یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

بنام خدا 

منظور از دو قطبی چیست؟ 

بنده برداشتم از ایجاد دو قطبی ها در کلام آقا این بود 

1_دو قطبی کاذب باشد. 2_بین نیروهای خودی باشد. 

اما در دو سه صحبت اخیر ایشون متوجه شدم دو قطبی در کل مردم منظوره نه فقط مذهبی ها ، با صحبت آقای رائفی پور هم دیدم طیف وسیعی فقط مردمند ، یعنی کاری با اسم افراد ندارن مشکل شون امور مهم زندگی است.  و این دو قطبی سازی و رقیب هراسی، دقیقا همون تز فقط دو راه نجات و فلاکت روحانیه که خود حسن آقا و ضربه گیر اول جناب جهانگیری، انشا شو در مناظره دوم خوندن. جناب رئیسی هم پایان مناظره اخیر دقیقا به همین تز دولت انتقاد کرد که دولت داره رقیب هراسی می کنه و این خطاست پس ما هم نباید در زمین دولت بازی کنیم. پس چه کنیم؟ هر چه شد شد؟ 

نه سه راه کلی پیش روی ماست. 

1_ترویج کاندیدای طیف خود که بله نامزد ما این مزیتهای مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی رو داره 

2_بیان واقعیتهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی طیف مخالف، بالاخره تکالیف متعددی از قانون و کلمات مختلفی از آقا در برجام و بی کاری و .. زمین مونده که سکوت ما میتونه به فراموشی اونها منجر بشه و اینها بی مهری به قانون اساسی و نگرش آقا در جامعه است. یا بد اخلاقی ها و کجی هایی در دولت فعلی هست مثل توهین به خبرنگاران و سیاهنمایی از دولت قبل و ترویج اباحه گری و حمایت از هنرمندان لائیک و نصب برخی مسئولین لائیک و دهها مورد که واقعیت های دولته و روایت فرمود بهترین دوستان من کسی است که عیوب مرا به من هدیه کند. 

3_تخریب و سیاه نمایی: اگر ما هم روحانی رو دیو نشون بدیم دقیقا تز اونها رو داریم انجام می دیم و تصور میکنیم که انقلابی و ولایی هم هستیم. و فردا اگر روحانی بیاد یه رئیس جمهور ضعیف خواهد بود و این برا کل کشور خطرناکه خصوصا از جنبه خارجی. مثلا اعتبار قائل شدن به خبر فلان سایت اسرائیلی و بهمان سایت خارجی و فلان موضع دشمن خارجی در تضعیف دولت، سیاهنمایی کامل از برجام خصوصا بعد از تایید رهبری، و مواردی که تایید مجدد شورای نگهبان رو هم زیر سوال می بره، بله خب اونها هم معصوم نیستن و ممکنه از صد مورد دو مورد اشتباه کنن اما ما هم بلندگو ورداریم در طعنه به شورا؟ فرق ما با سبزک ها و ضد انقلاب چیه؟ پس تخریب و نسبت های ناروا به دولت فعلی خطاست و ما مثل اونها نیستیم و دست مون در خلاف و تخریب بسته است. خصوصا ما مذهبی ها و انقلابی ها صاحب خانه و متولی اصلی حکومت اسلامی هستیم و افراد لائیک و سبزک و امثالهم فردا تو شبکه های خارجی هستن اما ما نباید بخاطر یک دولت زیرساخت های مهم خودمون از جمله شورای نگهبان و تایید ضمنی ولو حداقلی رهبری رو زیر سوال ببریم چون بالاخره آقا براشون رای مردم خیلی مهمه خلاف این جماعت کارگزاران و اصلاحاتچی و سبزک و بنفش ها و امثالهم پس چون رهبری دولت فعلی رو منحل نمی کنن یا رای شورا رو رد نمی کنن پس بالاخره این ساختار معتبره و ثبات دستگاههای قانونی خیلی مهمه ولو ما بگیم و درست هم بگیم که رهبری با فلان کارها مخالفه اما بالاخره تایید ضمنی ولو حداقلی نسبت به دولت جاری دارند. 

