ 

سفینة البحار ج 6  ص 87  أمالی الصدوق ج 6 ص 150 

کشف الغمة ج 2 ص ٣٢٩   إعلام الورى ج 2  ص 69 


احمدبن محمدبن ابی نصر بزنطی گوید: امام رضا(ع) مرکبی را برای من فرستاد که بر آن سوار شوم و به حضور حضرتش برسم. بر حضرت وارد شدم و زمان زیادی را نزد او بودم، پاسی از شب گذشت؛ می خواست برخیزد، به من فرمود: «گمان نمی کنم این وقت از شب بتوانی به شهر برگردی. عرض کردم: آری جانم به قربانت. فرمود: پس امشب را نزد ما بمان تا فردا صبح به خواست خدا رهسپار خانه ات گردی. عرض کردم: چشم! جانم به قربانت. سپس حضرت رو به کنیزش کرد و فرمود: «رختخواب خودم را برایش بگستر و ملافه ی مرا که در آن می خوابم بر روی آن بکش و بالش مرا زیر سرش بگذار». پیش خودم گفتم: جایگاه چه کسی مانند من است. امشب چه جایگاه بزرگی نصیبم شده است. خداوند این منزلت را برای من نزد امام قرار داد که به هیچ یک از یاران ما نداده است. حضرت مرکب سواری خود را برایم فرستاد، رختخواب مخصوص خود را برایم گسترد و مرا در ملافه ی خود خوابانید و متکای خویش را برایم آماده کرد. راستی هیچ یک از یاران ما به این شرف بزرگ نائل نشده است. در همان حال که با خود چنین می اندیشیدم، حضرت رو به من کرده فرمود: ای احمد! روزی امیرالمومنین(ع) به عیادت زید بن صوحان که بیمار بود، رفت زید به واسطه آن، بر مردم فخر فروشی می کرد. مبادا نفس تو، تو را به فخر بکشد! در برابر خدا فروتنی و تواضع کن. و تکیه ات به خدا باشد. [که همه نعمتها و رفعت ها از اوست و آگاه به حقیقت خصائص ریز و درشت و خوب و بد توست.] 


عن أحمد بن محمّد بن أبی نصر البزنطی قال: بعث إلیّ الرضا علیه السّلام بحمار فرکبته و أتیته، فأقمت عنده باللیل إلى أن مضى منه ما شاء اللّه، فلما أراد أن ینهض قال لی: لا أراک تقدر على الرجوع إلى المدینة؟ قلت: أجل جعلت فداک، قال: فبت عندنا اللیلة و اغد على برکة اللّه عزّ و جل، قال: أفعل جعلت فداک، قال: یا جاریة افرشی له فراشی، فاطرحی علیه ملحفتی التی أنام فیها، وضعی تحت رأسه و سادتی، فقلت فی نفسی: من أصاب ما أصبت فی لیلتی هذه؟ لقد جعل اللّه لی من المنزلة عنده و أعطانی من الفخر ما لم یعطه أحدا من أصحابنا، بعث إلیّ بحماره فرکبته، و فرش لی فراشه و بتّ فی ملحفته، و وضعت لی و سادته، ما أصاب مثل هذا أحد من أصحابنا قال: و هو قاعد معی و أنا أحدث نفسی فقال علیه السّلام لی: یا أحمد إن أمیر المؤمنین علیه السّلام أتى زید بن صوحان فی مرضه یعوده فافتخر على الناس بذلک، فلا تذهبن نفسک إلى الفخر، و تذلل للّه عز و جل و اعتمد على یده فقام علیه السّلام [و رواه الحمیری فی قرب الإسناد ص 167 عن أحمد بن محمد بن عیسى نحوه] ‌ 

#سند_معتبر 

عیون الأخبار ج 1 ص 229 إثبات الهداة ج 4  ص 328

بحارالانوار ج 49 ص 36 تهذیب المقال ج 3 ص221 



برخی نکات 

1_اگر امام حسین(ع) را پرچمدار نبرد حماسی و جنگ سخت جامعه اسلامی بشماریم می توان امام رضا(ع) را پرچمدار نبرد فرهنگی و جنگ نرم جامعه اسلامی شمرد. که البته توجه می کنید که گذشته از اعراب که نوعا به ظواهر توجه بیشتری دارند در خود جامعه مسلمان ایران هم ما توجه به ظاهر و باطن را با هم نداریم یعنی مثلا 40 روز برای سیدالشهدا عزاداریم که حتما نیمی از دهه اول و نیمی از دهه دوم و اطراف اربعین کار درستی است اما از توجه به ایام رحلت خاتم الانبیا(ص) و شهادت سبط اکبر امام مجتبی(ع) و عالم آل محمد امام رئوف(ع) غافل هستیم و بلکه یک جورهایی خود را خسته کرده ایم. یعنی عاشورا و نبرد سخت را می فهمیم و همدردی خوبی می کنیم اما از درک جوانب طوس و شیاد هزار خدعه ای چون عبدالله بن هارون مشهور به مامون و مصائب امام رئوف(ع) غافل هستیم. 

جنگ تحمیلی را می فهمیم اما بدنه ی جامعه، جنگ نیابتی دمشق و مدافعین حرم را درک نمی کند. جامعه اسلامی ما، القاعده و طالبان را می فهمد اما ماهواره و bbc و فضای مجازی و کثرت سایتهای خلاف اسلام و خلاف اخلاق و سریال ها و انیمیشن های ضد خانواده و ضد حیا و ضد مذهب را نمی فهمد. بدنه ی جامعه ما، داعش را می فهمد اما برجام هسته ای و برجام بانکی و برجام موشکی را متوجه نمی شود و اینها را دعواهای گروهی و سیاسی می خواند. جامعه ی ما، عاشورا و طرد ظالمین را می فهمد اما سقیفه و خلع خلافت امیرالمومنین(ع) را ملتفت نمی شود. موشک های عراق را می فهمد اما موشک های جم تی وی و فارسی وان و من و تو و لیست انگلیسی را متوجه نمی شود. 

2_امام رضا(ع) بعد از ولایت عهدی با مشکلات پیچیده ای روبرو است. 1_بعضی شیعیان و محبین راحت طلب؛ که می گویند خوب خدا را شکر کار به سر انجام رسید و برویم دنبال شغل و زندگی خودمان اما متوجه نمی شوند که حضرت با الزام حکومتی مدینه را ترک فرموده و با الزام حکومتی ولایتعهدی را پذیرفته و همه اینها صورت سازی برای دفع و رفع قیامهای مختلف و مشروعیت بخشی به حکومت عباسی و کاهش دسیسه های عربی است.  2_برخی شیعیان و محبین که اصالت را فقط در جنگ سخت و مبارزه آشکار می بینند همانگونه که فرقه زیدیه گفتند امام حتما باید قیام به سیف کند! اما نفهمیدند که امامت ولایت خود آشناتر به تکالیف خود و شرایط زمانه و شگردهای دشمنان است. 

