یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

یاسیدالکریم

مذهبی - اجتماعی - سیاسی

الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات 

و الذین لا یجدون الا جهدهم فیسخرون منهم 

سخرالله منهم و لهم عذاب الیم [توبه/79] 

کسانی که از مؤمنانی که از روی رغبت صدقه می دهند 

و کسانی که جز به مقدار استطاعت خویش نمی یابند، 

خرده گیری و عیبجوئی می کنند و آنها را مسخره می نمایند، 

خداوند آنان را استهزاء می کند و برایشان عذابی دردناک است. 


پیش گفتار : ما در قرآن کریم با روانشناسی و جامعه شناسی و علوم سیاسی و انسانی شناسی و علوم اجتماعی مکررا مواجه می شویم. و از بزرگترین ظلم هایی که بطور مشترک همراه کفار و منافقین و سایر فرق ضاله به قرآن می کنیم این است که اینها را متروک بگذاریم یا فقط برای ثواب بخوانیم یا صرفا اموری مقدس و غیر عملیاتی تصور کنیم یا منحصر به دوران و افراد خاصی کنیم یا فقط داستانهایی جذاب از گذشتگان تصور کنیم. یا مردم و جوانان را با حرفهای عجیب و غریب و مشکل از مراجعه و تفکر و فهم قرآن بترسانیم یا از سوی دیگر بام بیفتیم و همه آیات را بی نیاز از لغت و ادبیات و فنون بلاغت و کلمات علمای بزرگ و احادیث موثق و معتبر و احادیث مستفیض تصور کنیم یا علوم غیر اسلامی را به نحو التقاطی وارد این علوم کنیم و آش شلم شوربایی بیرون بدهیم یا این سبک زندگی را با رنگ و لعاب تصورات و منافع شخصی یا جو روز جوامع و باب میل صاحبان سیاست و قدرت و شهرت و ثروت ترجمه و مصداق نمایی کنیم. 

1_این موضوع روانشناسی و جامعه شناسی اهل نفاق و سست عنصران جامعه از آیه 73 آغاز می شود و چند ده آیه ادامه دارد. که بطور خیلی مرتبط تا آیه 80 ادامه دارد. 

2_ «لمز» (مصدر یلمزون) عیب جویى، خرده گیرى و طعن 

و «سخرة» و «سخریة» (مصدر یسخرون) به معناى تمسخر و ریشخند 

«تطوّع» (مصدر مطّوّعین) به معناى دادن چیزى همراه با میل و رغبت است. 

3_ ظاهرا «یلمز» درباره توانمندان و «یسخرون» درباره تهیدستان باشد. یعنى، منافقان، مؤمنان توانمند و اهل انفاق را مورد طعن و مؤمنان تهیدست انفاق گر را مورد تمسخر و ریشخند قرار مى دادند. و فرق استهزاء و تمسخر به نوعی در تندی و نرمی کار است. یعنی در استهزاء مثلا با پنبه سر بریده می شود اما در تمسخر بیشتر توهین آشکار و تحقیر و.. مطرح می شود. 

4_ مفسّران در این مورد آورده اند که یکی از ثروتمندان به حضور پیامبر اسلام رسید و کیسه اى سکه در راه خدا انفاق کرد، تا آن حضرت به گونه اى که مصلحت مى داند هزینه کند. در همان حال «عقبه حارثى» وارد شد و با تقدیم سه کیلو خرما گفت: اى پیامبر خدا، پس انداز امروز من همین است که در راه خدا انفاق مى کنم و همین اندازه نیز براى مصرف خانه و خاندان خود نهاده ام. و نیز شخص دیگری آمد و با وجود عدم امکانات مالى، تا سر حدّ توان انفاق کرد... 

در اینجا بود که پاره اى از سرکردگان نفاق همچون «معتب» و «عبدالله» گفتند: آن ثروتمند مرد ریاکارى است که دوست دارد نام خود را سر زبانها بیندازد؛ به همین جهت کیسه اى آکنده از زر انفاق مى کند، و اینان هم که سه یا دو کیلو خرما آورده اند باید بدانند که خدا به این انفاق ناچیز نیازى ندارد. و بدین سان برخى را به ریاکارى متهم مى کردند و برخى را تمسخر مى کردند که چرا صدقه و انفاقش اندک است؛ و هیچ کس از زبان عیبجو و خصلت نکوهیده و بهانه تراشى آنان در امان نبود؛ به همین دلیل این آیات فرود آمد و به آنان هشدار داده شد. 

5_تطوع می تواند صدقات مستحبی حساب شود و می تواند اعطا همراه دلی خوش و با میل و رغبت باشد که هر دو کار پسندیده ای است. لذا انجام خیرات در حد توان مطرح است و اکتفا به واجبات و مثلا دادن یک خرما از سمت صاحبان ثروت، وهن خیرات است اما از سمت فقرا شایسته و دلنشین است و همچنین خلوص عمل و صداقت با خدا و رسول خدا (ص) در عمل متناسب با توان فرد، ملاک است نه اعداد و ارقام. 