 


اما اینها مباحث کلی 

اما در قبال این شش + یک نامزد در مقام عمل چه کنیم؟ 


1_یه طیف احمدی نژادی های افراطی هستن که بالاخره هر شهروندی حق بیان نظرات ش رو داره اما حق تخریب دیگر نامزدها با تز انقلابی گری و ولایی بازی رو نداره چون بالاخره آقا فرمود حضور شما به مصلحت کشور نیست و در حجیت کلام ایشون از جمیع جهات دینی و حکومتی حرفی نداریم. و اتفاقا احمدی قبل از شورا از نگاه رهبری ولو برا شرایط کنونی رد شدن و اصلا نیاز به نظر شورا نبود. لذا نباید این طیف با اما و اگر های بی معنا نسبت به عدم مصلحت از نفوذ کلام آقا خصوصا در موارد مشابه نسبت به همگان، کم کنند. چون اگر ما بناست در نگاه رهبری اما و اگر کنیم، با میرحسین که ادعا می کرد ما این حرف خاص و این موضع خاص ولایت فقیه رو قبول نداریم فرقی نداریم. البته حق پاسخ به دهها تهمت و توهین در رسانه ها و در صدا و سیمان، علیه دولت سابق باقی است و هر زمان شرایط مناسب باشه حق دارند بیایند و برا مردم توضیح بدهند.


2_یه طیف رئیسی دوست های افراطی هم داریم که باز یه منجی آسمانی دارن ایجاد میکنن که فلانی خیلی انقلابی و خیلی کارآمد و خیلی دردمند مردم هست و ازین موارد. نه خود جناب رئیسی در سالهای اولیه این دولت سکوت کرده و تا ماههای اخیر کاری به نقد دولت نداشته و اینها نقطه ضعفه ما نمی تونیم مقابل کجی های یک دولت سکوت کنیم و این تکلیف همه طیف هاست. همون جور که میرحسین هم 20 سال دور از صحنه بود و حالا شده منجی حقوق مردم، نه شما اگر صداقت داشتی به 16+4 سال هم اعتراض می کردی، خود مرحوم استخری هم در خاطرات ش میگه که آقای رئیسی عاقل و معتدله و تعجب می کنم از برخی دوستان منبری که یه قسمت اون حرف رو سانسور میکنن. اگر نظر بهرمانی مهمه و ایشون راس فتنه بود خطری از جانب امثال ولایتی و رئیسی حس نمی کرد و الا نمی گفت عاقل و معتدل و اظهار رضایت نمی کرد. 

یا گاهی برخی دوستان دهها مسئولیت رده بالا برای آقای رئیسی ذکر میکنن که اینم از یه جهت نقطه ضعفه، چون توئی که این همه مسئولیت داشتی نباید وضع مملکت به این شکل می شد. خصوصا در ریاست های کلان. یا اون آقا میگه من یک لطف الهی در سراسر کشور در تمایل به فلانی می بینم اینها حرفهای احساسی است وقتی رقبای اصلی نباشن و ضرب المثل رو تعدیل می کنم که اسب عربی که نباشه اسب های دیگه محبوب میشن، پس این حرفها درست نیست. و البته حالا باید میزان مشارکت رو هم ببینیم چه بسا جماعتی بخاطر نبود احمدی رای ندن و ان شاء الله که بدن و پیش نیاد. 