با این که می دانستند قال رسول الله(ص) الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا و سیدی شباب اهل الجنه. حسن و حسین چه مبارزه نرم کنند و چه مبارزه آشکار امام هستند و هر دو آقای جوانان بهشت. ولی وخدی فضای روانی و همه گیر وارد شد کمتر کسی به اصول قطعی عقلی و شرعی پایبند می ماند. خود سیدالشهدا 11 سال امامت کرد، که ده سال اول مقارن با حکومت شیاد مردم فریبی چون معاویه است لذا امام حسین(ع) هم ده سال اول امامت خود [و ده سال وزارت خود در زمان امام مجتبی(ع)] با فرزند منافق ابوسفیان در صلح و مبارزه نرم و منتظر فراهم شدن شرایط بود. 3_دسته سوم برخی خواص و افراد بی وجدانی بودند که به امام رشک بردند یا حتی او را متهم میکردند که تو دنیا طلب شده ای! و تا حکومت به تو رسید آرمان ها را کنار گذاشتی و به حکومت چسبیدی! در حالی که نمی فهمیدند یا خود را به نفهمی می زدند که امام بالاجبار از مدینه راهی شد و دستور عزاداری بر خود را فرمود و باز مردم مدینه ساکت بودند که نباید اجازه تبعید امام زمان خود را بدهیم. مسلمین در شهرهای مختلف به زیارت او می آمدند اما همت نداشتند جلوی تبعید فرزند رسول الله را بگیرند که حتی برخی خودی ها طعنه ریاست طلبی به حضرت بزنند. 

3_لذا امام رضا همانطور که در بند قبل گفتیم با مشکلات مختلفی روبرو است. 1_دشمن مکار و آگاه 2_خودی های متشطط و کوتاه نگر و منفعل مقابل تبلیغات دشمن 3_خواص ذی نفوذ اما بی عمل یا بد گمان. 

لذا در روایت معتبر از ابن ابی نجران و صفوان داریم که یکی ازین سران به امام فرمود شهادت می دهم تو امام نیستی امام سکوت کرد و بعد مدتی پرسید چرا؟ گفت چون امام عقیم نیست. حضرت ازین طعنه ها و زخم زبان ها در امان نبود. امام مدت بیشتری سکوت کرد و فرمود به زودی خدا به من فرزندی می دهد. کمتر از یک سال بعد حضرت جواد(ع) به دنیا می آید و در طواف آن شخص از حقیقت مطلع می شود مع الوصف باز اقرار نمی کند. به دلائل واهی و کوچک خود و زندگی خود را از امامت دور می کردند. و نمی فهمیدند خب امام رضا نباشد چه کسی باشد؟ طرد مطلق و کلی باید جایگزین اسلامی داشته باشد یا نه؟ در زمانی که دوست و دشمن به صلاحیت امام رضا اقرار رفتاری یا آشکار می کرد اینها دنبال فروعات و جزییاتی بودند که برای خود بافته بودند. یا حتی بعد تولد مولود بسیار پر برکتی چون امام جواد این خواص بد گمان و سرخود، به تلقیات و افکار و رفتار خود ادامه می دادند. و حتی معاذ الله او را فرزند امام رضا نمی دانستند و درک یک رمال و قیافه شناس را به صدها اصل شرعی ترجیح دادند. 

یا در روایت معتبر دیگری بزنطی می گوید در امامت حضرت شک داشتم نامه ای به آقا نوشتم و تقاضای دیدار کردم و از سه آیه در دلم سوال بود که در نامه چیزی از آنها ننوشتم. پاسخ حضرت آمد که وارد شدن بر من سخت است و اینها [دشمن] مرا در تماس با مردم در تنگنا و فشار قرار داده‌اند. و فعلا شرایط دیدار ممکن نیست. و کتب(ع) بجواب ما اردت ان اساله عن الآیات الثلاث فی الکتاب و لا والله ما ذکرت منهن شیئا و بزنطی حیرت می کند که چگونه بدون سوال از آن آیات، جواب آن به اشاره به او داده شده و شک او بر طرف شد. لذا حضرت رضا از جهات مختلف در اذیت و آزار بود از تبلیغات گسترده واقفیه گرفته تا شرارت های برمکیان که بستر شهادت امام کاظم(ع) را فراهم کردند و کوته بینی ها و تشکیک های خودی ها، مع الوصف باز امام حتی خواص شاک را جذب و اصلاح می فرمود و با جمله مثلا ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم و ما به کسی نیازی نداریم افراد معمولی و خواصی که امکان جذب شان ولو در گذر زمان وجود داشت را طرد نمی کردند. 

و از بی توجهی برخی مورخین مذهبی به امثال این حدیث تعجب می کنیم که مشکلات هارون و مامون بر امام را ندیده اند و حکم به خوش رفتاری امثال مامون داده اند. در حالی که حضرت صراحتا از مشکلات حکومتی علیه خودش می فرماید و زیرکی و کیاست حضرت رضا(ع) در حفظ اصحاب و در تله نیفتادن دوستان و جواب های ایشان به نحو اشاره که هم موجب رفع شک شود و هم ترک تفصیل و ترک برخی دیدارها که موجب آزار حکومتی بر اصحاب نشود دیده می شود. 

4_در کنار همه مشکلات دشمن آشکار که بیان شد بدنه جامعه اسلامی التزام کاملی به اخلاق انسانی و دستورات شرعی نداشت. مثل جامعه خود ما چه قبل و بعد از انقلاب که هم با ساواک مواجه بودند و هم با فرق ضاله مانند توده ای ها و  سازمان های چریکی بدون مذهب که فقط ادعای اصالت مبارزه داشتند و اما روش مبارزه و مرام آن چه باشد برایشان اهمیتی نداشت که متاسفانه بعض خودی ها هم در زندان ها به اینها اعتماد کردند. چه بعد انقلاب و مبارزه با صدام و همچنین مبارزه با مشکلات داخلی مانند محتکرین و مجمع عقلا و موضوع حجاب عمومی و.. و چه امروزه از تهدیدات نظامی غرب و دولت امریکن گاو چران و از داخل مبارزه با حقوق های نجومی و بانکهای ربوی و بورس قماری و غربزده ها و زرتشتی ها و از سوی دیگر بی تفاوتی جامعه نسبت به دستورات رهبری در ابواب مختلف از جهادی بنام افزایش همگانی فرزند و جهاد همگانی بنام ازدواج آسان و جهادی بنام مصرف ملی و داخلی و جهادی بنام سوء ظن به رسانه های دشمن و جهادی بنام نفی لیست انگلیسی و جهادی بنام انتخاب رئیس انقلابی و.. که متاسفانه در خیلی از موارد توجه دقیقی به کلمات رهبر معظم و حاکم امروز جامعه اسلامی نداشتیم. 

الغرض حضرت رضا(ع) به عنوان پرچمدار نبرد فرهنگی و جنگ نرم در این حدیث شریف مطالب نفیسی بیان می کنند. 1_یاد اجداد شریف شان را زنده نگه می دارند. و با اکرام ایشان تهمت های فرقه های بی انصاف نسبت به عبدالمطلب و ابوطالب و .. را کنار می زنند. 2_مردم را به اصول مسلم و قطعی اخلاقی دعوت می کنند و به عهد اول از صدر و قبل اسلام ارجاع می دهند. 3_ضرورت اخلاقیات اجتماعی را متذکر می شوند چیزی که امروزه به شدت محتاج آن هستیم. و متاسفانه دچار گسست خانوادگی و گسست اجتماعی هستیم و همه لذت طلب و منفعت جو شده ایم. و شاید در کوتاه مدت آسوده باشیم اما در بلند مدت این کشتی سوراخ خطر سقوط کلی جامعه را در پی دارد. 