و ضمنا صدقات منحصر به خیرات مادی نیست و شامل انواع خیرات علمی و معنوی و انتقال تجربیات مفید و .. هم می شود. و افراد دارای علم بیشتر و معنویت بیشتر باید خیرات متناسب با پله و رتبه خود را به شرط قابلیت قابل به نیازمندان علم و معنویت بدهند و از طعنه و تمسخر دیگر افراد و تحقیر زحمات رده های دیگر خودداری کنند. و البته جویندگان فضل و معنویت هم باید آداب علم آموزی و مکارم را اعم از تواضع و صبر و احترام و حسن ظن و دیگر آداب مشهور اخذ علم را رعایت کنند. 

6_منافقین حتما شاخ و دم ندارند. گاهی شخصی تفکر غلط و ویروسی را از اهل نفاق چون باب میل اوست می پذیرد و یک قالب و وجهه انسانی و شرعی و عقلی بر آن می کشد و این کلاغ را بجای قناری به دیگران می فروشد و خودش را زیرک و عاقل و دنیا دیده فرض می کند. 

7_منافقین و مذبذبین حتما در اعلی درجه دشمنی با خدا و رسول نیستند اما ممکن است به آن سو کشیده شوند. مثلا کسی پرداخت خمس و دیگر حقوق الهی یا مردمی را به تاخیر می اندازد که در وضعیت اولیه دل کندن از مال مختصر آسان است. اما وخدی مبلغ عمده می شود پرداخت حقوق شرعی مشکل می شود. کم کم صورت مسئله را شخص مورد تردید و تغییر قرار می دهد و..  

8_خداوند از تعهدات قلبی و لفظی سابق منافقین و مذبذبین پرده بر میدارد که اینها در ایام نداری و فقر و گرفتاری چه عهدها و نذرها که نمی کردند .. قوله تعالی: و منهم من عاهد الله لئن آتانا من فضله لنصدقن ولنکونن من الصالحین - فلما آتاهم من فضله بخلوا به وتولوا و هم معرضون (توبه 75و76) اما به محض خلاصی از مشکل یا نیل به نعمت و موقعیت،  الطاف خداوند را فراموش می کنند و داشته ها را فقط ثمره زیرکی و علم و تلاش خود می شمارند.  

در حالی که تسبیح وضعیت مطلوب ایشان دارای نخ و مهره های زیادی بوده که بسیاری از آنها از تدبیر و هنر آنها خارج بوده و چه بسا وضعیت نعمت و امنیت او، امتحانی بزرگتر باشد یا معاذ الله استدراج باشد و امثالهم

و لذا بهترین کار در تمام ایام بلا و نعمت، تداوم بندگی الهی و شکرگزاری خالص از او و توکل بر ذات پر فیض اوست. و همین تداوم بندگی و شکرگزاری و امید به فضل خدا در همه احوال بهترین قرینه بر خوبی وضع بنده و مورد لطف خدا بودن اوست. و بالعکس یعنی بی حالی در بلا و عدم التجاء در مشکلات " قوله تعالى ولنذیقنهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأکبر لعلهم یرجعون (سجده/21) یا فراموشی تعهدات و نذورات و ترک التزام به دستورات الهی در نعمتها و آسایش خود علامت خطر است. 

لذا باید مواظبت کنیم که اگر بلایی آمد التجاء  و دعا و بدگمانی به خود و خوش گمانی به خداوند بیشتر شود و اگر نعمتی آمد شکرگزاری بیشتر شود. تا اگر عقوبت و آثار تخلفات ما باشد بخشوده شود و به استدراج مبدل نشود و اگر امتحان است سربلند و موفق بیرون آید و اگر ارتقاء رتبه است آن را ضایع نکند. 

9_سخر الله منهم و لهم عذاب الیم [توبه/79] از تلخ ترین انذرها و وعیدها و تهدیدات خداوند است. چرا که اصل اعطاء نعمات از اوست و اصل ابقاء برکات از اوست و هم حلم او علامت غفران نیست. و هم حسن خاتمه هم به دست اوست. هر زمان بخواهد می دهد و هر زمان بخواهد می گیرد پس دلیلی ندارد که کسی افراد صالح از انسانها و متدینین و رسوم شایسته جامعه را مورد طعن و استهزاء و تمسخر قرار دهد تا آب گل آلود شود. چرا که خداوند متعال به دفاع از سنتهای انسانی و دینی شایسته و دفاع از انسانهای مستضعف یا درستکار و دفاع از افراد متدین، متعهد است و شاید از گناهان شخصی افراد با اغماض و گذشت عبور کند اما از گل آلود کردن سرچشمه و مسموم کردن سنتهای حسنه جامعه، به سختی هر چه تمام تر حساب می کشد و فرد را در دایره "سخر الله منهم" قرار می دهد. چرا که اینها برای امیال کوتاه خود و منیت ها و ریاست ها و و راحت طلبی ها و منافع مختصر خود، سرنوشت مالی و فکری و دینی صدها و هزاران نفر را در معرض تحریف و خطر قرار می دهند. 

10_و چقدر خواندن این آیات به دیده تفکر و بیداری و تنبه، شیرین است. چقدر بستر برای عبرت گرفتن و چراغ راه برداشتن از این آیات فراهم است. و چقدر زشت است که دیگران مقابل چشم ما یکی یکی به چاله و چاه بیفتند و ما باز اشتباهات شخصی و اجتماعی و تخلفات مذهبی آنها را تکرار کنیم یا احتیاط نکنیم و خود را مصون از خطا و احتمال گناه یا بالاتر از امتحان الهی فرض کنیم .. و حرف بسیار است.. والسلام علیکم و رحمه الله. 



یاسید الکریم