واقعیت هم اینه که در سالهای اخیر جناب رئیسی حضور انقلابی فعالی در کشور نداشته و نهایتا دو روز بعد هر صحبت آقا ایشون اون مواضع رو فقط تکرار کردن و بعدم خدا اگاهه یا مثل اون امام جمعه بزرگواری که فقط کلمات آقا رو عینا تکرار می کنه و تمام، نه ما انقلابی های کلان رو می خواییم که مالک وار خط شکن باشن مثل شهید بهشتی مثل شهید مطهری مثل آقای مصباح بستر ساز برای ولایت فقیه باشن نه در سایه ولایت فقط و پشت او حرکت کنن و گاهی دو تا داد هم بزنن. حالا نگید اقای قرائتی گفته خط شکن نه ایشون در قبال استان قدس گفتن و نه برای ریاست جمهوری. اینی هم که گفته میشه فلان روایت از اصول کافی اگر دشمن از کسی ناراضی بود مقبوله عمر بن حنظله است که بحث کشف تئوریک حکم شرعی هس نه صلاحیت رفتاری افراد [خصوصا اگر مثل امثال جلیلی معمم و عالم دین نباشند] و حدودا 10 تا شرط مقدم داره و از شرطهای نهایی عدم رضایت دشمنه و لذا اونجا بحث نظرات حکومتی و فقهی و کشف نظر معصوم در روایاته و طرف مقابل هم نظرات شرعی اهل تسنن هست، و ما با وجود یه ولی فقیه یه ولی فقیه کوچولو نیاز نداریم ما در اصل اولیه در ریاست جمهوری و بالاترین شغل اجرایی به افراد کارامد تجاری و صنعتی و اشتغال نیاز داریم که طبعا دو کیس اصلی یعنی رئیسی و روحانی ازش خارج اند. 

بله اگر واقعا همگی در نفی روحانی و خطر برای اصل مملکت هم نظرباشیم [که شورا و رهبری ولو بطور ناپلئونی ، چنین نظری نداشتن و ما مامور به ظاهر و نفی تاویلات خلاف ظاهریم] ائتلاف کشوری روی رئیسی بخاطر روحانی بودن و سیادت ش و حمایت آسان روحانیت سنتی [خصوصا بعد سرخوردگی از حمایت از یه فرد شخصی بنام احمدی نژاد و دیگر ملاحظات] و بدنه مذهبی سنتی کشور و امثالهم، بسترش موجوده و احتمال قوی، واقع هم بشه، بشرطی که مواظب باشیم اون دو قطبی تا حد امکان در کشور شکل نگیره تا نظر حکیمانه رهبری زمین نمونه. و در مسئولان هم اگه ایشون انتخاب بشه چیزهایی که اونو به سطوح کلان رسونده موجوده یعنی اگر کسی بساز و اهل مدارا نباشه نمی تونه تا بحال مدیریت های کلان مکرر رو گرفته باشه. لذا با مجلس و قضاییه هم مشکلی نخواهد داشت خصوصا که دادستان کل و معاون اول عدلیه هم بوده. پس رئیسی وحدت آفرینه و بعد تنش های سالهای اخیر تا بحال یک وحدت ملی مردمی و حکومتی رو شکل می ده که وحدت کلی از جهاتی خوبه و از جهاتی هم نه، چون انقلابی گری واقعی درش کم میشه، اما در مجموع خوبه خصوصا بخاطر از میدان بیرون راندن دولت کم کار و پیر و غرب دوست فعلی. بنده هم اطمینان دارم که دولت دوازدهم برای همین آقا خواهد بود [باستثناء یک احتمال که انا مکنا له فی الارض و اتیناه من کل شیء سببا (کهف/84) مقصود رسیدن به اصل رهبری باشه که والله عالم] حالا شما بخونید احتمال جدی می دهم. 

البته رئیسی نکات مثبت متعدد دیگه ای هم داره که بماند. هر چند نکات رای سوز هم داره مثل جریانات اعدام های سال 67 که البته دولت نمی تونه مستقیما حمله کنه چون وزیر دادگستری خودش هم گرفتار همین موضوعه ضمنا چون دستور اصلی از امام صادر شده دولت نمی تونه مستقیما این واقعه رو بولد کنه. چون هم ممکنه رهبری پاسخ علنی تندی بده و هم بدنه مذهبی بزرگسال جامعه تنفرشون از دولت به خاطر مخالفت با دستور امام زیاد بشه. لذا طبیعتا دولت بطور زیر زمینی و در کانالهای نیابتی تلگرام و برخی شیرین عقل های سیاسی در رده های مجلس و برخی افراد جسور اصلاح طلب و از زبون امثال زیباکلام این موضوع رو کش بده تا آراء رئیسی رو تخریب کنه که در مجموع مخالفان و مدافعان این موضوع در جامعه تهاتر میشن چون موضوع حمایت از منافقین جذابیت رسانه ای نداره. 