امام در دیگر کلمات اهمیت دشمن شناسی و مقابله با کفار و مشرکین و فساق را گوشزد می فرماید اما غفلت از رسومات اخلاقی و قواعد دینی داخلی را موجب سرطان لاعلاج جامعه معرفی می نماید. لذا با اوقات تلخی عجیبی کلام عبدالمطلب را بازنشر می کنند که گفت چرا فقط به صاحبان ثروت و منصب و مقام توجه دارید؟ چرا فقرا و ضعفا و غربا را نادیده می گیرید؟ چرا توجه افراطی به ظواهر دارید و فقط در حال صورت سازی هستید؟ خانه های زیبا لباسهای فاخر حرفهای زیبا اما همه را جایی خرج می کنید که برایتان صرفه داشته باشد! به زمین و زمان معترض هستید و از همگان انتقاد می کنید اما داخل خود شما آشفته و تاریک و ریا آلود است. چرا؟ 

خب جامعه امروز ما همین طوری است. چشم و همچشمی ها و ریخت و پاش ها و خرج های عجیب و غریب اما فقط برای بستگان نزدیک خود! فقط برای دوستان صمیمی خود! فقط برای صاحبان ثروت و فقط برای صاحبان شهرت و قدرت! پس سبک زندگی انسانی و اسلامی کجاست؟ اسلام فقط نماز اول وخد است؟ فقط روزه است؟ یا کمک به فقرا و اکرام میهمان و امداد به ضعفا هم دارد؟ اسلام مواسات مالی هم دارد یا ندارد؟ گشاده رویی مقابل فقیر و غنی هم دارد یا ندارد؟ 

لذا مشکلات خانواده و جامعه، هم جنبه دشمنان بیرونی و منافقان و منحرفین داخلی دارد و هم ساده انگاری دستورات و ابتلا به زندگی عرفی و جنگلی و یرخی، که ما توجه نداریم که اسلام و اخلاق طیف وسیعی دارد و منحصر به چند موضوع محدود نیست. 

5_خب مطلب طولانی شد و طبیعتا حوصله ها فست فودی است. لذا شرح حدیث دوم هم بماند برای مهتاب شبی و آسوده سری که قوانین اسلام متعلق به همگان و دستور العمل برای همه است و خواص هم نوعا فقط اسما خواص هستند و بدون میز و اتیکت، شخصیت قوی علمی و اخلاقی و انسانی ندارند. و خطرات خودپسندی و عجب و خطر تکیه اضافی به حواشی مانند لباس و پارچه و برخی حالات خوش و غفلت از تغییرات جدی و جامع در خلقیات و رفتار و فراموشی اقتدای کامل به ائمه اطهار و لزوم رعایت حق و مسئولیت و آداب از جانب میهمان و میزبان و امام و ماموم و فقیر و غنی و عالم و جاهل و معطی و سائل و دیگر مطالب مستفاد ازین حدیث شریف. والسلام علیکم. 

یاسید الکریم

عن الامام المجتبی علیه آلاف التحیة و الثناء 

خلافت فقط شایسته کسی ست که به روش رسول خدا(ص) برود 

و به طاعتِ خداوند متعال عمل کند. و به جانم سوگند 

که ما اهل بیت پرچمهای هدایت و چراغهای پرهیزگارى هستیم. 

عن الامام المجتبی انما الخلیفة من سار بسیرة رسول الله(ص) 

وعمل بطاعة الله ولعمری انا لاعلام الهدی و منار التقی 

[تحف العقول ص233] 


حضرت امام حسن مجتبی علیه افضل صلوات المصلین 

به یقین بدانید که شما هرگز تقوا را نشناسید تا آن که صفت هدایت را بشناسید 

و هـرگز به پیمان قـرآن تمسک پیدا نمى کنیـد تا کسانى را که دورش انداختند 

بشناسید و هرگز قرآن را چنان که شایسته تلاوت است تلاوت نمى کنید تا آنها 

را که تحریفش کردند بشناسید هرگاه این را شناختید بدعتها وبرخود بستن ها 

را خواهید شناخت و دروغ بر خدا و تحریف را خواهید دانست 

و خواهید دید که آن که اهل هوى است چگونه سقوط خواهد کرد. 

[تحف العقول/ ص227] 

امام مجتبی ارواح جمیع العالمین لتراب مقدمه الفداء 

مقدمه ی سعادت را شناخت باطل و دشمن و اهل بدعت و ضلال می داند. 


چهل حدیث تصویری از امام حسن مجتبی(ع) 

http://ahlolbait.com/article/7509/ 


( روضه امام مجتبی علیه السلام از زبان ایت الله مجتهدی حجم 6 مگ ) 

http://98media.ir/film-download/Qzd3RnU/ 



برخی نکات 

1_این حدیث شناخت مدعیان دروغین و اهل بدعت و اهل باطل و شناخت دشمن را چند بار گفته ام و باز از طرح آن خسته نمی شوم از بس مطالب و معارف بلند و عرفان قرآنی و شیعی در آن موج می زند. و در دهها بمبست راه گشاست. 

2_باطل و دشمن هم دشمن خارجی و کفار است و هم دشمن داخلی و منافقین و مذبذبین و اهل بدعت و هم بزک کنندگان دشمن و منکران طرح دشمنی دشمن و هم اهل هوا و هوس و هم فرق ضاله و هم نفس اماره بالسوء خود ما و هم دیگر موارد. که امروزه اگر کسی خود را از داخل از جهت علم و عمل و معنویت و اقتصاد و عقلانیت واقعی و شناخت دین تقویت کند آسیب بسیار بسیار کمتری از اهل جهالت و اهل هوا و اهل نفاق و اهل کفر خواهد خورد. تمام آسیب ها از اول تا به آخر به رها کردن عقل و شرع باز می گردد. 

3_این حدیث با اصول عالی اسلام مطابقت دارد. لذا در شعائر اصلی دین با لا اله (الا الله) ، فمن یکفر بالطاغوت (و یومن بالله) مواجه هستیم. تا خدایان پوشالی شناخته و طرد نشوند راه به شناخت خدای واقعی نداریم. و تا طواغیت شناخته و طرد نشوند راه به توحید و حکومت الهی نداریم. 

4_امروز در جامعه بیش از همیشه نیازمند به علوم معتبر دینی و رعایت معلومات عقلی و شرعی و اجرای عمومی و همگانی و همیشگی این ها هستیم. علم بی عمل و عمل بی علم، اتلاف عمر و هرز استعدادهاست. 

5_نیاز به شناخت باطل به طور تفصیلی و در تمام موارد سابق و فعلی و لاحق نیست. اما شناخت کلی حتما نیاز است و این دایره خود طبقاتی دارد. که از کفار حربی و منافقین شروع شده و حتی به برادر و همنشین و همسر و همسایه و مدیر و رئیس و مرئوس و معلم انسان که مشغول ترویج علوم کم ثمر است و حتی خادم یا والدین و فامیل انسان هم می رسد. و هر که آگاهانه تخلف آشکار از عقل و شرع می کند به خود و دیگران لطمه جدی می زند. 