نکته پایانی هم این که بعضی رئیسی دوست های افراطی هم می خوان برا خود نمایی بگن گزینه مد نظر رهبر معظم این آقاست و در یه تحلیل خنده دار میگن که آقا صحنه رو خالی کرده برا این سید که نه حرف جاهلانه ای هست چون رهبری همین دهم اردیبهشت امسال گفتن " هرگز نمی‌گویم به چه کسی رأی بدهید یا ندهید، اما اصرار دارم که در پای صندوق رأی حاضر باشید و به هرکسی تشخیص می‌دهید رأی دهید. " و کسی هم سیره رهبری رو بشناسه می فهمه که ایشون بسیار قانون مند و معتقد به رای مردم و حفظ وحدت واقعی اکثریت جامعه هستن. کنارش دغدغه هسته ای و دیگر موضوعات مهم رو هم دارن اما نه در حدی که قانون موجود و رای منتخب مردم و وحدت رو کنار بذارن [دقیقا خلاف تز کارگزاران و اصلاحاتچی ها و سبزک ها و همچنین محافظه کارها (شما به زبون ساده بخونید چپی ها و راستی ها و فتنه گرا )] و تحمل میر حسین دور دوم و هاشمی دور دوم و خاتمی دو دوره و روحانی هم از همین بابه، 

علت خواب نما شدن احمدی هم در مشورت برای حضور همین بود. ایشون صفت سوم آقا رو نشناخت که حضرت آقا هم این رو از نهج البلاغه و سیاست امیرالمومنین(ع) در 25 سال خانه نشینی یا پذیرش حکمیت یا جریان نماز تراویج در صفین و ترک برخی اصلاحات، آموخت که گاهی وحدت جامعه به خطر می افتد. احمدی حس می کرد که آقا میگه پاشو بیا و با وجود مشکلات برجام و رکود و.. احتمال میداد نهایتا بگه نفیا و اثباتا دخالت نمی کنم. لذا میشه دو سر برد اما در اثر اعتماد به مشاوران خیالاتی براش شد دو سر باخت، لذا همیشه سیاست کلی رهبری احترام به تایید شورا و سپس رای مردم و مصالح کلی در وحدت و دو شقه نشدن جامعه بوده، اتفاقا جناح چپ هم قبلا ازین بازی بهره ها برده و سابقا از احساسات مذهبی ها و انقلابی ها سوء استفاده کرد و با دو قطبی سازی مردم و حکومت، آزادی و سرکوب، نظر آقا و نظر مردم، نظر ارگان های انقلابی و رای مردم، خاتمی و ناطق، نتیجه هم گرفت و اون خسارت ها به کشور تحمیل شد. 


3_جهانگیری هم که فعلا بلندگوی تفکرات فروخوده اصلاحات در این سالهاست و علت اصلی حضورش هم ضربه گیری هست که علامتش هم نداشتن ستاد سراسری هست و نهایتا برای امتیازگیری بیشتر اصلاحات از دولت، مدت بیشتری در صحنه می مونه، هر چند که بالاخره ترس از عدم وفای به عهد در دولت و تغییر کامل کابینه و لذت ریاست شخصی باعث میشه چه بسا در صحنه بمونه که البته احتمالش کمه و فعلا عارف و خاتمی در نامه مفصل اخیرش خیلی محترمانه زیرآب جهانگیری رو زدن که خرسواری زیاد بهش کیف نده و در محل مقرر پیاده شه. 


4_هاشمی طبا هم از ابتدا برای سری در سرها خصوصا بین اصلاحاتچی ها اومده و نداشتن ستاد هم ذلیل دیگه ای بر این موضوعه و شورا باید دفعات بعد فکری برای این سنگ مفت و گنجشک مفت ها بکنه و مسئله فقط کلیات اولیه قانونی و شرعی نیست و ما باید به قرائن ثانویه هم توجه کنیم چون انتخاب هر نامزد بطور کلی هزینه های زیادی برای حکومت داره. البته با تغییرات رفتاری اخیر ایشون احتمال  داره وعده هایی بهش داده شده باشه که گنجشک مفت خودش رو به قیمت ضربه گیر ثانویه بفروشه و فروخته باشه. 


5_روحانی هم به عنوان رئیس جمهور فعلی، برگ های برنده و بازنده ای داره. برنده چون دور اول بوده خیلی از مسئولین و مردم در ناخودآگاه شون اینه که یا بذاریم همین کارش رو تکمیل کنه یا معارضه باش فائده نداره و طبق تجربه دور دوم هم رای میاره. ضمنا خیلی از امکانات وسیع دولتی تحت اختیارشه که خوب این هندونه رو بخاطر فواید طبی و خوشمزگی ش شاید بخوره و از جنبه حروم و حلال ش بهش نگاه نکنه. طبیعتا شناخت عمومی در آرا موثره لذا مثلا ازین باب از میرسلیم که طیف وسیع جوونها ازش شناخت ندارن جلوتره. 

اما برگ بازنده فعلا باید پاسخگو باشه و دیگران چپ و راست می تونن بذارن ش گوشه رینگ و بزنن، که البته اون دو یار ضربه گیر و از جهاتی پاس گل شورا در حذف احمدی و تایید اسحاق و مجری به ظاهر بی طرف که مبلغ ش در تاکستان قزوینه و امثالهم و صدا و سیمان کمی کمک ش میکنن، از علی البدل و کلیدهاش در اول سال گرفته تا برنامه های دم به دم به اسم افتتاحیه، برگ دوم بازنده تمام تخم مرغ در سبد برجام و نداشتن گشایش بانکی هست که بیشتر باید پاسخگوی ارگان های بزرگ حکومتی باشه که در تجارت و انتقال پول نفت و غیره مشکل شون باقیه برگ سوم بازنده رکود و بی کاری هست که به حد انفجار رسیده و تجار و کسبه و مردم واقعا ناراضی هستن برگ چهارم بازنده مقابله بی خود با رهبری هست که طیف مذهبی و نظامی که گول نزدیکی ش به رهبری رو خورده بودن از سبد رای ش حذف شدن. برگ پنجم بازنده ش انسجام مخالفین و کثرت رسانه ها و روزنامه هاشونه که دولت رو از نیمه دوم دولت، لحظه ای رها نمیکنن. قسمت دوم برگ پنجم نداشتن تیم رسانه ای و تبلیغی در این دوره است. یعنی مانع موجود و مقتضی مفقوده، در دور قبل دهباشی فیلم و تبلیغات و کلاغ روحانی رو خوب رنگ قناری زد، البته خالی الذهن بودن جامعه از شخصیت خود روحانی هم موثر بود. الان بطور محسوس در اکثر شبکه های مجازی، افراد بسیار معدودی از روحانی دفاع میکنن و این یعنی بدنه اجتماعی مجازی هم نداره و حالا دو سه هزار کاربر ضد انقلاب و ضد مذهب در تویتر درد عمده ای ازش درمان نمیکنن. تلگرام هم کانال هاش قابل اعتبار جدی نیست و با یک ملیون تومن میشه سیصد هزار ممبر ریخت و فیو و بازدید معادل گرفت. لذا اصلا تلگرام ملاک محکمی نیست. 