6_در حدیث شریف دوم امام مجتبی(ع) به زیبایی بیان می فرماید که حکومت از آن کسی است که سنت پیامبر خدا را پیاده کند. و طبیعتا عمل درست، متوقف بر شناخت معتبر است لذا حاکم اسلامی باید عالم به سنت و دستورات پیامبر خدا باشد. و دیگران ولو در سایر رشته ها ذو فنون باشند محترمند اما شایستگی حکومت بر مسلمین را ندارند. و اشخاص بعد از علم باید عامل به معلومات عقلی و شرعی خود باشند. چه بسیار افرادی که ساعتها برای شما حرفهای زیبا می زنند اما در عمل از هر بی دینی بی دین تر هستند. بر منافع شخصی خود لعاب دینی می کشند یا حرفهای انسانی و بشردوستانه زیادی می زنند اما وجدان و خداترسی ندارند. و خطر اینها از جهاتی مشکل تر است چون مقابل مسلمات دینی و بدیهیات سنت پیامبر اکرم(ص) چه توجیه ها و چه تاویل های عجیبی که نمی کنند و در آخر شما متهم به سطحی نگری و کم سوادی و اعوجاج می شوید. نعوذ بالله من انفسنا و شرورهم. 

لذا حضرت مجتبی(ع) به درستی فرمود حاکم اسلامی ( و هر کسی که بر احوال جمع کوچک و بزرگی گماشته می شود) باید آگاه به سنت نبوی و قرآن کریم و عامل به این معلومات و خداترس باشد. و خدا ترسی به حرافی و کلمات جذاب و کتابهای مکرر و کثرت سالهای تحصیل نیست و چه بسا یک کارگر ساده در پرداخت خمس از یک مدیر با هزار کارمند خداترس تر باشد. چه بسا یک طلبه و دانشجوی ساده از فلان نماینده و فلان قاضی و بهمان عالم مدعی رساله در عمل به واجبات و محرمات مالی و عرضی و.. خداترس تر باشد. پس هر دو لازم است هم علم و هم عمل، هر یک بدون دیگری مشکلات زیادی دارد. لذا روایت شده که امیرالمومنین(ع) فرمود : دو طائفه کمر مرا می شکنند یکی عالم متهتک و دیگری جاهل متنسک. 

7_قبلا در زیارت عاشورا عرض کردیم که این زیارت شریفه چند چیز را بما می آموزد 1_بدی ها را معرفی می کند. 2_ بدکاران را گاهی با تصریح کامل و گاهی با اشارات و قرائن معرفی می کند. 3_اظهار برائت و آشکار سازی بدکاران و خصوصا سردسته های اینها را مد نظر قرار می دهد. خب خیلی ها در مرحله اول متوقف می شوند و معرفی بدکاران و مقابله و مخاصمه با ایشان را خلاف اخلاق می پندارند. حالا بدکاران گاهی در حد کفارند گاهی منافقین و گاهی در حد برادر متخلف و همکار متخلف بنده و شمای نوعی. 

و کل بحسبه. کافر حربی شمشیر می طلبد منافق شناخت دسیسه ها و آگاه سازی جامعه و اطرافیان را می طلبد برادر متخلف تشر و تندی می طلبد همکار متخلف راه خودش را می طلبد و.. و تقریبا تمام مشکلات جامعه بشری و دینی از عدم شفافیت و بی خبری جامعه و اشتغال آنها به امورات شخصی جزیی خود و سکوت اکثریت مقابل نقض حقوق انسانی و شرعی همگان و شخص آسیب دیده است. 

تذکر: در همین حدیث شریف و حدیث بالا هم این موضوع مطرح است که بدیها در خانواده و در جامعه ولو اجمالا شناسانده و رد شوند. این جمله که باطل با ترک یاد او فراموش می شود همیشگی و حکم اولیه و همکانی نیست. بسیاری از موارد باطل با سکوت و مماشات شما رشد می کند. سرچشمه بتوان بستن به بیل.. چو پر شد نتوان بستن به پیل. این که با ناآگاهی و به غلط گفته می شود فقط حرفهای مثبت بزنید و فقط بشارت بدهید و فقط تشویق کنید از بلایای عمومی فرهنگ امروز ماست. 

حق و باطل با هم معنا می شوند. نور و ظلمت با هم تجلی پیدا می کنند. تشویق صالح و تنبیه متخلف با هم معنا دارد. وعده خیرات و انذار از بلیات و مشکلات با هم معنا دارد. ولو این که باطل به نحو اجمال معرفی شود. ولو این که انذار در حداقل باشد. همانگونه که خود آمپول حاوی مختصری میکرب است تا بدن بتواند با آن مقابله کند و او را طرد کند. 

8_نکته هشتم که در دل بخش سوم از نکته هفتم بود این است که جامعه بشری و دینی، الگو و پرچمدار می خواهد. به قول رهبر معظم جامعه حتی اگر خوب باشد اما سلطان حسین ها حاکم باشند این جامعه به سعادت و کمال نمی رسد. و مقابل دسیسه های دشمن و اختلافات خودی ها و فساد داخلی به نابودی کشیده خواهد شد. لذا فقها و علمای عادل مرزداران دین غریب اسلام در دوران غیبت هستند و نمی توان گفت هر کس هر چه را از قانون و اخلاق و دین فهمید یکطرفه خودش اجرا و پیاده کند. 

لذا وجود شریف امام مجتبی علیه آلاف التحیة و الثناء فرمود ای مردم همانگونه که طبق قرآن کریم و سفارشات مکرر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ما معرف حضور شما هستیم مجددا به شما و دیگر مسلمین جهان می گوییم که ما اهل بیت پرچمدار هدایت و چراغهای آشکار پرهیزکاری هستیم. از هر کس و هر جا زاویه ای با سنت ما و کلام ما دیدید به راه ما بازگردید و هر کس در هر جا و هر سمت و هر مقام علمی و حکومتی باشد باید احوال خودش را بر سنت پیامبر و اطاعت خدا و کلمات و معارف ما اهل بیت عصمت تطبیق دهد. علم توحید نزد ماست. سبک زندگی اسلامی نزد ماست. جامعه شناسی نزد ماست. سیاست نزد ماست. تمام علوم موثر و نافع نزد ماست. خالص ترین و بهترین کمالات بشری و دینی نزد ماست. و ما و قران کریم به گواهی پیامبر اکرم و رسول مصدق از هم جدایی نداریم تا بر حوض بر رسول خدا وارد شویم. 

قال رسول الله (ص) و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما http://yaali12.parsiblog.com/Posts/124/  قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی (شوری/23) قل ما اسآلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا(فرقان/57) قوله تعالی: انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا (انسان/3) والسلام علیکم. 