برگ ششم بازنده استاد اسدی های دولته که در یک سال اخیر چندین مشکل براش ایجاد کردن از طرح مزخرف گفتن و بی شعور گفتن و هل دادن میکروفون و آب گوشت بزباش و مثل سگ بترسه و ذخائر نظام گفتن و با مدد از مادرم زهرا (س) و حقوق های نجومی و بیمه هستن و دکترای مشکوک خودش و برادرش و جریانات کرسنت و اخیرا هم محموله لباس و.. که این برگ ششم ممکنه اصل صلاحیت کلی دولت رو زیر سوال ببره. برگ هفتم تنبلی و خستگی و اشرافی گری دولته که البته بخاطر خدمات سابق و انتخابات پیش رو نمی تونه ازشون جدا شه. برگ هشتم بازنده فحاشی خود دولته که به شصت مورد بالغ شده و اینها اون ظاهر جذاب و رمانتیک دولت رو ازش گرفته. برگ نهم بازنده رای ناپلئونی 51 درصدی قبله که چون رای منفی در این دوره [مثل سالهای اخیر هاشمی] حتما ده بیست درصد از 51 رو میزنه. لذا دولت باید جای این رای خالی رو پر کنه که با حرفای ضد حکومتی و اپوزسیون بازی و ترسوندن مردم از لولوی دوران احمدی و نهادهای حکومتی مثل سپاه و.. نهایتا بتونه نصف اینو پر کنه. برگ دهم منفی دولت که خیلی در ذهن بدنه مردم هست حوادث سیل و ریزگردها و معدن و قطع سراسری برق برخی استان ها و چندین حادثه مشابه که این دولت خسته و پیر نتونست اعتماد عمومی به کفایت خودش رو بگیره. هر چند صدا و سیمان و نیروهای امنیتی نذاشتن اعتراضات مردم در این موضوعات دیده بشه و گسترش پیدا کنه شبکه های بیرونی و ضد انقلاب هم خیلی پر و بال ندادن چون دولت محبوب شون تضعیف می شد. خلاف پلاسکو که کاملا بولدش کردن و دهها رسانه درباره ش حرف زدن و صدا و سیمان عریض و طویل اما گسسته و منفعل ما کامل پخشش کرد. اصولا اصلاحاتچی ها و معتدلین و ضد انقلاب همیشه در رسانه ها قوی بودن و خیلی از ضربه خوردن های مذهبی ها و اصولگراها مربوط به همین موضوعه. 

البته دولت برگهای برنده دیگه ای داره مثل حمایت اجاره ای رسانه های اصلاحات از او و قدرت چهره و استیل زیبا و بیان خطابی قوی که متاسفانه اکثر این نامزدها ازین جهت قدرت مقابله ندارند. و عنصر پر رویی که درس اول و واحد اصلی جریان کارگزار و اصلاحاتچی و بنفش ها هست. به نحوی که ماست سفید رو سیاه جلوه می دن و انقد اصرار می کنن و روزنامه های زنجیره ای شون تکرار میکنن که بدنه جامعه منفعل میشه. الغرض در مجموع به نظر میرسه رای روحانی بیش از سی چهل درصد نخواهد بود. و دشمن اصلی او عملکرد ضعیف اوست.  


6_قالیباف هم محاسن و معایبی داره. برگ منفی اول دلخوری وسیع لیدرهای احمدی نژادی از حرفهای سابق اوست. که جذب بدنه آرا احمدی رو مشکل می کنه. برگ منفی دوم ابهام در اخبار مربوط به رویکرد ایشون در فتنه است که برا بدنه سیاسیون خصوصا جوان مذهبی حل نشده و باید انقد توضیح مناسب داده بشه که اصلاح بشه. برگ منفی سوم شبهات مربوط به استفاده شهرداری در مقاطع انتخاباتیه که حتی در ایام کنونی هم خبرهایی هست و باید تایید یا رد بشن. برگ منفی چهارم زخم هایی هست که دولت و مخالفین در واقعه پلاسکو بهش زدن و آثارش هست. 

برگ مهم منفی پنجم املاک نجومی بود که خیلی از افراد درجه یک خودی رو ازش دور کرد از جمله دکتر جلیلی که به خاطر همین موضوع سمت رئیسی رفت. و اتفاقا موجب لطمه به خودی ها هم شد و جریان حقوق نجومی با این موضوع به حاشیه رفت و برنگشت. لذا اصلا به نظر می رسه با حملات انتحاری در دو مناظره چه بسا ایشون فقط برای رفع تهمت ها و انتقام زخمها وارد گود شده بود. درباره احمدی هم همین حدس زده میشه که چه بسا می خواست در مناظرات میلیونی پاسخ چهار سال تهمت های وسیع رو بده و نهایتا به نفع بقایی کنار بره تا حرف رهبری هم زمین نمونده باشه. اما انصاف اینه که تسویه حساب ها جاش اینجا نیست. هر چند نظام باید تدبیری برای رعایت عدالت در این موارد در ضمن حفظ آرامش عمومی داشته باشه. 

برگ منفی ششم قالیباف و دیگر نامزدها مقابل روحانی و احمدی، نداشتن قدرت سخن وری و تسلط کلی به موضوعات جاری هست. و بالاخره جامعه ما فعلا افراد خوش چهره و خوش سخن رو می پسنده و تا رشد ازین مرحله زمان نیاز داریم. برگ منفی هفتم نداشتن منظومه گفتاری و فکری واحد هست. یعنی شهردار ما در زمینه های فکری و تئوریک و کلامی زیگراگ زیاد داره و همیشه خودش نیست و این موضوع نیروهای خالص رو دلزده می کنه. 

اما قالیباف برگهای مثبت زیادی هم داره برگ اول، ریاست اجرایی طولانی بر شهری 13 میلیونی در اندازه کوچک کشوری است لذا حتما کشور دچار مشکل مدیریتی و اجرایی حادی نمیشه. برگ مثبت دوم نظامی بودن او برای نظامی هاست که موجب جذب اونها خصوصا جمعیت پلیس و نیروی انتظامی و حتی بخشی از ارتش میشه. برگ مثبت سوم زحمات او در دوران دفاع مقدس هست که طیف دیگری رو به خودش جذب می کنه خصوصا از بدنه دوستداران شهدا و جهاد و .. برگ مثبت چهارم حمله همزمان به جهانگیری و روحانی هست که این جسارت و حرکت گازانبری و انتحاری نتایج مثبت زیادی براش داره. 

حالا بعضیا تحلیل کردن حمله به جهانگیری اشتباهه که نه، درسته خصوصا در جلسه اول و روشن کردن جبهه واقعی و ایضا سمت جهانگیری هم پایین نیست. و همچنین وخدی فیلی رسما مانع حمله شماست یا به شما حمله می کند فرقی با وزیر و شاه ندارد. اگر نزنی می خوری ضمن این که تهاجم به دولت قانونی اما بدون محبوبیت و بلکه دارای آرا منفی زیاد، بذاته موجب جذب آرا به سمت خود هست. برگ پنجم وعده های متنوع قالیباف هست که در جای خودش امروز می تونه مایه موفقیت بشه البته بشرطی که فردا بتونه جواب بده و فردا جای دولت فعلی گوشه رینگ نامزد بعدی نیفته. الغرض حرف زیاده ولی جمع بندی کلی اینه که احتمالا قالیباف خصوصا بعد رصد کلی آرا بصورت آزمایشی و سراسری، در صحنه نمی مونه و با رئیسی ائتلاف می کنه. 


7_ میر سلیم هم نقاط مثبت و منفی خودش رو داره. برگ منفی اول عدم حضور جدی اجرایی سالهای طولانی سابق و خصوصا در سالهای اخیره برگ منفی دوم رگه های هاشمیسم هست که در قالیباف و ایشون در سابقه و رفتار و کلمات شون بوده و اخیرا هم در کلمات میر سلیم بوده. خصوصا با مدارای کج دار مریز مرحوم عسگر اولادی با هاشمی در سالهای آخر، نکته منفی برا قشر انقلابیه، اما می تونیم حمل بر همراهی با هاشمی انقلابی سابق و مدارا با هاشمی پیشکسوت لاحق کنیم که امیدواریم در همین حد بوده باشه. برگ منفی سوم ناشناخته بودن توسط بدنه کلی جوانان امروز هست. شاید اگر میر سلیم مثل رئیسی در دو سال اخیر سمت مهمی داشت شهرت و محبوبیت بیشتری می یافت. برگ منفی چهارم سخنرانی کتابی و معلم وار ایشون هست. برگ منفی پنجم نداشتن تیم رسانه ای و مجازی قوی هست که حداقل یک پنجم رئیسی هم گستردگی و فعالیت ندارن. 