یاسید الکریم

امام صادق(ع) فرمود: «پدرم (ع) می فرمودند: پنج دعاست که به اجابت مقرون است و از پروردگار تبارک و تعالی بازداشته نمی شوند : (1) دعای پیشوای عادل (2) دعای مظلوم که خدای عزوجل خطاب به او می فرماید: به عزت و جلالم سوگند انتقام تو را می گیرم ولو بعد از گذر زمان (3) دعای فرزند صالح در حق والدین خود (4) دعای پدر نیکوکار درباره فرزندش (5) دعای مؤمن برای مؤمن دیگر در غیاب او که اجابت می شود و به او می گوید: برای تو مثل آن دعایت در حق برادرت قرار دادیم» 


عن عبدالله بن سنان عن أبی عبدالله(ع) قال کان أبی(ع) یقول : خمس دعوات لا یحجبن عن الرب تبارک وتعالى : دعوة الامام المقسط ، ودعوة المظلوم یقول الله عز وجل : لأنتقمن لک ولو بعد حین ، ودعوة الولد الصالح لوالدیه ، ودعوة الوالد الصالح لولده ، ودعوة المؤمن لأخیه بظهر الغیب فیقول : ولک مثله 

کافی ج 2 ص 509 ح 2 / وسائل الشیعة ج 7  ص 116 ح 8892 سند_صحیح 


برخی نکات 

1_در سند کافی له مثله وارد شده و در وسائل مثلاه 

و چون منبع اولیه کافی است و ضمنا کافی اضبط است مثله بهتر است. 

2_همه ادعیه طبیعتا باید معقول و مشروع باشند. 

3_پیشوای عادل حتی میتواند کافر هم باشد و فرق عدل و تقوا در همین است. 

4_دعای مظلوم اجابت می شود حتی اگر کافر باشد و روایات معتبری وارد شده 

5_دعای خیر برای والدین و بالعکس از مقتضیات صالح بودن است. 

6_دعای مستجاب حتما فوری نیست و گاهی به عللی با تاخیر محقق میشود. 

7_دعای مومنین در حق هم از خالص ترین و توحیدی ترین دعاهاست. 

8_اینکه دعاهایی گرفتارحجب نشوند وخود خدا اجابت کند مضمون بلندی است. 

9_کان ابی یقول یعنی حضرت باقرعلیه السلام نه یکبار که مکررا فرموده است. 

10_اجابت بی قید و شرط دعا از لذیذترین آثاردلنشین بندگی است. اللهم ارزقنا. 

یاسید الکریم

امروز یکشنبه 107 موافق 94 مخالف 6 ممتنع 


مخالفت! مجلس با کلیات طرح یک! فوریتی شفافیت 

دریافتی مدیران کشور و استرداد دریافتی‌های مازاد 

بدین ترتیب این طرح از دستور کار مجلس خارج شد! 


مجلس مچکریم! 


یاسید الکریم

یادی از سردار حسن طهرانی مقدم 


1_مردی از جنس مردم، پدر زحمت کش 


حسن طهرانی مقدم ۶ آبان ماه (۱۳۳۸) در محله سرچشمه تهران متولد شد. پدرش (محمود طهرانی مقدم)، به پیشه خیاطی مشغول بود. 


2_شروع از مسجد و توفیق حضور نزد یک عالم (1348)  


در مسجد زینب کبرای سرچشمه، زیر نظر آیت‌الله سیدعلی لواسانی تعلیمات دینی و مقدمات آشنایی با اسلام را فرا گرفت و به همراه برادرانش در گروه سرود مسجد شروع به فعالیت کرد. این گروه سرود، هسته‌ اصلی گروه سرودی بود که در روز 12 بهمن 57 در فرودگاه مهرآباد و در مراسم استقبال از امام(ره) به اجرای برنامه پرداخت. 


3_حضور در رشته موثر و دور از اسم و رسم های پر رنگ و لعاب (1356) 


شهید بزرگوار حاج حسن طهرانی‌مقدم پس از پایان دوره تحصیلات متوسطه در رشته صنایع(برش قطعات صنعتی) در مقطع فوق دیپلم مدرسه عالی تکنیکیوم نفیسی پذیرفته شد. 


4_تاثیر خانواده و برادر انقلابی بر روند زندگی و جسارت مبارزه (1357)


همزمان با اوج‌گیری فعالیت انقلابی، تحت تاثیر برادرش (محمد) به صف انقلابیون پیوست. 

او در روزهای منجر به پیروزی انقلاب به اتفاق دوستانش در فعالیت‌های زیرزمینی، نارنجک‌های دستی می‌‌ساخت که با استفاده از سه راهی لوله آب تولید می‌شد. شب 22 بهمن در میدان امام حسین (فوزیه سابق) با پرتاب نارنجک دستی یک خودروی نظامی ارتش را مصادره و سرهنگ سوار بر خودرو را به اسارت درآورد.


5_پیگیری مدارج علمی و نظم درسی و علمی (1358) 


حسن طهرانی مقدم ، در مقطع لیسانس رشته مهندسی صنایع پذیرفته و به اخذ مدرک مهندسی در این رشته موفق شد.


6_حضور در سپاه، مدرسه جان بر کف انقلاب (تیر 59) 


طهرانی مقدم در 21 سالگی و در ابتدای شکل‌گیری رسمی سپاه پاسداران، به عنوان مسئول اطلاعات منطقه‌ی 3 سپاه شمال، مشغول به فعالیت شد. 


7_حمله موثر به قلب دشمن منافق 

وی به دلیل آن‌ که موشکی به مقر منافقین در داخل خاک عراق زد چند بار از جانب گروهک تروریستی منافقین تهدید شد.  رادیو منافقین اعلام کرد این مقدم را ما می‌زنیم. زمانی که ترور شهید صیاد شیرازی را طراحی کردند، همزمان طرح ترور حاج حسن آقای مقدم را نیز در دستور کار داشتند و می‌خواستند هر دوی آنها را ترور کنند که یک گروه از آنها دستگیر شدند. 


8_دست خالی و دلی پر امید و جرقه تشکیل توپخانه سپاه (1359) 


بعد از عملیات ثامن‌الائمه و رفع محاصره آبادان یک آتشبار توپخانه 155 میلیمتری غنیمت گرفته شد. این آتشبار توپخانه بلافاصله تعمیر و عملیاتی شد و در همان منطقه، علیه دشمن به کار گرفته شد. سه ماه بعد در عملیات فتح بستان، مجددا یک گردان توپخانه 130 میلیمتری و یک آتشبار 105 میلیمتری پرتغالی ارتش عراق از سوی رزمندگان تیپ 14 امام حسین(ع) اصفهان به غنیمت گرفته و سازماندهی شد و در عملیات بعدی استفاده شد. این دو اتفاق، مبدا شکل‌گیری توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است.

9_این ها خانواده جهاد و شهادت اند (عاشورا 59) 

علی طهرانی‌ مقدم، ظهر عاشورای سال 59 در اوایل جنگ و در محاصره سوسنگرد به شهادت رسید.


10_ غیرت و پشتکار و تلاش جدی برای رفع نواقص جبهه خودی ( آذر 1360) 

حاج حسن بعد از عملیات ثامن‌الائمه، متوجه ضعف آتش پشتیبانی خودی مستقر در خطوط مقدم جنگ شد،. مدت‌ها روی این موضوع فکر کرد و سرانجام در پاییز 1360 طرح ساماندهی آتش پشتیبانی (خمپاره‌اندازها) را به صورت سنجیده و مدون تقدیم حسن باقری کرد.