اما برگهای مثبت اول حضور در سالها و مناصب اولیه حکومت و کار طولانی با حضرت آقاست که بالطبع جزو السابقون حساب میشه و این برای مسئولین رده بالا و بدنه مذهبی کهنسال خیلی مثبته. برگ مثبت دوم تخصص مهندسی ایشون و رویکرد کار محور ایشون در این سالهاست و نوع حضور ایشون هم در ثبت نام و با لباس کار خیلی عالی است. برگ مثبت سوم عصبانیت اباحه گران فرهنگی از تفکرات فرهنگی ایشون هست. که نشون میده تفکرات اسلامی دست نخورده و سالمی می تونه داشته باشه. برگ مثبت چهارم تصریحات واضح ایشون بر تبعیت و همراهی با رهبری است که می تونه مذهبیون و انقلابیون رو جذب کنه. برگ مثبت پنجم قدرت بیان قوی ایشون هست که در مناظره دوم تعجب و شادی خیلی از خودی رو بر انگیخت که البته باید از اون حالت کتابی و معلمی خارج بشه. 

برگ مثبت ششم ادب و حضور ذهن و قانونمندی ایشون در مناظرات بود که چه بسا مردم در دولت جدید به ادب و وجدانیات و پاسخگویی و قانون پذیری صادقانه ولو کلامی توجه خاصی کنند. برگ مثبت هفتم حمایت یک حزب ریشه دار و با تفکرات نوعا اصیل اسلامی هست که این هم خیلی موثره. البته اگر ایشون در دور قبل انتخابات حاضر می شد احتمال رای آوری شون در این دوره خیلی بالاتر بود چون با استارت شناخت جوانهای مذهبی و انقلابی از ایشون در امروز، سن ایشون برا دور بعد بالاست. برگ برنده هشتم شروع حملات ایشون به دولت مستقر هست. که بعد از مناظره اول در جلسات عمومی و سپس در مناظره دوم به حد عالی رسید به نحوی که ایشون برنده مهم مناظره اخیر بود. برگ برنده نهم تسلط ایشون بر یک زبان خارجی است که در مناسبات بین المللی ارزشمند است و نزد قشر دانشگاهی نیز محل اعتبار خواهد بود. و هکذا موارد مثبت و منفی دیگر. 

با همه این تفاسیر در نگرش کلی احتمال رای اوری میر سلیم به علت ناشناخته بودن توسط بدنه جوان کشور پایینه، قالیباف هم بعلت دشمنان رسانه ای زیادی که از طیف مقابل علیه ش اقدام میکنن ممکنه آرائش لطمه بخوره اما اگر این دو نامزد بعد رصد دقیق کلی جامعه به رئیسی ملحق بشن بهتر ازین هس که وارد گود بشن و نتیجه اصلی رو نگیرند. البته این جا هم باز خطر دو قطبی شدن جامعه ، علی رغم مواظبت اشخاص متعهد از جنبه تئوری، در عمل ممکنه رخ بده که اگر چاره ای ازش نباشه باید جوری برخورد بشه که کمترین صدمات به جامعه وارد بشه ان شاء الله. 


نکته: ضمنا ما در مملکت مون افرادی که رای نمی دن و گاهی سی درصد هستن و گاهی پنجاه درصد هم داریم. ضمنا احتمال داره عده ای از احمدی نژادی هم این دوره رای ندن. و همچنین آرا مبهم یا سرسری هم همیشه داشتیم.

در پایان این مسئولین با تمام تفاوت نظرات در پشت صحنه با هم رفیق هستند یا سلام و علیک دارند و بطور متوالی در هسته های قدرت باقی هستند حتی همان هاشمی و احمدی و حتی همان رسائی و لاریجانی و امثالهم، پس ما خیلی کاسه داغ تر از آش نشویم. اگر قسمتی از متن رو دوستان انتقاد یا اعتراضی دارن بگن و ما رو راهنمایی کنند. والسلام 

یاسید الکریم