11_درهای باز آن مسئولین عالی به روی غیرت و توان جوانهای مملکت  

نامه را محسن رضایی (فرمانده وقت کل سپاه) امضا کرد و تحویل حسن باقری داد و حسن باقری آن را به حسن مقدم داد. حاج حسن نامه تایپ شده را خواند و دید طرح خودش درباره ساماندهی خمپاره‌اندازها به منظور پشتیبانی از نیروهای پیاده است. در نامه خطاب به فرماندهان قرارگاه قدس، نصر، فجر و فتح سپاه در جبهه‌های جنوب آمده بود: «برادر حسن مقدم به عنوان فرمانده پشتیبانی‌کننده آتش‌های خمپاره‌ای سپاه معرفی می‌شوند؛ لازم است با او همکاری کنید».


12_از تو حرکت از خدا برکت. تاسیس توپخانه سپاه (1361) 

«عملیات فتح‌المبین تمام شد. من در سپاه شوش وقتی گزارش را به آقا رشید می‌دادم، دیدم آقا رشید باخنده می‌گوید «مقدم برو توپخانه سپاه را سازماندهی کن. برو سراغ توپخانه». گفتم آقا رشید ما داریم خمپاره را سازماندهی می‌کنیم [ در عملیات فتح‌المبین 148 قبضه انواع توپ‌های روسی به غنیمت سپاه درآمده بود ]... شهید بزرگوار حسن شفیع‌زاده اولین نفری بود که رفتم دنبالش و آقای محمد آقایی که از مسئولین توپخانه سپاه بودند، به انضمام شهید ناهیدی. این بچه‌های نخبه باهوش را جمع کردیم و توپخانه سپاه راتشکیل دادیم».


13_در کارهای بزرگ حتی خودی ها هم تو را حمایت نمی کنند.. اوج امید و توکل به خدا. 

برخی دوستان شنیدند یک جوان به عنوان فرمانده توپخانه انتخاب شده،‌ خندیدند و برخی هم به تمسخر گرفتند و گفتند که نه توپی وجود دارد و نه توپخانه‌ای، اما برای توپخانه فرمانده گذاشته‌اند! حاج حسن همان موقع گفت توپ‌های ما آن طرف است و اشاره کرد به نیروهای صدامی. چند روز بعد عملیاتی شکل گرفت که با انجام موفقیت‌آمیز آن، موفق شدند یک گردان توپخانه ارتش رژیم صدام را به غنیمت بگیرند و با همین توپ‌های غنیمتی، توپخانه سپاه شکل گرفت. ایشان در همان زمان موفق شد سازمان توپخانه را پایه‌ ریزی کند.


14_نمی توانیم و بلد نیستیم و نمی شود را کنار گذاشت 

«در آن زمان توپ‌های غنیمتی ما 156 قبضه بود که همه آنها در دشت عباس و چناله به غنیمت گرفته شده بودند. ما برادران ارتشی را برای آموزش این توپ‌ها دعوت کردیم که یک تیم از توپخانه‌ ارتش برای ما اعزام شد و وقتی توپ‌ها را دیدند گفتند این توپ‌ها روسی هستند و آموزشی که ما دیده‌ایم توپ‌های آمریکایی بوده و کاربرد این توپ‌ها را نمی‌دانیم. ما می‌خواستیم از این توپ‌ها در عملیات بیت‌المقدس استفاده کنیم ولی هیچ آموزشی ندیده بودیم. توپ‌های زیادی با مهمات خوبی داشتیم ولی برای ما کارآمد نبودند. برادر بهمن چیره‌دست به دلیل تخصصی که داشتند، توپ‌ها را راه‌اندازی کردند و مرکز تعمیر و نگهداری توپخانه راه‌اندازی شد و توپ‌ها راهی عملیات شدند. دومین نفری که به یاری ما شتافت،‌ شهید ناهیدی بود که آموزش‌های لازم را خیلی با حوصله برای استفاده از وسایل غنیمت گرفته شده مثل ترتیل‌های فلزی،‌ دوربین‌های پاکدو و تجهیزات نشانه‌روی به ما دادند»


15_بگذار دغدغه ها و اشتغالات من به جایی برسد را رها کرد و با اصرار خانواده متدین متاهل شد 

پدر حاج حسن (محمود طهرانی‌مقدم) در سال 1361 از دنیا رفت و حسن با وجود مشغله فراوان در جنگ با اصرار خانواده، زندگی مشترک را آغاز کرد.


16_مردی با ایده های بزرگ راه اندازی موشک ایران را آغاز کرد. (آبان62) 

سردار زهدی: «آبان سال 1362 به برادر حسن طهرانی‌ مقدم که صاحب ایده‌های بزرگی در این زمینه بود،‌ ماموریت راه‌اندازی و سازماندهی "فرماندهی موشکی زمین به زمین سپاه" محول شد» 


17_دستهای خالی اما ایمانی سرشار (بهمن62) 

حضرت امام(ره) با مقابله به مثل حملات موشکی عراق موافقت کردند.

ایران در آن زمان فاقد سامانه موشکی بود و مقابله به مثل، تنها در سطح توپخانه‌ای صورت می‌گرفت. 

در جلسه‌ای که سردار مقدم به عنوان فرمانده توپخانه سپاه حضور داشت،‌ قرار شد شهر بصره با توپ‌های 130 میلیمتری که حداکثر برد آنها 30 کیلومتر بود، مورد حمله قرار گیرد.


18_تلاش و پشتکار و غیرت و تکیه بر توان خودی نتیجه بزرگ داد. (اسفند63) 

21 اسفند 1363 اولین موشک ایران به کرکوک شلیک شد. دومین موشک هم در بامداد 23 اسفند 64 به بانک هیجده طبقه رافدین بغداد اصابت کرد و موشک سوم در باشگاه افسران ارتش عراق در بغداد فرود آمد و حدود دویست نفر از فرماندهان عراقی را به هلاکت رساند.


19_ با غیرت و همت و اخلاص و توسل و توکل همه چیز ممکن است. 

سردار زهدی «وقتی که بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند، با هم به کرمانشاه رفتیم. مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم. مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت: «خدایا ما نمی‌خواهیم مردم عراق را بکشیم. ما می‌خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی‌ها را می‌کُشند. خدایا این موشک را به باشگاه افسران بزن». موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم. پس از چند دقیقه رادیو bbc اعلام کرد "یک موشک، باشگاه افسران بغداد را منهدم کرده و تعداد زیادی از افراد حاضر در آن کشته شده‌اند". من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این به هدف خوردن موشک نتیجه اخلاص و پاکی تو بود» 


20_ کار را به کاردان سپردند.. 

شهید مقدم در سال 1364 به سِمت فرماندهی موشکی نیروی هوایی سپاه منصوب شد.


21_زیر دستی که نمی توانیم و امکانات نداریم به مافوق خود تحویل نمی دهد 

محسن رضایی: «جنگ شهرها که آغاز شد، صدام به شدت شهرهای ما را با موشک و بمباران هوایی مورد حمله قرار می‌داد و فشار خیلی زیادی روی ما می‌آمد. عده ای را فرستادیم سوریه و لیبی و در آخر جنگ هم کره شمالی. بعد دیدم باید ساماندهی موشک‌ها را خودمان انجام دهیم. بعد از مشورت با برادران رشید، صفوی و شمخانی به این نتیجه رسیدم که فرد مناسب برای این کار حسن طهرانی است. ایشان را فراخواندیم و گفتیم توپخانه را بسپار به شفیع‌زاده و خودت با تیمی از دوستانت یگان موشکی را تشکیل دهید. ایشان کمی به من نگاه کرد و چیزی نگفت. بعدها برادر جعفری مسئول زرهی سپاه به من گفت در سوریه که بودیم حسن به من گفت: برادر محسن از من خواسته تیپ موشکی تشکیل بدهم. توپخانه را می‌شد کاری کرد، ولی موشک‌ها خیلی پیچیده‌اند. به هر حال باید با توکل این کار را انجام دهیم».


22_ چاره ای جز استقلال کشور در موضوعات مهم نداریم. 

از 20 مرداد 1365 تا 10 دی 1365 بعد از عملیات والفجر 8 و قبل از کربلای 4، لیبیایی‌ها در همکاری موشکی کارشکنی کردند و ما توان جواب دادن نداشتیم. ما در 20 مرداد 1365، پالایشگاه نفتی الدوره عراق را زدیم. در این مقطع پنج موشک زدیم ولی به دلیل کارشکنی لیبیایی‌ها 35 روز توان پاسخ نداشتیم. لیبیایی‌ها 38 ایراد روی سکوی قطعات گذاشته بودند. بعضی از قطعات همزمان با مذاکراتی از کره شمالی وارد شد.

محسن رضایی: «قذافی فکر کرده بود با دادن تعدادی موشک می‌تواند دل مارا به دست بیاورد و امام بعد از گذشت چند سال از انقلاب به او اجازه ملاقات می‌دهد که به ایران بیاید، بنابراین چندین موشک به همراه لانچر پرتاب و تعدادی کارشناس را به ایران فرستاد. همین که ما مشغول کار با آنها شدیم، شنیدیم که پادگانی که برایشان در نظر گرفته‌ایم را ترک کرده‌اند و به همراه قطعاتی از موشک‌ها به سفارت لیبی رفته‌اند، به طوری که نمی‌توان از موشک‌ها استفاده کرد. حسن و تیمش ظرف دو ماه این موشک‌ها را عملیاتی کردند و به محض اینکه عراق موشک زد، ما هتل الرشید را که محل تجمع دیپلمات‌ها بود زدیم».


23_مومن انقلابی کلان و جهانی می اندیشد. انتقال تجارب موشکی به حزب الله(65-1366) 

«حاج حسن‌ حتی به لبنان هم آمد و یگان موشکی حزب‌الله را در آنجا ایجاد کرد. تقریباً در سال 66-65 بود. بچه‌های حزب‌الله لبنان بسیار دوستدار حاج حسن‌آقا بودند. با کارهایی که ایشان انجام داد، حزب‌الله موفق به تجهیز سلاح‌هایی شد که هرگاه صهیونیست‌ها شرارتی می‌کردند، با پاسخ دندان‌شکن مواجه می‌شدند.. بهترین هدیه حاج حسن آقا به مردم و حزب الله لبنان، آموزش و انتقال تجربیات موشکی به این کشور بود، به طوری که در جنگ ۳۳ روزه و جنگ ۲۲ روزه غزه، پیروزی حزب الله و بچه‌های حماس علیه صهیونیست‌ها مدیون همین آینده‌نگری ایشان بود که رزمندگان حزب‌الله را آموزش دادند»


24_دستیابی به "نازعات" اولین موشک ایرانی(1366) 

سردار نامی: «همزمان با انجام عملیات‌های مقابله به مثل موشکی و با پیگیری‌هایی که خود سردار مقدم داشتند، در اواخر جنگ به یک سامانه موشکی و راکت ساخت داخل دست پیدا کردیم به نام راکت نازعات، که بردش بین 80 تا 120 کیلومتر است و با تلاش‌هایی که انجام داده بودند به 150 کیلومتر رسیده بود. از دلایل طراحی و ساخت این سامانه، کمک در کنار موشک اسکاد بود که بتواند با یک نواخت تیر بالا قدرت مقابله با جنگ شهرها را داشته باشد. موشک اسکاد، موشک گران قیمتی است و به لحاظ آماده‌سازی و کم و کیف پرتاب برای اهداف خاص استفاده می‌شود»


25_اخلاص و تواضع و حضور فعال در هر محلی که به او نیاز بود. 

«در بحبوحه عملیات مرصاد دیدیم سردار مقدم به عنوان یک خدمه پای یک خمپاره 120 در حال شلیک به سمت دشمن و منافقین است. سردار مقدم یعنی کسی که به عنوان فرمانده موشکی در حال انجام وظیفه بود وقتی ضرورت را احساس می‌کند، می‌آید به عنوان یک خدمه 120 به مقابله با دشمن».


26_ خارج از جنگ نیروها راکد می شوند .. اما سردار و موفقیت در ساخت شهاب3 (1377) 

سردار «عباس خانی آرانی» «درست است که وزارت دفاع به عنوان واحد پشتبیانی کننده نیروهای مسلح در بحث ساخت موشک «شهاب 3» وارد می‌شود، اما عمده کارهای تحقیقاتی‌اش را شهید مقدم انجام داده بود. این شهید عزیز عقیده داشت نباید چیزی را دیگران بسازند و بعد آن را به ما بدهند»


27_در سنگر ورزش و آمادگی جسمانی همگانی 

سردار «یدالله مکاری» «کاری که سردار حسن مقدم انجام داد، کاری بس دشوار و بزرگ بود.. در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) از چهارده یال کوه دماوند با نام چهارده معصوم با شرکت 5 هزار کوهنورد از سراسر رده‌های سپاه انجام شد که از این تعداد، 4137 نفر آنان موفق به صعود بر بام ایران یعنی قله دماوند شدند و حدیث کسا را آنجا قرائت کردند».


28 و 29_ طی مدارج و مناصب عالی نظامی.. 

جانشین نیروی هوا فضای سپاه (مهرماه 1384) 


ریاست سازمان جهاد خودکفایی سپاه(آذر 1385) 


30_ اشتغال جدی به کارهای علمی و تولیدی زیربنایی و تحقیقاتی 

سردار حسن طهرانی‌مقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در روز شهادتش (21 آبان 1390) در پادگان امیرالمومنین(ع) شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی، آماده می‌شد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یاران شهیدش (احمد کاظمی، حسن شفیع زاده، حسن غازی،‌ غلامرضا یزدانی، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقی‌خواه و ...) پیوست.


چند خاطره کوتاه 


1_در قید و بند میز و صندلی و اتاق کار فرمانده نمی ماند. گاهی کانکسی پیدا می کرد و کار را از همان جا شروع می کرد. چند طرح مهم را این طوری کلید زد. رابطه اش با نیروهایش، فرمانده و فرمانبری نبود. بیش تر رفیق بودند تا رئیس و مرئوس. برای همین هم هر چه می گفت از دل و جان برایش انجام می دادند. 


2_نماز اول وقتش ترک نمی شد. حتی وقتی توی برف های کوه یا در حال صخره نوردی بود. یک بار در کوه های توچال، نزدیک پناهگاه شیرپلا و شروین، صخره نوردی می کرد. جای خطرناکی بود. زیر پا را که نگاه می کردی، چشمت سیاه می رفت. موقع اذان به همراهش گفت طناب را شل کند. خودش را به تخته سنگی رساند. راحت نمی شد نشست. همه ترسیده بودند. قلاب را باز کرد و نمازش را خواند.


3_پدر داماد سال ها پیش فوت کرده بود. به داماد گفت: «فکر کن من پیمانکارم. این پول رو بگیر و طبقه دوم خونه پدرت رو با بهترین سرامیک و شیرآلات تحویل بده.» وقتی فهمید عروس خانم هم پدرش فوت کرده است، دست به کار شد، انگار برای دختر خودش بخواهد جهیزیه بخرد. بهترین ها را برایشان خرید. بساط عروسی شان را که برپا کرد؛ مبلغی هم به عروس و داماد داد و گفت «این هم هدیه عروسی شما.» 


4_اگر کاری را شروع می کرد و به نتیجه نمی رسید خودش وارد میدان عمل می شد و در صحنه آزمایش نیز حضور پیدا می کرد، با همکارانش با انگیزه خیلی بالا آزمایش های خود را انجام می داد 

- عاشق شهادت بود، بعد از شهادت شهید کاظمی ایشان برای شهادت روز شماری می کرد و سرانجام نیز به آرزوی دیرینه خود دست یافت.


5_روحیه حسن اینطور بود که خودش می خواست گمنام باشد و همین، کار دوستانش را سخت می کرد.. این گمنامی هم به گونه ای بود که غیر از خواص سپاه، کسی او را نمی شناخت. از همان سالهای اول جنگ، هر کار او تنها برای رضای خدا بود و دیگران را هم به این کار توصیه می کرد. حتی ورزش کردن، غذاخوردن و دعا کردنش هم تنها برای رضای خدا بود و این را در عمل نشان می داد. 


6_در همان روزگار و در سالهای پس از آن، یک برداشت مشترک بین ما و همه دوستان نزدیک حسن وجود داشت و آن اینکه وقتی به چهره اش نگاه می کردیم، مطمئن بودیم که به یک چهره بهشتی می نگریم. انرژی که حسن برای کارش می گذاشت، در سال ۵۹ و ۶۰ تا همین اواخر در سال ۹۰ هیچ فرقی نداشت. 


7_ویژگی های خاص او تنها منحصر به عرصه نظامی نبود، او علاوه بر اینکه که انسان مومنی بود که ادعیه فراوانی را حفظ داشت، یک ورزشکار حرفه ای هم بود و برای مثال در عرصه کوهنوردی اکثر قله های مرتفع ایران را فتح کرده بود و یا اینکه بارها مسیر تهران تا شمال را از مسیر کوهستان، با یک گروهی که خودش آن را رهبری می کرد، پیاده طی کرده بود.


8_حاج حسن در رعایت اخلاق سرآمد بود و این برخورد خوش با اطرافیان به گونه ای بود که هرکس با حسن آشنا می شد فکر می کرد بهترین و صمیمی ترین دوست اوست. اینقدر با دیگران صمیمی می شد که همه او را با نام کوچک صدا می کردند و این روحیه را از همان سالهای ابتدایی دفاع مقدس داشت. سربازانش را با اسم کوچک صدا می کرد. 


9_من در مراسم تشییع او بسیاری از دوستان قدیمم را دیدم که بواسطه حسن آمده بودند. یکی از این دوستان، راننده پایه یکی بود که در ایام دفاع مقدس، نیروی حسن بود و ما بعد از بیست و چهار سال او را می دیدم. یکی دیگر می گفت من در مرز افغانستان بودم که خبر شهادت حسن را شنیدم و آمدم. بسیاری از این دوستان حتی از سپاه هم رفته بودند اما علاقه به حسن، آنها را در یک نقطه جمع کرده بود.


10_اخلاق و زبان حسن، حلال مشکلات و برطرف کننده موانع بود.

از سال ۶۱ بیشترین ارتباط و نزدیکی را با شهید صیاد شیرازی داشت به گونه ای که در طول سال های دفاع مقدس، هروقت صیاد شیرازی، دوستان را می دید می گفت مراقب حسن باشید. و می گفت من حسن را خیلی دوست دارم چون تعصب او به نظام و تعصب ملی او، فراتر از تعصب سازمانی است. در واقع حسن تنها به فکر سپاه و نیروهای مسلح نبود بلکه تمام نظام و بلکه اسلام را در نظر می گرفت و بارها هم به ما تاکید می کرد که اگر این تعصب را داشته باشید، تعصب سازمانی هم در درون آن هست.


11_می گفت زمین محل جمع کردن ثواب است 

خیلی سخت است که انسان بخواهد در مورد کسی اینطور با قطعیت صحبت کند مگر اینکه مدت زیادی را با او زندگی کرده باشد. حدود سی سال با حسن بودم و حتی یکبار ندیدم او برای نمازش وضو بگیرد چون دائم الوضو بود و می گفت نباید بدون وضو بر روی زمین خدا راه رفت. می گفت زمین جای جمع کرده ثواب است.


12_ثواب کارت را به حضرت زهرا(س) هدیه کن

یک مرتبه بنده برای انجام یک کار بزرگ و سختی انتخاب شدم که در فناوری آن هم مشکل داشتیم. 

حسن من را دید و گفت می خواهی در این کار موفق باشی؟ گفتم بله. گفت برو بچه های گروهت را جمع کن، دستانتون رو بهم بدید و هم قسم بشید و بگویید خدایا ما برای رضای تو این کار را می کنیم و هرچه ثوب هم دارد خودمان نمی خواهیم، تمام ثواب آن برسد به حضرت زهرا(س) و همین طور هم شد. البته بچه های هم خالصانه به حرف او عمل کردند و این کار در کوتاهترین زمان ممکن که کسی هم فکرش را نمی کرد، انجام شد.


13_ چند نفر "آدم" داری؟ 

یک روز در قرارگاه کربلا بعد نماز مغرب در یک حسینیه حصیری، شهید بزرگوار حسن باقری به حسن گفت چند تا آدم داری؟ حسن جواب داد: حدود چهار پنج نفر! ما تعجب کردیم و به او گفتیم تعدا بچه ها که خیلی بیش از اینهاست اما حسن گفت: وقتی می گویند "آدم" یعنی کسانی که بتوانند یک لشکر یا یگان را مدیریت کنند و منظورشان نفرات عادی نیست.


14_ سید حسن نصرالله: هر زن شیعه‌ای که با امنیت در خیابان‌های لبنان قدم می‌ زند مدیون حاج حسن و به برکت امثال حاج حسن طهرانی‌ ها ست. 


سلام علیه یوم ولد و یوم یموت و یوم یبعث حیا 



یاسید الکریم